بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه
تزکیه نفس و رابطه تعهد و تخصص
‏‏پیشرفت حقیقى در سایه تخصص و تعهد اسلامى ‏
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

‏‏پیشرفت حقیقى در سایه تخصص و تعهد اسلامى ‏

فرهنگ و جامعه / انسان و تربیت

‏‏پیشرفت حقیقى در سایه تخصص و تعهد اسلامى ‏

‏پیشرفت حقیقى در سایه تخصص و تعهد اسلامى ‏

‏اشکال ما این است که مواجه هستیم با اشخاصى که بدون توجه به مشکلات و بدون توجه به خواستهاى ملت، به مجرد اینکه گفته مى شود که فلان مرکز باید اسلامى باشد، آنها مى گویند یعنى تخصص نباشد. اینها مى خواهند که به دنیا ارائه بدهند که اسلام با علم و تخصص مخالف است، در صورتى که آیات قرآن کریم آن قدر راجع به علم و راجع به دانش سفارش فرموده است که شاید در سراسر کتب دیگر نباشد. اسلام با تخصص، با علم، کمال موافقت را دارد، لکن تخصص و علمى که به خدمت ملت باشد؛ در خدمت مصالح مسلمین باشد. یک صحبت این است که ما متخصص نمى خواهیم، این را به طور تبلیغات نسبت مى دهند به بعضى- مثلًا- مسلمین که وقتى مى گویند باید در دانشگاه، انقلاب فرهنگى بشود و باید دانشگاهها اسلامى باشد، اینها از این فوراً منتقل مى کنند مطلب را به اینکه دانشگاهها دیگر طبیب لازم ندارد، متخصص طب نمى خواهد، متخصص صنعتهاى پیشرفته نمى خواهد، فقط باید بروند آنجا و مسائل و احکام اسلامى را بگویند. این از شیطنتهایى است که شاید از بعضى از افراد و گروهها نسبت به اسلام و انجمنهاى اسلامى که گفته مى شود و در‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 276


‏ ‏

‏خصوص انقلاب فرهنگى، این طور تبلیغات مى شود. اینها نمى دانند که مقصود ما که مى گوییم باید تمام گروهها، تمام نهادها و به خصوص دانشگاهها که مرکز علم است و مغز متفکر جامعه است، ما که مى گوییم باید اینها اسلامى باشد، نمى گوییم که ما احتیاج به متخصص نداریم. تا آنجا اسلام کوشش دارد براى متخصص که در احکام عادى هم، در احکام شرعى هم، متخصص تر را میزان قرار داده است، رأى متخصص تر را میزان قرار داده است.‏

‏ما مسئله دیگر مى گوییم، درد ما یک درد دیگرى است. درد این است که کشور ما را در این سنین زیادى که خارجیها پا باز کردند به آن و خصوصاً، در این پنجاه سال دوره سیاه پهلوى، آن طور تبلیغات کرده بودند و کردند که آنها مى خواهند در ذهن ملت ما و جوانهاى ما متمرکز کنند که ایران، اسلام، از عهده اینکه یک علمى را، یک تخصصى را، یک صنعتى را ایجاد کند عاجز است؛ ما حتماً، باید دستمان را در همه چیزها به طرف شرق و کمونیست دراز کنیم یا دستمان را به طرف امریکا و ممالک غربى سرمایه دارى. آن طور تبلیغات کرده اند که مى گویند باید ما در تمام چیزها از سر تا به پا غربى بشویم یا شرقى باشیم. من در ترکیه که بودم، مجسمه آتاتورک را که در بعضى میدانها گذاشته بودند دیدم که دستش را بلند کرده بود، گفتند که این دست را طرف غرب بلند کرده و مى خواهد بگوید که ما باید هر چه داریم از غرب بیاید. در سایر ممالک اسلامى هم تبلیغات را طورى کرده بودند که ما در هر امرى باید مستشار از غرب یا از شرق بیاوریم و اصلًا، مغز ایرانى لایق این نیست که یک کار مثبتى بتواند انجام بدهد، حتى کشاورزى هم نمى تواند. این یک برنامه اى بوده است که ریخته ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 277


