مقالۀ ثانیه (مقارنات نماز)
فصل پنجم: بعض اسرار قرائت
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

فصل پنجم: بعض اسرار قرائت

فصل پنجم در بعض از اسرار قرائت است

‏ ‏

‏     ‏‏و از برای آن، چون سایر اجزای نماز، مراتب و مقاماتی است حسب‏‎ ‎‏مقامات اهل عبادت و سلوک. و ما به طریق اجمال اشاره ای به آن می کنیم:‏‎ ‎‏     اول، قرائت عامه است؛ که اصل آن، تجوید و تصحیح صورت‏‎ ‎ 


کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 80

‏است؛ و کمال آن، تفکر در معانی و مفاهیم عرفیه است.‏

‏     دوم، قرائت خاصه است؛ و آن احضار حقایق لطایف کلام الهی است‏‎ ‎‏در قلب به قدر قوّت برهان یا کمال عرفان؛ و کمال آن، به وصول به بعض‏‎ ‎‏مراتب اسرار قرائت است.‏

‏     سوم، قرائت اصحاب معرفت است؛ و آن ترجمان مشاهدات خویش‏‎ ‎‏است پس از معرفت به حقیقت کلام و کتاب الهی.‏

‏     چهارم، قرائت اصحاب قلوب است؛ و آن ترجمان حالات قلبیه است‏‎ ‎‏پس از تحقق به بعض مراتب حقیقت قرآن.‏

‏     پنجم، قرائت اصحاب ولایت است؛ و از برای آن به طریق اجمال سه‏‎ ‎‏مقام است: اول، مقام ترجمان تجلّیات فعلیه است بر قلب ولیّ؛ دوم،‏‎ ‎‏ترجمان تجلّیات اسماییه است؛ و سوم، ترجمان تجلّیات ذاتیه. و در این سه‏‎ ‎‏مقام، قاریْ حمد و ثنای حقّ به لسان حقّ کند، زیرا که نمونۀ قرب نوافل از‏‎ ‎‏مقام تجلّیات افعالیه شروع شود: وَالله یَصیرُ لِسٰانَ الْعَبْد. پس، سالک حمد‏‎ ‎‏حقّ به لسان حقّ کند؛ چنانچه در قرب فرایض حقّ تعالی حمد خود به لسان‏‎ ‎‏عبد کند: وَالْعَبْدُ یَصیرُ لِسٰانَ الله ‏‎[1]‎‏: ‏عَلِیٌ عَیْنُ الله وَ یَدُالله و لِسٰانُ الله تَعٰالیٰ.‎[2]‎

‏    ‏‏و از برای هر یک از این مقامات نیز مراتبی است که بیان تفصیلی آن به ‏‎ ‎‏طول انجامد.‏

‏     ‏وصل: ‏پس، چون رفع حجاب کردی و فتح ابواب نمودی، داخل حریم‏‎ ‎‏کبریا شو و پناه ببر از شرّ شیطان قاطع طریق الی الله به مقام مقدس اسم‏‎ ‎‏جامع اعظم، ربّ انسان کامل، و او را از سر صدقْ رجیم خوان اگر او را در‏‎ ‎‏رفع ید در تکبیرات به دور افکندی و خود او و مظاهر او را رجم کردی. و این‏‎ ‎‏رجم را از رجم در رمی جمرات در حج، اکمل دان، چه که اینجا رمی به پشت‏‎ ‎ 


کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 81

‏سر است و آنجا رمی به پیش رو؛ و آنجا به حجاره است و اینجا به اشاره؛ و‏‎ ‎‏حجاره توسل به اسباب است، و اشاره حکم به فنای آنها.‏

‏     پس، چون ترک کونین و طرح نشئتین کردی، خود را مخاطب به خطاب‏‎ ‎اَلاْنَ وَصَلْتَ اِلَیَّ فَسَمِّ بِاسْمی دان‏151‏‏؛ و الاّ خود را در سلک جنود شیطان و در‏‎ ‎‏شمار عبدۀ اوثان شمار. و چون خطاب الهی را به گوش بصیرت شنیدی و اذن‏‎ ‎‏دخول در حضرت یافتی، بسم الله گفته داخل شو. و اگر از روی اخلاص و‏‎ ‎‏حقیقت متذکر حقّ شدی و حقیقت اسم و مسمّا را به تعلیم ‏عَلَّمَ الاْسمٰاء‎[3]‎‎ ‎‏دریافتی، مشمول خطاب ‏ذَکَرَنی عَبْدی‏ شوی؛ و الاّ مطرود به ‏یٰا کٰاذِبُ،‎ ‎اَتُخٰادِعُنی‏ گردی. پس ساکت شو و منتظر خطاب ‏اَحْمَدَنی‏ حقّ شو. پس، از‏‎ ‎‏روی خلوص قلب و صفای باطنْ جمیع محامد را مقصور به حقّ کن، تا‏‎ ‎‏مشمول خطاب ‏حَمَدَنی عَبْدی‏ شوی؛ و الاّ به ‏یٰا مُنٰافِق‏ خود را مخاطب دان. و اگر‏‎ ‎‏حقّ را به رحمت رحمانیه و رحیمیه از روی حقیقت خواندی، مفتخر به ‏اَثْنیٰ‎ ‎عَلَیَّ عَبْدی‏ شوی. و چون ‏مٰالِکِ یَوْمِ الدّین ‏گفتی، منتظر ندایِ ‏مَجَّدَنی عَبْدی‎ ‎‏باش. و در ‏ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین‏ خود را به خطاب حضوری از غیب تعیّنات،‏‎ ‎‏بلکه حجاب اسما و صفات، خارج دان تا عبادت و ثنا به لسانِ ذاتِ مفتقر،‏‎ ‎‏برای ذات مستغنی واقع شود. و اگر از اهل خصوصی و به ترک خویشتن‏‎ ‎‏مخصوصی، از حجاب خودی خارج شو تا لایق ‏هٰذٰا بَیْنی و بَیْنَ عَبْدی و‏ ‏لِعَبْدی ‎ ‎‏مٰا سَئَل‏‏ شوی. پس به لسان حقّ آنچه را حقّ برای تو قرار داده طلب کن؛ و تا‏‎ ‎‏آخر سوره که رسیدی، منتظر ‏هٰذٰا هُوَ الَّذی لِعَبْدی‎[4]‎‏ باش.‏

