فصل چهارم
در بیان قبر حقیقی
در توضیح مرام مراراً به تفصیل گفتیم که انسان یا با حرکت جوهریه به موت طبیعی از دار طبیعت بیرون می رود، و یا در اثنای حرکت، با اینکه قابلیت ادامۀ حرکت را دارد اما بدون طی طریق بر اثر آفتی که بر او وارد می گردد، موت اخترامی و اجل معلق برایش حاصل می شود و از این دنیا رحلت می کند؛ خروج انسان از این جهان به هر شکلی که باشد، به معنای دخول او در عالم قبر است و عالم قبر، همان عالم برزخ است. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: قبر چیست؟ فرمود: «القبر هو البرزخ» البته این قبری که باید رو به قبله باشد و چگونه باید کنده شود، اینها احکام فقهی قبر عالم دنیاست و به خاطر احترام به جمادی است که سابقاً بدن مؤمن بوده و با آن ارتباط داشته و الآن هم احترام دارد؛ در نتیجه خانۀ این جماد محترم که محل اوست نیز محترم است، البته این معنی در اینکه الآن هم این جماد، بدن انسان باشد و همین قبر، دار سؤال و آرامگاه مؤمن باشد دخالت ندارد، به همین دلیل، کفش و کلاه مؤمن هم احترام دارد.
اما آن قبری که سؤال و جواب و یا الم و غم و یا سرور و شادی دارد، در نشئۀ طبیعت نیست، بلکه در نشئۀ برزخ و عالم مثال است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 599
فرق بین عالم برزخ و قبر و عالم بعث این است که وقتی نفس از این دنیا خارج شد، به واسطۀ اُنس و عادتی که به نشئۀ طبیعت و دار دنیا داشته، وجهۀ اُنس او به این عالم است و مادامی که این اُنس زایل نشده و این توجه که علم مخصوص است ـ البته علم انفعالی نیست بلکه فعالیت است ـ موجود می باشد، همین اُنس و توجه نفس به دار طبیعت، مادامی که در برزخ و عالم قبر هست، وجود دارد و هر صدماتی که در این نشئه دارد از صدمات قبر است و سعه و ضیق این عالم، تابع سعه و ضیق صدر و نفس انسان است؛ قبری که یک متر و نیم طول و نیم متر عرض دارد، آن قبری نیست که ما بین المشرق و المغرب است، در این قبرها هرچه بگردیم، اژدهایی نمی یابیم، با اینکه در روایت است که برای گناهکار، نود و نه اژدهاست که شدت سمّ آنها به گونه ای است که اگر یک فوت بر این جهان کند، در تمام این دنیا گیاهی نمی روید. اگر جای آنها در این قبر بود و از صبح تا شام هم نفس می کشیدند، لازم بود حتی یک گیاه در این جهان نروید.
هیچ کدام از اخباری که در باب قبر، کاشفان اسرار و مخبران غیب گفته اند، با این دنیا مناسبت ندارد و هرکه بخواهد تقریباً بر قسمتی از این اخبار دسترسی پیدا کند، به کتاب حق الیقین و علم الیقین فیض رحمه الله رجوع کند.
والحاصل: از خود اخبار کاملاً می توان فهمید قبر کجاست و بدنی که در آن قبر است کدام بدن است، در بعضی از اخبار فرموده اند: ارواح در عالم قبر به صور ابدان هستند، این صورت بدن که روح در این صورت است همان بدنی است که گفتیم جسم الطف است که با تبدل این بدن حاصل گردیده و با حرکت جوهری موجود شده است.
و بالجمله: صریح اخبار کثیری این است که عالم برزخ، در قبر متعین است. و گفتیم که برزخ همان بقای اُنس به طبیعت است، وقتی این اُنس تمام شد، و به خاطر بروز و
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 600
ظهور و غلبه ای که عالم غیب دارد، توجهات به دار طبیعت قطع شده و تمام می گردد، تمام شدن اُنس، همان بعث و قیامت کبری است.
پس برزخ هر کسی با برزخ سایرین متفاوت است و توقف در عالم قبر نیز، به اندازۀ اُنس اشخاص به دار طبیعت، مختلف است، ولی با این حال منافات ندارد که همه در قیامت مجتمع باشند؛ چون در عالم آخرت، غیبت نیست، مکان و زمان نیست تا بُعد و موجبات عدم حضور حاصل باشد، همه مجتمعند و اهل جهنم اهل بهشت را می بینند و بالعکس؛ چون بهشت و جهنم فوق مکان و زمان هستند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 601