‏ ‏

‏شده بوده است و تبلیغاتى که در دنبال این برنامه به وسیع شده بود باور آورده بود ملت ما را، بسیارى از افراد ما را، به اینکه ما هیچى نداریم و نمى توانیم هم داشته باشیم؛ ما باید حتماً، برویم یا به طرف غرب و در بلوک غربى واقع بشویم تا آنها به ما ترحم کنند و حاجتهایى که ما داریم آنها برآورده کنند و یا باید به طرف شرق کمونیست برویم تا آنها این عمل را انجام بدهند. و الآن هم مغزهایى هست، که خود را مغز متفکر مى دانند، باز باورشان نشده است که خود ما هم مى توانیم آدم باشیم. آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید از وابستگیهاى به شرق و غرب کنار برود و نمى شود که کنار برود الّا اینکه فرم اسلامى پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتى تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه اى است که تا صحبت «دانشگاه اسلامى» مى شود و اینکه باید انقلاب فرهنگى پیدا بشود، فریاد مى زنند آنهایى که مى خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکرى اجانب مخالفیم. ما مى گوییم که تخصصى که ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروى بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده.‏

‏ما مى خواهیم متخصصینى در دانشگاه تربیت بشوند که براى ملت خودشان باشند، نه براى کشاندن دانشگاه به طرف شرق یا طرف غرب. ما مى خواهیم که تمام اداراتى که در این کشور هست و تمام جاهایى که صنعت مى خواهند ایجاد کنند و مى خواهند این مملکت [وارد] در صنعت بزرگ بشود و در علم، ما مى خواهیم ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 278


‏ ‏

‏این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت ملت باشد، نه در خدمت اجانب. تخصصى که در خدمت اجانب است ضررش از همه چیزها بالاتر است. علمى که ما را بکشد به طرف امریکا یا شوروى آن علم علم مضر است؛ آن علمى است که براى ملتها هلاکت مى آورد. اشخاصى که در دانشگاه سابق تربیت شدند- الّا قلیلى از آنها- اینها براى کشور ما اگر ضرر نداشتند که داشتند، نفعى نداشتند. ما مى خواهیم یک دانشگاهى داشته باشیم در خدمت خود مملکت، در خدمت خود ایران، نه دانشگاهى داشته باشیم که در شعار این باشد که ما مى خواهیم که ایران متمدن آباد داشته باشیم و رو به دروازه تمدن برویم و وقتى که واقعش را دیدیم و دیدید از همه جهات وابسته بودیم. ما با دانشگاهى که ما را وابسته به خارج بکند- هر خارجى مى خواهد باشد- ما با آن دانشگاه از اساس مخالفیم.‏

‏ما دانشگاهى مى خواهیم که ما را از وابستگیها بیرون بیاورد؛ ما را مستقل کند، تمام کشور ما را مستقل کند و از وابستگیها خارج کند. ما متخصص مى خواهیم و اسلام با تخصص موافق است. اسلام در رأس ادیانى است که از علم و تخصص تمجید کرده و مردم را دعوت کرده است، حتى دعوت کرده است که هر جا یافتید علم را، حتى از هر کافرى یافتید، آن را بگیرید، اما باید بگیرید و در خدمت اسلام و کشور باشد، نه علم را بگیرد و بر ضد کشور خودتان استعمال کنید. ما مى خواهیم یک دانشگاهى داشته باشیم و یک کشورى داشته باشیم که این وابستگى مغزى ما را که مقدم بر همه وابستگیها و خطرناکتر از همه وابستگیهاست، نجات بدهد. ما اساتید دانشگاهى را مى خواهیم که آن اساتید بتوانند مغزهاى جوانهاى ما را مستقل بار بیاورند، غربى نباشند، شرقى ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 279


‏ ‏

‏نباشند، رو به غرب نایستند، آتاتورک ‏‎[1]‎‏ نباشند و تقى زاده ‏‎[2]‎‏ نباشند. ما مى خواهیم یک دانشگاهى داشته باشیم که بعد از چند سال دیگر تمام حوایج خودمان را خودمان تحصیل کنیم. ما با تخصص هیچ مخالفتى نداریم و آن چیزى که ما با آن مخالفیم وابستگى مغزهاى جوانهاى ما را به خارج، شرق و غرب، است. دانشگاههاى ما الّا عده معدودى، یا در صدد نبودند که این وابستگى را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما مى خواهیم که اگر بیمارى پیدا [شد] این طور نباشد که بگویند که باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به امریکا. ما مى خواهیم که همانطورى که یک امریکایى اگر مریض شد به ایران نمى آید و یک انگلیسى اگر مریض شد به ایران نمى آید، یک ایرانى هم اگر مریض شد، جاى دیگر نرود. ما یک همچو تخصصى مى خواهیم که جورى بار بیاورد کشور را و جوانهایى که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 280


