حضرت امام خمینی در اول آفتاب روز چهارشنبه بیستم جمادی الثانی 1320 قمری مطابق اول مهرماه 1281 شمسی در خمین در عمارت موجود فعلی که از جدّ، به پدر و از پدر به اولاد به ارث رسیده متولد شدند. من و حضرت امام خمینی و مرحوم حاج سید نورالدین و سه خواهر به نامهای مولوده آغا و فاطمه و آقازاده همگی از یک پدر (مرحوم آقا مصطفی) و یک مادر (مرحومه هاجر آغا) به دنیا قدم نهاده ایم. و به جز این، نه برادر و خواهر امی و نه برادر و خواهر ابی داریم و نه مادر ما شوهر دیگری داشته و نه هندی است. ایشان اهل خمین و فرزند یکی از بزرگترین علما به نام مرحوم آقا میرزا احمد بودند. شناسنامۀ امام خمینی شمارۀ 2743 صادر از گلپایگان (خمین بخش گلپایگان بود)، تاریخ تولد 1279 شمسی (تولد واقعی 20 جمادی الثانیه 1320 هجری قمری مطابق 1281 شمسی است) نام خانوادگی مصطفوی، پدر او آقا مصطفی و مادر، خانم هاجر. در موقع شهادت پدر سن حضرت امام خمینی چهار ماه و بیست و دو روز بود و نگارنده (پسندیده) هفت سال و 24 روز داشتم. به فاصلۀ تقریبی یک سال بعد من هشت ساله و مرحوم حاج سید نورالدین اخوی شش ساله ملبس به لباس روحانی و عبا و عمامه شدیم و حضرت امام خمینی تحت سرپرستی مادر و عمه و مرضعه خود به نام ننه خاور (که دایه در منزل بود) پرورش یافت. ایشان و دو خواهر زیر نظر دایه و کلفت و بعض اقوام دیگر در خمین ماندند و مادر و عمه و خواهر بزرگتر و من و اخوی دیگر و مرحوم حاج شیخ فضل الله عموی مادرمان و یک نفر نوکر برای قصاص در 1322 قمری
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 215 به تهران رفتیم تا قصاص عملی شد و مراجعت کردیم حضرت امام تازه زبان باز کرده و تحت توجه مرحومه صاحب خانم عمه و هاجرآغا خانم مادر و دایه بودند و بعد از چند سال به درس اشتغال یافتند. ننه خاور امام را نگهداری می کرد و به او شیر می داد. ننه خاور از زنهای بسیار لایق و باشهامت بود. شوهرش کربلائی میرزا آقا، تفنگدار و نوکر پدرمان بود، او هم بسیار رشید بود. خوب اسب سواری و تیراندازی می کرد. منزلشان نزدیک منزل ما بود و فاصلۀ چندانی با ما نداشتند.
حضرت امام در کودکی ذهن سرشاری داشتند، جست و خیز زیاد و بازی زیادتر داشته و سرآمد همبازیها بودند. همبازیهای ایشان فوت شده اند و تنها آقای میرزا حسن خان مستوفی خاله زادۀ ما مانده است که در تهران هستند. ایشان ذهن سرشاری دارند و حالشان خوب است همسال حضرت امام می باشند مشاغل مهم دولتی داشته اند و با صحت عمل خدمت می نمودند. حضرت امام رشید و درشت بودند یکی از استادهای من آخوند ملا عبدالله بود که به نظرم استاد (آقای اخوی) امام هم بود ولی ایشان فرمودند یادم نیست. آخوند ملا عبدالله به امام پهلوان پایتخت می گفتند. روزی که قاتل پدرمان را کشتند روز چهارم ربیع الاول 1323 بود که امام تقریباً سه سال بیشتر نداشت.
کتابخاطرات آیت الله پسندیدهصفحه 216