ما، در کتاب اربعین، شرح درجات و مراتب کبر را دادیم و از آن، مراتبِ تواضع نیز ظاهر شود. هر کس بخواهد خوب است به آنجا رجوع کند، لکن
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 334 در اینجا نیز مختصری مذکور می داریم تا فایده تمام شود. و این تقسیم، غیر از آن است که در آن کتاب مذکور شده. بدان که از برای تواضع درجاتی است که تکبر در هر درجه مقابل آن است.
اوّل، تواضع اولیاء کُمّل و انبیاء عظام است که آنان به واسطه تجلّیات ذاتی و اسمائی و صفاتی و افعالی در قلبشان، در پیشگاه حق تعالی و مظاهر جمال و جلال آن ذات مقدّس متواضع شوند، و مشاهده کمال ربوبیّت و ذلّت عبودیّت در آنها، غایتِ تواضع و تذلّل را در قلبشان ایجاد کند، و هر چه در این دو نظر و دو مشاهده کامل گردند، در حقیقتِ تواضع نیز کامل شوند، چنان که ذات مقدس اعرف خلق الله و اعبد عباد الله خاتم النبیّین، متواضعترین موجودات است در پیشگاه مقدّس حق تعالی؛ زیرا که در مشاهده کمال ربوبیّت و نقص عبودیّت، کاملترین موجودات است.
و این طایفه از متواضعین، چنانچه برای حق ـ جلّ و علا ـ متواضعند، برای مظاهر جمال و جلال او نیز برای او متواضعند، و تواضع برای اینان، ظلّ تواضع برای حق است. و اینان علاوه بر تواضع، دارای مقام محبّت نیز هستند، و محبّت به مظاهر حق ـ تابع محبّت به حق ـ دارند، و این تواضع که مشفوع با محبت است، کاملترین مراتب تواضع است.
دوّم، تواضع اهل معرفت است که در آنها همین تواضع اولیاء هست، لکن در مرتبه ناقص تر است؛ زیرا مقام معرفت با مشاهدت حضوری فرق دارد.
سوّم، تواضع حکماء است که در رتبه، پس از اینها است. آنان نیز اگر به مقام حکمت الهی رسیده باشند و قلب آنها به نور حکمت روشن شده باشد، برای حق و خلق متواضع شوند، چنان که در حکمتهای لقمانی، در این باره،
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 335 خصوصی سفارش شده.
چهارم، تواضع مومنین است که به نور ایمان، علمِ بالله پیدا کردند، و خود را نیزتا آنجا که نورِآنها روشنی داده، شناخته اند. پس برای حق وخلق، متواضع شوند.
و در مقابل هر یک از این مراتب، تکبّری است؛ زیرا در هر احتجابی، کبریائی از برای نفس حاصل شود.
و باید دانست که تواضع با تملّق، و تکبّر با عزّت نفس فرقها دارد، هم در مبادی و هم در غایات و هم در ثمرات.
تواضع مبداش علم بالله و علم به نفس است، و غایتش خدا است یا کرامت خدا، و نتیجه و ثمره اش کمال نفسانی است.
تملّق، مبداش شرک و جهل است، و غایتش نفس است، و ثمره اش خفّت و خواری و نقص و عار است.
تکبر، مبداش خودبینی و خودخواهی و جهل و غفلت از حق و مظاهر او است، و غایتش نفس و خودنمائی است، و نتیجه اش سرکشی و طغیان است.
عزّت نفس، مبداش توکّلِ علَی الله و اعتماد بر حق تعالی، و غایتش خدا است، و ثمره اش ترک غیر است.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 336