332ـ در اوایل ورود امام به قم یک روز حاج احمدآقا آمدند و به من گفتند آقا از این خانه ناراحتند. می گویند این خانه تجملی است. به من فرموده اند که بروید یک خانه تهیه کنید وگرنه من می روم خانۀ خودم. خانۀ ایشان در کوچه پس کوچه بود و رفت وآمد مشکل بود و اصلاً امکان نداشت که در آن جمعیت رفت وآمد کنند.
333ـ با آن که امام تابستان را در قم نمانده و به محلات یا امامزاده قاسم(دربند) تهران مسافرت می کردند؛ ولی تابستان 42 که فرا رسید، ایشان تصمیم گرفتند در قم بمانند. جمعی از مؤمنان و دوستان آن حضرت آمده بودند و اصرار می کردند که اجازه بفرمایید برای منزل کولر تهیه کنیم که البته در آن زمان بسیار کم و محدود بود. امام می فرمودند: منزل ما سرداب دارد، از سرداب استفاده می کنیم. قریب به این مضامین را من خودم از ایشان شنیدم که هر وقت برای همۀ مردم، همۀ طلبه ها در قم کولر فراهم شد، آن وقت مانعی ندارد، که طبعاً آقایان ساکت و منصرف شدند.
334ـ یک بار ملاقاتی برای هیأت امنا و هیأت اجرایی مهدیه تهران گرفتیم و
خدمت امام رفتیم تا گزارشی از مجموعۀ کارهای آنجا خدمتشان ارائه دهیم. در این گزارش به عرضشان رساندیم وضع ساختمان مهدیه مطلوب نیست و ما علاقه داریم که تجدیدبنا شود و ساختمان مطلوبی داشته باشد. امام مثل کسی که از حجم کارهای انجام شده تعجب کرده باشد، فرمودند: علت اینکه این همه کار در آنجا انجام شده این است که در بین مردم مستضعف تهران واقع شده و وضع ظاهری آن وضع عادی و معمولی است. شما به فکر ساختمان و ظواهر نباشید و بدانید این مردم با همین وضع، بهتر کار می کنند الآن نمی خواهد این کار را بکنید. تا می توانید با همین مسأله کار بکنید.
***