فصل ششم
بیان آنچه که از انسان باقی می ماند
در یک روایت عامی از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم منقول است: «کلّ ابن آدم یبلی و یأکله التراب إلاّ عَجْبُ الذنَب منه» علما در تفسیر «عَجْبُ الذَنَب» اختلاف کرده اند. بعضی از متکلمین گفته اند: «عجب الذنب» عبارت از استخوان آخر ستون فقرات است که دم حیوانات از آنجا در می آید و در فارسی آن را دمچه گویند. و این دمچه نمی پوسد و همین، در بقای بدن انسان کفایت می کند؛ زیرا در هاضمۀ هیچ آکلی هضم نمی شود، و بعضی دیگر گفته اند: عبارت از اجزاء اصلیه است.
غزالی گفته: عبارت از نفس است، و تفاسیر دیگری را نیز گفته اند.
مرحوم آخوند می گوید: «عجب الذنب» عبارت از قوۀ خیالیه می باشد که آخرین مرتبۀ عالم غیب است و دار طبیعت و شهادت که دنبالۀ عالم و به منزلۀ دم سراسر عالم است، از آن شروع می شود؛ گرچه خودش از دم و دنباله نیست، ولی چون از او دار طبیعت و دنبالۀ عالم خارج شده است کأ نّه از آن روییده است، پس قوۀ خیال و مرتبۀ خیالیه، غیب نیست، بلکه عالم شهادت است و این قوۀ خیالیه که نفس خیالی است نمی پوسد و تمام قوا در آن عالم، در آن جمع است، به طوری که قوۀ خیال، عین حس و بصر و سمع است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 603