ممکن است فرق دیگری ما بین رجاء و طمع باشد. و آن، آن است که مراد از طمع امید به مغفرت معاصی یا غفران مطلق نقایص باشد، چنانچه خدای تعالی از قول حضرت خلیل الرحمن نقل فرماید: «وَ الَّذِی اطمَعُ ان یَغفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَومَ الدِّینِ». و رجاء امیدواری به ثواب اللّه و چشم داشت به رحمت واسعه باشد. وممکن است، به عکس این باشد. پس ضدآنهانیزبه حسب مقابله فرق می کند.
و در هر صورت رجاء و طمع به ذات مقدس و انقطاع از خلق و پیوند به حق از لوازم فطرت مخموره و مورد مدح ذات مقدس حق و حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ است.
قالَ اللّهُ تَعالی: «وَ ادعُوهُ خَوفاً وَ طَمَعاً انَّ رَحمَةَ الله قَرِیبٌ مِنَ المُحسِنینَ».
و در وصف مومنین فرماید: «تَتَجافی جُنُوبُهُم عَنِ المَضَاجِعِ یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقنَاهُم یُنفِقُونَ».
و همان طور که رجاء به حق تعالی و طمع به رحمت واسعه و امیدواری از سرچشمه فیض آن ذات مقدس از شعب توحید و از لوازم فطرت مخمورۀ الهیه است، و قطع طمع از دیگر موجودات و چشم پوشی از دست مردم نیز از لوازم
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 195 فطرت اللّه است، همانطور طمع به غیر حق و امیدواری به مخلوق از شعب شرک و از وساوس ابلیس و بر خلاف فطرت و از لوازم احتجاب است.
در کافی شریف، سند به حضرت سجّاد ـ علیه السلام ـ می رساند که فرمود: «دیدم که تمام خیر مجتمع است در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است».
ودر وسایل، سند به حضرت امیر ـ سلام اللّه علیه ـ رساند که در جملۀ وصیتها که به محمد بن حنفیّه فرمود این بود: «اگر دوست داشته باشی که جمع کنی خیر دنیا و آخرت را، پس قطع کن طمع خود را از آنچه در دست مردم است».
وَ فِیهِ عَن ابِی جَعفَرِ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: «اتی رَجُلٌ رَسُولَ الله ـ صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ـ فَقالَ: عَلِّمنی یا رَسُولَ الله شَیئاً. فَقالَ: عَلَیکَ بِالیَاسِ مِمّا فی ایدِی النّاسِ، فَانَّهُ الغِنَی الحاضِرُ. قالَ: زِدنی یارَسُولَ الله. قالَ: ایّاکَ وَ الطَّمَعَ فَانَّهُ الفَقرُ الحاضِرُ» الحدیث.
وَ عَنِ الصّادِقِ عَن آبائِهِ ـ عَلَیهِمُ السَّلامُ ـ قالَ: «سُئِلَ امِیرُ المُؤمِنِینَ ـ عَلَیهِ
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 196 السَّلامُ ـ : ما ثَباتُ الایمانِ؟ قالَ: الوَرَعُ. فَقیلَ: ما زَوالُهُ؟ قالَ: الطَّمَعُ».
وَ عَن نَهجِ البَلاغَةِ قالَ: «اکثَرُ مَصارِعِ العُقُولِ تَحتَ بُرُوقِ المَطامِعِ».
وَ فِی الوَسائِلِ عَن احمَدَ بنِ فَهدٍ قالَ: رُوِیَ عَن ابیعَبدِ اللّهِ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ فی قَولِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ـ : «وَ مَا یُؤمِنُ اکثَرُهُم بِالله الاّ وَ هُم مُشرِکُونَ».
قالَ: «هُوَ قَولُ الرَّجُلِ: لَولا فُلانٌ لَهَلَکتُ، وَ لَولا فُلانٌ ما اُصِبتُ کَذا وَ کَذا، وَ لَولا فُلانٌ لَضاعَ عِیالی. الا تَری انَّهُ قَد جَعَلَ لله شَرِیکاً فی مُلکِهِ یَرزُقُهُ وَ یَدفَعُ عَنهُ؟ قُلتُ: فَیَقُولُ: ماذا؟ یَقُولُ: لَولا ان مَنَّ الله عَلَیَّ بِفُلانٍ لَهَلُکتُ؟ قالَ: نَعَم لا بَاسَ بِهذا او نَحوِهِ».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 197 و این حدیث شریف، از لباب معارف الهی و اصول حقایق توحید است که از معدن وحی الهی و مخزن علم ربّانی صادر شده و متکفّل توحید خاصّی و وحدت در کثرت است که قرة العین اولیاء است.
و این احادیث شریفه کفیل تادیب نفوس و طریق ارتیاض قلوب است؛ چه دلبستگی به مخلوق و غفلت از حق ـ جلّ جلاله ـ از حجب غلیظه ایست که نور معرفت را خاموش و قلب را مکدّر و ظلمانی کند، و این از بزرگترین دامهای ابلیس شقیّ و مکاید بزرگ نفس است که انسان را از ساحت مقدّس حق دور و از معارف حقه مهجور می کند.
و این که در روایات شریف است که تمام خیرات مجتمع است در قطع طمع از مردم، برای آن است که قطع طمع از مردم، راه انقطاع به حق و وصول به باب اللّه را باز کند، و آن مجمع همه خیرات و مرکز تمام برکات است که فطرت انسانیّه مخمور بر آن و مفطور به آن است.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 198