باب یازدهم معاد جسمانی
فصل ششم بیان آنچه که از انسان باقی می ماند
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل ششم بیان آنچه که از انسان باقی می ماند

فصل ششم

 

بیان آنچه که از انسان باقی می ماند[1]

‏ ‏

‏در یک روایت عامی از حضرت رسول اکرم ‏‏صلی الله علیه و آله وسلم‏‏ منقول است: ‏‏«کلّ ابن آدم یبلی‏‎ ‎‏و یأکله التراب إلاّ عَجْبُ الذنَب منه»‏‎[2]‎‏ علما در تفسیر «عَجْبُ الذَنَب» اختلاف کرده اند.‏‎ ‎‏بعضی از متکلمین گفته اند: «عجب الذنب» عبارت از استخوان آخر ستون فقرات است‏‎ ‎‏که دم حیوانات از آنجا در می آید و در فارسی آن را دمچه گویند. و این دمچه‏‎ ‎‏نمی پوسد و همین، در بقای بدن انسان کفایت می کند؛ زیرا در هاضمۀ هیچ آکلی هضم‏‎ ‎‏نمی شود، و بعضی دیگر گفته اند: عبارت از اجزاء اصلیه است.‏

‏غزالی گفته: عبارت از نفس است،‏‎[3]‎‏ و تفاسیر دیگری را نیز گفته اند.‏

‏مرحوم آخوند می گوید: «عجب الذنب» عبارت از قوۀ خیالیه می باشد که آخرین مرتبۀ‏‎ ‎‏عالم غیب است و دار طبیعت و شهادت که دنبالۀ عالم و به منزلۀ دم سراسر عالم است،‏‎ ‎‏از آن شروع می شود؛ گرچه خودش از دم و دنباله نیست، ولی چون از او دار طبیعت و‏‎ ‎‏دنبالۀ عالم خارج شده است کأ نّه از آن روییده است، پس قوۀ خیال و مرتبۀ خیالیه،‏‎ ‎‏غیب نیست، بلکه عالم شهادت است و این قوۀ خیالیه که نفس خیالی است نمی پوسد‏‎ ‎‏و تمام قوا در آن عالم، در آن جمع است، به طوری که قوۀ خیال، عین حس و بصر و‏‎ ‎‏سمع است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 603

  • )) اسفار، ج 9، ص 221.
  • )) مسند احمد، ج 2، ص 428.
  • )) رجوع کنید به: فتوحات مکیه، ج 1، ص 312؛ اسفار، ج 9، ص 221.