یک روز که من پیش امام رفتم، امام فرمود: من در خلال صحبتهای آنها فهمیدم که نسبت به معاد ایمان ندارند و معاد را دنباله سیر تکامل همین جهان می دانند. من این صحبت امام را به آقایان حسین روحانی و تراب حق شناس گفتم و آنها این مطلب را تایید کردند و گفتند ما این تلقی را از کتاب «راه طی شده» آقای بازرگان اخذ کردیم. من دوباره نزد امام آمدم و به ایشان گفتم، امام فرمودند راه طی شده را من ندیده ام. رفتم کتاب را از کتابخانه مدرسه مرحوم آقای بروجردی گرفتم و خدمت امام آوردم.
امام پس از مطالعه گفتند: کتاب راه طی شده مباحثی از این قبیل را دارد منتهی من آقای بازرگان را می شناسم، آقای بازرگان فرد معتقدی است و به معاد ایمان دارد. ایشان برای این که ذهن کسانی را که مطالعه مذهبی و پایبندی های اعتقادی ندارند به مبانی مذهبی نزدیک کند، یکسری اظهارات این چنینی کرده است تا از این طریق آنهایی که به هیچ چیز اعتقاد ندارند به مبانی اعتقادی اسلامی پایبند شوند ولی من می دانم که آقای بازرگان به معاد اعتقاد دارند.
به هر حال امام به اصالتِ ایدئولوژی سازمان شک کرد و در مقابل آنها سکوت کردند. چرا که رد آنها و تخطئه شان، آب به آسیاب رژیم شاه ریختن بود و شاه خیلی خوشحال می شد گروهی که فعالیت سیاسی این چنینی دارند و در ایران و در بین جوانان دارای نفوذند تخطئه می شوند.
البته در این جریان، سازمان از کلیه اهرمهایی که در ایران داشت کمک گرفت تا نظر امام را جلب کند. علاوه بر مرحوم آقایان طالقانی و
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 112 زنجانی آقای رفسنجانی، آقای مطهری، آقای منتظری و پاره ای دیگر از علما برای امام نامه نوشتند تا به ایشان فشار آورده و تایید بگیرند، اما امام در مقابل به دلیل آگاهی از مبانی ایدئولوژیک آنها با وجود سفارشها و توصیه ها سکوت کردند و محکم و استوار در موضع خود باقی ماندند.
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 113