فصل پنجم وحدت یا تعدد نفس
بحث «النفس فی وحدتها کل القوی» بحث عمده ای است و در مباحث توحید و معاد خیلی مهم است.
مرحوم آخوند رحمه الله این بحث را یکی از مباحث غامض شمرده است؛ گرچه این معنی خیلی واضح است و اصلاً نباید گفت محتاج اقامۀ برهان است، بلکه ضروری است؛ زیرا انسان همان طوری که می گوید: دیدم، و دیدن را نسبت به یک چیز می دهد، به همان چیز، شنیدن را نسبت می دهد و می گوید: شنیدم. بین ادراک حسیات و ادراک عقلیات هیچ گونه تفاوتی نیست، و لذا اجتماع نقیضین را نیز به همان چیز نسبت می دهد و می گوید: فهمیدم که اجتماع نقیضین محال است، پس همان چیزی که این خارجیات را دیده و ادراک می کند، همان، ادراک مسموعات نموده و همان، استحالۀ اجتماع نقیضین را ادراک می نماید؛ زیرا به یک نسق و به یک نسبت می گوید: دیدم، شنیدم، لمس کردم، استحالۀ اجتماع نقیضین را فهمیدم و می گوید: زید را درک کردم، فلان صورت را درک کردم و استحالۀ نقیضین را درک کردم.
والحاصل: یک شخص واحد است که مدرِک همۀ این امور است؛ خواه امور حسی باشد، خواه امور وهمی و جزئی باشد، و خواه امور عقلی باشد، البته این معنی ضروری است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 273 بلی، وقتی که انسان در مدرسه بنشیند خیلی طول و تفصیل می دهد و می گوید: برای انسان یک قوۀ عاقله است، و یک قوۀ دیگر است که سامعه باشد؛ با قوۀ عاقله ادراکات عقلیه را ادراک می کند و با قوۀ سامعه مسموعات را ادراک می کند، و انسان قوای پنج گانه دارد که با آنها حسیات را درک می کند، که به آنها قوای ظاهری گویند، و دارای قوای باطنی است که با آنها غیر محسوسات را درک می کند.
و بالجمله: این طور نیست که دو شنونده یا دو بیننده باشد؛ گوشم شنید و من شنیدم، چشمم دید و من دیدم.
والحاصل: آیا قوای انسان این طور است مثل ما که اینجا جمع هستیم، آنها هم آنجا جمع هستند؟ مثل یک مملکت است که یکی قوۀ مجریه و یکی قوۀ قضائیه در دست اوست و یکی ناظر اعمال است و یکی مفتّش کل است که هر یک شخصیت جداگانه و شغلی دارند که به دیگری مربوط نیست، منتها در مثال مذکور فاصلۀ آنها زیاد است، تعدد و غیریت معلوم است، ولی قوا داخل یک قفسند و در یک اتاق یعنی بدن قرار گرفته و به یک بدن کوبیده شده اند، و این معنی تفاوت نمی کند که قوا سلولهای متعدد باشند که یک قسمت از سلولها مجتمعاً موظف به یک کار باشند و قسمت دیگر کار دیگری انجام دهند؛ مثلاً یک قسمت موهومات را و یک قسمت معقولات را و یک قسمت مسموعات را و یک قسمت ملموسات را درک کنند، و یا اعضا طوری باشد که یک عضو فقط ببیند و عضو دیگر فقط بشنود و عضو دیگر بچشد و عضو دیگری بو کند و هکذا.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 274