بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه
زنان
‏‏زن و مقدرات اساسى جامعه ‏
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

‏‏زن و مقدرات اساسى جامعه ‏

فرهنگ و جامعه / اقشار و گروهها

‏‏زن و مقدرات اساسى جامعه ‏

‏زن و مقدرات اساسى جامعه ‏

‏اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد. اسلام در وقتى که ظهور کرد در جزیرةالعرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند؛ اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوى کرد. عنایتى که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتى ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 391


‏ ‏

‏است که بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مى کنند. قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسان سازى است. اگر زنهاى انسان ساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت مى کنند، شجاع مى کنند. بانوان از صدر اسلام- در صدر اسلام- با مردان در جنگها هم شرکت داشته اند. مقام زن مقام والاست؛ عالیرتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند. ما مى بینیم و دیدیم که زنها، بانوان محترمات همدوش مردان بلکه جلو مردان در صفِ قتال ایستادند. بچه هاى خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند، و شجاعانه مقاومت کردند. ما مى خواهیم زن به مقام والاى انسانیت خودش باشد نه مَلعَبه باشد؛ نه ملعبه در دست مردها باشد، در دست اراذل باشد.‏

‏زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهورى اسلام رأى باید بدهند. همان طورى که مردان حق رأى دارند زنها حق رأى دارند. زنها را در این دوره هاى اخیر منحط کردند. از خیانتهاى بزرگى که به ملت ما شد این بود که نیروى انسانى ما را از دست گرفتند؛ نیروى جوانان ما را به عقب راندند، نیروى بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط کردند؛ خیانت کردند بر ملت ما. بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند! و خدا نخواست. اینها اهانت به مقام زن کردند. اینها مى خواستند زن را مثل شى ء، مثل یک چیز، مثل یک متاع به این دست و آن دست بگذرانند. اسلام زن را مثل مرد در همه شئون-‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 392


‏ ‏

‏در همه شئون- همان طورى که مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. همان طورى که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند. زنها نباید ملعبه دست جوانهاى هرزه بشوند. زنها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خداى ناخواسته بَزَک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زنها باید انسان باشند. زنها باید تقوا داشته باشند. زنها مقام کرامت دارند. زنها اختیار دارند؛ همان طورى که مردها اختیار دارند.‏

‏خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. خداوند همان طورى که قوانینى براى محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آنها راه نیابد دارد، در زنها هم دارد. همه براى صلاح شماست. همه قوانین اسلامى براى صلاح جامعه است. آنها که زنها را مى خواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهاى فاسد قرار بدهند خیانتکارند. زنها نباید گول بخورند؛ زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست؛ این عروسک بازى است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدرات اساسى مملکت دخالت بکند. زن آدم ساز است؛ زن مربى انسان است.‏

‏خداوند شما زنهاى ایران را و شما زنهاى قم را از خطرات انسانهاى فاسد، انسانهایى که حیوانند- به حَسَب واقع- حفظ کند. شما همان طورى که تاکنون در نهضتها دخالت داشتید و سهیم بودید در این نهضت و سهیم بودید در این پیروزى، حالا هم باز باید سهیم باشید؛ و هر وقت اقتضا بکند نهضت کنید، قیام کنید. مملکت از خود شماست ان شاءالله. دست اجانب کوتاه شد از مملکت، دست رشوه خواران و چپاولگران کوتاه شد، رفتند؛ مملکت از خود شماست. شما باید بسازید مملکت را. همه ملت ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 393


‏ ‏

‏ایران، همه ملت ایران- چه بانوان و چه مردان- باید این خرابه اى که براى ما گذاشته اند بسازند. با دست مردِ تنها درست نمى شود؛ مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند.‏

‏زنهایى که مى خواهند ازدواج کنند، از همان اول مى توانند اختیاراتى براى خودشان قرار بدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت خودشان. مى توانند از اول شرط کنند که اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگى کرد با زن، اگر بدخُلقى کرد با زن، وکیل باشند در طلاق، اسلام براى آنها حق قرار داده است. اسلام اگر محدودیتى براى مردان و زنان قایل شده است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آنهایى که توسعه مى دهد چه آنهایى که تحدید مى کند، همه بر صلاح خود شماست، براى خود شماست. همان طورى که حق طلاق را با مرد قرار داده است، حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با او که اگر چه کردى یا چه کردى، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط را کرد دیگر نمى تواند او را معزول کند. اگر این ... شرط در ضمن عقد واقع شد نمى تواند او را دیگر محدود کند، نمى تواند اخلاق بد انجام بدهد. و اگر مردى با زن خودش بدرفتارى کرد، در حکومت اسلام او را منع مى کنند؛ اگر قبول نکرد تعزیر مى کنند، حد مى زنند؛ و [باز] اگر قبول نکرد مجتهد طلاق مى دهد.‏‏ 277‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 394