باب یازدهم معاد جسمانی
فصل چهارم در بیان قبر حقیقی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل چهارم در بیان قبر حقیقی

فصل چهارم

 

در بیان قبر حقیقی[1]

‏ ‏

‏در توضیح مرام مراراً به تفصیل گفتیم که انسان یا با حرکت جوهریه به موت‏‎ ‎‏طبیعی از دار طبیعت بیرون می رود، و یا در اثنای حرکت، با اینکه قابلیت ادامۀ حرکت‏‎ ‎‏را دارد اما بدون طی طریق بر اثر آفتی که بر او وارد می گردد، موت اخترامی و اجل‏‎ ‎‏معلق برایش حاصل می شود و از این دنیا رحلت می کند؛ خروج انسان از این جهان به‏‎ ‎‏هر شکلی که باشد، به معنای دخول او در عالم قبر است و عالم قبر، همان عالم برزخ‏‎ ‎‏است. از امام صادق  ‏‏علیه السلام‏‏ پرسیدند: قبر چیست؟ فرمود: ‏‏«القبر هو البرزخ»‏‎[2]‎‏ البته این‏‎ ‎‏قبری که باید رو به قبله باشد و چگونه باید کنده شود، اینها احکام فقهی قبر عالم‏‎ ‎‏دنیاست و به خاطر احترام به جمادی است که سابقاً بدن مؤمن بوده و با آن ارتباط‏‎ ‎‏داشته و الآن هم احترام دارد؛ در نتیجه خانۀ این جماد محترم که محل اوست نیز‏‎ ‎‏محترم است، البته این معنی در اینکه الآن هم این جماد، بدن انسان باشد و همین قبر،‏‎ ‎‏دار سؤال و آرامگاه مؤمن باشد دخالت ندارد، به همین دلیل، کفش و کلاه مؤمن هم‏‎ ‎‏احترام دارد.‏

‏اما آن قبری که سؤال و جواب و یا الم و غم و یا سرور و شادی دارد، در نشئۀ‏‎ ‎‏طبیعت نیست، بلکه در نشئۀ برزخ و عالم مثال است. ‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 599

‏فرق بین عالم برزخ و قبر و عالم بعث این است که وقتی نفس از این دنیا خارج‏‎ ‎‏شد، به واسطۀ اُنس و عادتی که به نشئۀ طبیعت و دار دنیا داشته، وجهۀ اُنس او به این‏‎ ‎‏عالم است و مادامی که این اُنس زایل نشده و این توجه که علم مخصوص است ـ البته‏‎ ‎‏علم انفعالی نیست بلکه فعالیت است ـ موجود می باشد، همین اُنس و توجه نفس به‏‎ ‎‏دار طبیعت، مادامی که در برزخ و عالم قبر هست، وجود دارد و هر صدماتی که در این‏‎ ‎‏نشئه دارد از صدمات قبر است و سعه و ضیق این عالم، تابع سعه و ضیق صدر و نفس‏‎ ‎‏انسان است؛ قبری که یک متر و نیم طول و نیم متر عرض دارد، آن قبری نیست که‏‎ ‎‏ما بین المشرق و المغرب است، در این قبرها هرچه بگردیم، اژدهایی نمی یابیم، با‏‎ ‎‏اینکه در روایت است که برای گناهکار، نود و نه اژدهاست که شدت سمّ آنها به‏‎ ‎‏گونه ای است که اگر یک فوت بر این جهان کند، در تمام این دنیا  گیاهی نمی روید.‏‎[3]‎‎ ‎‏اگر جای آنها در این قبر بود و از صبح تا شام هم نفس می کشیدند، لازم بود حتی یک‏‎ ‎‏گیاه در این جهان نروید.‏

‏هیچ کدام از اخباری که در باب قبر، کاشفان اسرار و مخبران غیب گفته اند، با این‏‎ ‎‏دنیا مناسبت ندارد و هرکه بخواهد تقریباً بر قسمتی از این اخبار دسترسی پیدا کند، به‏‎ ‎‏کتاب ‏‏حق الیقین‏‏ و ‏‏علم الیقین‏‏ فیض ‏‏رحمه الله‏‏ رجوع کند. ‏

‏والحاصل: از خود اخبار کاملاً می توان فهمید قبر کجاست و بدنی که در آن قبر‏‎ ‎‏است کدام بدن است، در بعضی از اخبار فرموده اند: ارواح در عالم قبر به صور ابدان‏‎ ‎‏هستند،‏‎[4]‎‏ این صورت بدن که روح در این صورت است همان بدنی است که گفتیم‏‎ ‎‏جسم الطف است که با تبدل این بدن حاصل گردیده و با حرکت جوهری موجود شده‏‎ ‎‏است.‏

‏و بالجمله: صریح اخبار کثیری این است که عالم برزخ، در قبر متعین است. و گفتیم‏‎ ‎‏که برزخ همان بقای اُنس به طبیعت است، وقتی این اُنس تمام شد، و به خاطر بروز و‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 600

‏ظهور و غلبه ای که عالم غیب دارد، توجهات به دار طبیعت قطع شده و تمام می گردد،‏‎ ‎‏تمام شدن اُنس، همان بعث و قیامت کبری است.‏

‏پس برزخ هر کسی با برزخ سایرین متفاوت است و توقف در عالم قبر نیز، به‏‎ ‎‏اندازۀ اُنس اشخاص به دار طبیعت، مختلف است، ولی با این حال منافات ندارد که‏‎ ‎‏همه در قیامت مجتمع باشند؛ چون در عالم آخرت، غیبت نیست، مکان و زمان نیست‏‎ ‎‏تا بُعد و موجبات عدم حضور حاصل باشد، همه مجتمعند و اهل جهنم اهل بهشت را‏‎ ‎‏می بینند و بالعکس؛ چون بهشت و جهنم فوق مکان و زمان هستند.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 601

  • )) اسفار، ج 9، ص 218.
  • )) بحار الانوار، ج 6، ص 218، حدیث 12.
  • )) بحارالانوار، ج 6، ص 218، حدیث 13.
  • )) فروع کافی، ج 3، ص 244، حدیث 1.