‏ ‏

‏فکرى جز اسلام و ایران در سرشان نباشد. ما با تخصص مخالف نیستیم، انجمنهاى اسلامى هم همین طور. کدام انجمن اسلامى مى تواند با تخصص مخالف باشد؟ کدام انجمن اسلامى نمى خواهد که تمام جوانهاى ما در رشته هاى مختلف متخصص باشندو خودکفا باشند؟ همه مى خواهند، لکن دانشگاههاى زمان سابق را دیدید که ما بعد از چندین سال، سالهاى طولانى، که دانشگاه داشتیم، آن وقت یک کسى که به عنوان رئیس مملکت خودش را جا زده بود، آن شاه مخلوع، براى آپاندیس یکى از بستگان خودش از خارج آدم آورد و طبیب آورد که عمل کند! براى اینکه او در مغز پوکش مى دانست این معنا را که جورى این ایران را وابسته کرده که خودشان از عهده این معنا برنمى آیند و اگر برآیند هم، باید کارى کرد که به همه ملتها فهماند که ما هیچ نیستیم ... ما مى خواهیم این فکر را از توى کله ها بیرون کنیم. انجمن اسلامى باید در صدد این معنا باشند که این فکر را از اذهان بیرون کنند و خودشان را بیابند، بعد ازاینکه قرنها تقریباً، خودشان را گم کرده بودند. ما مى خواهیم طورى باشد و افرادى تربیت بشود [مانند ابن سینا] که کتاب قانون او‏‎[3]‎‏ در اروپا الان هم مورد استفاده است، نه اینکه اشخاصى باشند که الفباى مسائل اسلامى را نمى دانند و تا صحبت مى شود مى گویند اسلام نمى تواند! ما یک همچو دانشگاهى مى خواهیم همطراز با حوزه هاى علمیه که وابستگى هیچ روز نداشته اند با خارج و اگر یک کس، یک نفر، دو نفر، وابستگى داشتند، رسوا هستند. ما مى خواهیم دانشگاهى باشد که همفکر باشد با دانشگاههاى علمى قدیمى که آنها هیچ روز وابسته ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 281


‏ ‏

‏به خارج نبودند و اگر فردى یا افرادى از آنها منحرف بودند در بین آنها رسوا بودند. ما مى خواهیم یک همچو مطلبى تحقق پیدا بکند.‏‏ 183‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 282

  • ( 1). مصطفى کمال آتاترک پس از جنگ جهانى اول و فروپاشى حکومت عثمانى، جمهورى ترکیه را تشکیل داد. ولى در دوران حکومت خود تحت عنوان خودسازى کشور، فرهنگ و اندیشه هاى غربى را بشدت ترویج و باورهاى مذهبى و فرهنگ و تاریخ اسلامى کشور را تضعیف نمود. شعار جدایى کامل دین از سیاست، تغییر خط ترکیه به لاتین، تغییر لباس و پوشش ملى به پوشش غرب و بى اعتنایى به مذهب و آموزه هاى دینى و مساجد از اقدامات عمده اوست. رضاخان در ایران نیز مشابه اقدامات آتاترک را انجام داد.
  • ( 2). سیدحسن تقى زاده در سال 1295 قمرى در تبریز متولد شد و طى سالهاى 1321 به بعد چندین سال را در خارج گذراند و تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار گرفت. پس از مشروطیت به عنوان نماینده به مجلس راه یافت و در جریان به توپ بستن مجلس، به سفارت انگلیس پناه برد و به سلامت از حادثه گریخت. در مجلس دوّم به عنوان رهبر دمکراتهاى مجلس حملات گستاخانه اى علیه باورهاى دینى و مذهبى و دعوت مردم به تقلید از غرب پرداخت به همین دلیل شایع گردید که علماى نجف حکم عدم صلاحیت نمایندگى او را صادر کرده اند از این رو مجدداً از کشور خارج و مدت 2 سال در اروپا و امریکا به سر برد. در دوره رضاخان به عنوان وزیر دارایى قرارداد نفت را با انگلیس تنظیم و به مجلس برد و به مدت 32 سال انگلستان را حاکم مطلق بر نفت ایران کرد که موجب بدنامى فراوان براى او شد. او از جمله غربزدگان مشهورى بود که نقش فراوانى در رواج فرهنگ و باورهاى غربى در کشور داشت. جمله معروف او که« براى نجات و پیشرفت مملکت بایستى از نوک پا تا فرق سر غربى شد» از مظاهر غربگرایى مفرط اوست.
  • ( 1). منظور شیخ الرئیس ابوعلى سینا فیلسوف و اندیشمند بزرگ اوایل قرن پنجم هجرى است که علاوه برکتابهاى معتبر در فلسفه، کتاب قانون او در طب نیز از آنچنان اعتبارى برخوردار است که سالها به عنوان مرجع در دانشگاههاى غرب مورد استفاده بوده است.