بخش سوم: ظهور حکومت پهلوی در ایران
فصل اول: دورۀ حکومت رضاخان (پهلوی اول)
کناره گیری تدریجی رجال صالح از حکومت رضا شاه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : پسندیده،مرتضی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

کناره گیری تدریجی رجال صالح از حکومت رضا شاه

‏ ‏

‏در اوایل حکومت رضا شاه روحانیون و رجال صالحی در دستگاه اداری کشور‏‎ ‎‏بخصوص در دادگستری بودند که برخی از آنها عبارت بودند از مرحوم آقا سید محمد‏‎ ‎‏فاطمی، حاج سید نصرالله تقوی، میرزا طاهر تنکابنی، شیخ محمد عبده، آقا میرزا مهدی‏‎ ‎‏آشتیانی، سید حسین مشکان طبسی، صدرالاشراف و آقا سید علی شاه باغی حائری،‏‎ ‎‏مشیرالاشراف، آقا حسین رضوی همدانی. حتی در کشف حجاب از مشیرالاشراف در‏‎ ‎‏بروجرد دعوت می کنند او جواب می دهد من قاضی هستم و شرکت در این مجلس‏‎ ‎‏عدالت را می شکند و شرکت نمی کند. گویا داور مرحوم شیخ رضا ملکی وکیل‏‎ ‎‏دادگستری را برای مجلس کشف حجاب دعوت می کند (یادم نیست داور بود یا دیگری)‏‎ ‎‏مرحوم ملکی حتی شنیدم مجتهد بود و در هوای سرد با آب سرد غسل می کرد و نماز‏‎ ‎‏شب می خواند در محاکمات طرز مخصوصی داشت و عالم بود مبتکر و مخترع هم بود‏‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 164

‏و قابل استفاده محسوب می شد در جواب می گوید حامل نامه بیاید نزد من بالا می رود و‏‎ ‎‏می گوید نگاه کن من چشمم خراب است دستمال روی چشمم بسته ام و رو به دیوار قلیان‏‎ ‎‏می کشم به داور بگو در جنگ کربلا شخصی بنام عبیدالله را دعوت می کنند این عبیدالله ‏‎ ‎‏رئیس یکی از عشایر بوده و او به حامل دعوت می گوید بیا من را ببین پایم شکسته است‏‎ ‎‏و در رختخواب خوابیده ام (بیانات مرحوم ملکی) این عبیدالله که برای هر کار به قرآن‏‎ ‎‏استخاره می کرده است استخاره می کند کنار جوی آب وضو بگیرد بد می آید کنار استخر‏‎ ‎‏بد می آید پایین عمارت بد می آید توی اطاق با ابریق و آفتابه لگن بد می آید و وقتی دید‏‎ ‎‏وقت زیادی برای نماز نمانده ناچار می شود استخاره می کند که از درب به پایین عمارت‏‎ ‎‏بپرد و از آب آنجا وضو بگیرد خوب می آید می پرد و پایش می شکند و با این حال در‏‎ ‎‏رختخواب خوابیده می گوید به عبیدالله بگو شمشیرت را بردار و بیا اگر راست می گویم‏‎ ‎‏لیس علی الاعرج حرج و اگر دروغ می گویم با شمشیر گردنم را بزن. شما هم به آقای داور‏‎ ‎‏بگویید شمشیرش را بردارد و بیاید اگر راست می گویم لیس علی الاعمی حرج و اگر‏‎ ‎‏دروغ می گویم با شمشیرش گردنم را بزند ـ گویا دکتر ملکی دادستان کل که محاکمه‏‎ ‎‏قاتل های مرحوم مدرس و سایرین را به عهده داشت پسر این مرحوم شیخ رضا ملکی‏‎ ‎‏است. شیخ رضا ملکی را کراراً در خمین دیده بودم بسیار قابل استفاده بود. مأموران‏‎ ‎‏خوبی وزرای خوبی وکلای صالحی بودند ولی مشاهده کردند رضاشاه دروغ می گوید‏‎ ‎‏آلت دست اجنبی است نوکر است مطیع است کناره گرفتند.‏

‏وقتی رضا شاه به صدرالاشراف وزیر دادگستری می گوید این مرد کثیف (میرزا طاهر‏‎ ‎‏تنکابنی) را از دیوان کشور (تمیز سابق) بیرون کن صدرالاشراف می گوید روسای دیوان‏‎ ‎‏کشور را نمی شود بیرون کرد اجازه بدهید محکمه تشکیل دهیم و محاکمه کنیم. با تشدد‏‎ ‎‏می گوید قانون آن است که من می گویم برو خانه ات بنشین و مشت محکم روی میز‏‎ ‎‏می زند. صدرالاشراف به خانه رفت و مرحوم آقا میرزا طاهر تنکابنی هم به خانه رفت و‏‎ ‎‏نشست و ممنوع الملاقات شد تقصیر مرحوم تنکابنی این بود که املاک خود را مجانی یا‏‎ ‎‏به دراهم معدوده به رضاشاه نداده و پیشکش نکرده است. آنچه گفته می شد این بود که‏‎ ‎‏انگلیس می خواست پهلوی در شمال مالکیت زیاد داشته باشد تا از روی عشق به دارایی‏‎ ‎‏و املاک و عقار شخصاً بر علیه کمونیستها و شوروی قیام و اقدام کند.‏

‎ ‎

کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 165