در 15 بهمن 1327 ناصر فخرایی به شاه تیراندازی کرد. ظاهرا گلوله ها حقیقی و واقعا
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 40 توطئه ای علیه شاه بود. میگفتند یکی از برادرانش توطئه کرد و میخواست او را بکشد. ناصر فخرایی توسط صفاری، رئیس شهربانی، به ضرب گلوله کشته شد. این کار برای این بود که قضیه کشف نشود. شاه از این ترور صدمه چندانی ندید و فقط گلوله از روی صورت و بالای لبش رد شد و او را مجروح کرد. دستگاه از این موقعیت استفاده کرد. اول حزب توده را منحل کرد؛ چون کارتی در جیب ناصر فخرایی پیدا شد که مربوط به حزب توده بود. کارت دیگری هم با عنوان کارت خبرنگاری روزنامه پرچم به مدیر مسوولی فقیه شیرازی در جیبش یافت شد. حزب توده را حزب منحله اعلام کردند و با این کار بخشی از فعالیت های علنی آن را کم کردند. البته فعالیت های مخفی اش وجود داشت. آیت الله کاشانی را هم شبانه به منزلش ریخته و دستگیر کردند، سپس او را به قلعه فلک الافلاک خرم آباد و از آن جا به لبنان تبعید نمودند.
مرحوم آیت الله کاشانی کارهای علنی میکرد و کارهایش زیرزمینی و مخفی نبود؛ ولی جمعیت فداییان اسلام به خاطر کارهای مسلحانه ای که میکردند تا اندازه ای سازمان بسته تری داشتند و خیلی علنی و باز نبودند. این موضوع در زمان های مختلف فرق میکرد. آیت الله کاشانی از هر فرصتی برای مخالفت با تنگناهای حکومت ها استفاده میکرد. و به قول خودش حکومت ها را به عنوان هیات حاکمه ظالمه معرفی میکرد. آیت الله کاشانی یک شخص اصلاح طلب بود به این معنا که فکر میکرد با آگاهی هایی که به مردم میدهد و آنان را با حقوق خودشان آگاه میسازد، مردم بتوانند نمایندگان صالح و مجلس ملی مذهبی که جنبه ملی گری اش همیشه همراه جنبه مذهبی اش باشد، برگزینند و حاکمیت را از دست یک فرد مطلق العنان، یعنی شاه بگیرند و وضع به گونه ای باشد که شاه سلطنت بکند نه حکومت. چون شعار بعدی جبهه ملی مبارزه قانونی برای به دست گرفتن حکومت از طریق مجلس بود و شاه باید سلطنت بکند نه حکومت؛ مثل انگلستان.
در هر حال، آیت الله کاشانی از همه فرصت ها برای رسیدن به این مقصود استفاده میکرد. مثلا : نماز عید قربان تا جایی که ذهنم یاری میدهد سابقه نداشت برگزار شود. نماز فقط در عید فطر بود. از فرصت هایی که ایشان ایجاد کرد یکی این بود که نماز در
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 41 عید قربان را اعلام کرد و جمعیت از منزل او، واقع در پامنار حرکت کردند و در قسمت های غیرمسکونی جنوب شهر نماز خواندند و در طول راه شعارهایی علیه حکومت های وقت میدادند. از جمله این که آن ها صلاحیت ندارند و باید از کار برکنار شوند. در این گونه جریانات و حرکت ها از تمام نقطه ضعف ها ؛ از جمله کمی آب، بدی نان، زندگی روزمره مردم و... استفاده میشد تا این که به حرکتی در خرداد سال 1327 منتهی شد.
کتابامام خمینی و هیات های دینی مبارزصفحه 42