‏ ‏

‏[‏ کلام بعض اهل معرفت‏] ‏

‎     ‎‏و بعض اهل معرفت گویند: «چنانچه حمد تقسیم شده بین بنده و حقّ ـ‏‎ ‎‏چنانچه در حدیث نبوی‏‎[5]‎‏ است پس، از اول سوره تا ‏ایاک نعبد ‏از حقّ است‏‎ ‎ 


کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 82

و ایاک نعبد و ایاک نستعین‏ مشترک بین حقّ و عبد است؛ و از آنجا تا آخر سوره‏‎ ‎‏مختص به عبد است همین طور نماز نیز بدین ترتیب منقسم است: پس سجود‏‎ ‎‏برای حقّ است خاصه، زیرا که عبد فانی است؛ و قیام برای عبد است، چون‏‎ ‎‏در خدمت مولا ایستاده؛ و رکوعْ حالت مشترکه است که در آن انوار الهیّه در‏‎ ‎‏موطن عبد ظاهر می شود.»‏‎[6]‎‏ انتهی.‏

‏    ‏‏نویسنده گوید: و نیز مادامی که عبد در کسوۀ عبودیّت است، نماز و‏‎ ‎‏جمیع اعمال آن از عبد است؛ و چون فانی در حقّ شد، جمیع اعمال او از حقّ‏‎ ‎‏است و خود را تصرفی در آنها نیست؛ و چون به صحو بعدالمحو و بقاء‏‎ ‎‏بعدالفناء نایل شد، عبادت از حقّ است در مرآت عبد. و این اشتراک نیست‏‎ ‎‏بلکه «امر بین الامرین» است.‏

‏     و نیز تا سالک است، عبادت از عبد است؛ و چون واصل شد، عبادت‏‎ ‎‏از حقّ است. و این است معنی انقطاع عبادت پس از وصول: ‏وَ اعْبُدْ رَبَّکَ‎ ‎حَتّی یَأْتِیَکَ الْیَقین؛‎[7]‎‏ اَیِ الْمَوتُ. و چون موت کلی و فنای مطلق دست داد،‏‎ ‎‏حقّ عابد است و عبد را حکمی نیست؛ نه آنکه عبادت نکند بلکه عبادت کند و‏‎ ‎کٰانَ الله سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ لِسٰانَهُ‎[8]‎‏ و آنچه بعض از جهلۀ از متصوّفه گمان‏‎ ‎‏کرده اند از قصور است ـ و چون عبد به خود آمد، عبادت از حقّ است در مرآت‏‎ ‎‏عبد واقع شود، و ‏اَلْعَبْدُ سَمْعُ الله وَ لِسٰانُ الله ‏ گردد.‏

‎ ‎

کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 83

  • )) «خداوند زبان بنده می شود و بنده زبان خدا می شود.»
  • )) «علی چشم خدا، دست خدا و زبان خداوند تعالی است.» قال امیرالمؤمنین علیه السلام فی خطبته: ...و أنا عین الله و لسانه الصادق و یده. معانی الاخبار، ص 17، حدیث 14. التّوحید، ص 65، باب 22، حدیث 2.
  • )) «نامها را تعلیم داد.» (برگرفته از آیۀ 31 سورۀ بقره).
  • )) «این است آنچه برای بندۀ من است.» اسرارالعبادات، ص 46.
  • )) بحارالانوار، ج 89، ص 226، «کتاب القرآن»، باب 29، حدیث 3.
  • )) اسرارالعبادات، ص 47.
  • )) «پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) بیایدت.» (حجر/ 99)
  • )) «و خدا گوش، چشم و زبان او باشد.» در اصول کافی، ج 4، ص 53، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب من اذی المسلمین و احترقهم»، حدیث 7 و 8 این مضمون آمده است.