چنانچه سابق بر این نیز اشارتی رفت، از برای انسان بعد از قوّه عاقله سه قوه است: یکی قوه «واهمه» که از آن به شیطانیّه تعبیر شود. دیگری قوۀ «غضبیّه» که از آن به نفس سَبُعی تعبیر شود. و سوّم قوۀ «شهویّه» که از آن به نفس بهیمی تعبیر شود.
و میزان در اجناس فضایل و رذایل، همین قوا است و طرف افراط و تفریط هر یک، رذیله ای است و حد اعتدال در هر یک، فضیلتی از فضایل نفسانیّه است.
بنابراین، نفس بهیمی را جهت افراطی است که از آن تعبیر به «شَرَه» کنند و آن عبارت است از: سر خود کردن شهوت را و به اطلاق واگذاشتن نفس بهیمی
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 277 را، که غلوّ و زیاد روی کند، و در هر موقع و با هر چیز قضای وطر لذّت خود کند؛ زیرا که در هر یک از قوای انسانی راجع به آن شعبه[ ای] که به آنها مربوط است، اطلاق و عنان گسیختگی است؛ به این معنی که مثلاً در جوهر طبیعت قوۀ شهوت، رسیدن به لذّات خود است بطور اطلاق، ولو این که مصادم با نظام شرع و عقل شود، ولو این که قضاء وطر شهوت خود را از مطعم حرام و مشرب و منکح حرام ـ گرچه نکاح محارم و امّهات باشد ـ کند. پس «شره» عبارت است از: افراط شهوت و ولوع بودن بر لذّات بیش از حدِّ نظام عقلی و شرعی و زیادتر از میزان واجب.
و نیز نفس بهیمی را جهت تفریطی است که از آن تعبیر به «خمود» کنند و آن عبارت است از: باز داشتن قوۀ شهوت از حدّ اعتدال و مقدار لازم، و مهمل گذاشتن این قوه شریفه که از برای حفظ شخص و نوع، به او مرحمت شده است. و چون این قوه، در تحت میزان عقل و شرع ارتیاض پیدا کرد و از جانب غلوّ و تقصیر و حد افراط و تفریط، خارج شد و متحرّک به حرکات عقلیّه و شرعیّه گردید، و در تحت تصرّف عُمّال الهی درآمد، و از تصرف و خدعه شیطان و وهم خارج شد، یک حالت سکونت و طمانینه[ ای] در آن حاصل شود و یک ملکه اعتدال و میانه روی در آن پیدا شود که از قوه[ ای] که صبغۀ عقلیّه بلکه الهیه پیدا کرده، تعبیر به «عفّت» شود.
و از این بیانات معلوم شد که معنی «هتک» چیست که در روایت شریفه، مقابل و مضادّ با «عفّت» قرار داده شده، و ظاهر آن است که طرف افراط و غلوّ باشد. و
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 278 این که فقط این طرف اختصاص به ذکر پیدا کرده، برای آن است که به حسب نوع، مردم مبتلا به این طرف هستند و به ندرت اتفاق افتد که اختیاراً کسی از حد اعتدال به طرف تفریط و تقصیر میل کند. و با تکلّف، توان طرفین افراط و تفریط را در هتک داخل کرد؛ زیرا که «هتک» عبارت ازخرق وپرده دری است. پس خرق اعتدال و پرده میانه روی را دریدن، عبارت از ضد آن است و آن شامل طرفین شود.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 279