دوستانی که از حج آمده بودند هر کدام یک نسخه از این جزوه را همراه خود آوردند. امام که این نسخه را دید خیلی متاثر شد. چرا که در این جزوه یا کتاب کوچک، در رتبه بندی، اهانتهایی به یکسری از شخصیتهای علمی و مذهبی شده بود. در آن زمان آیت الله حکیم هم هنوز حیات داشتند، اما آنها به دلیل عبارتهای مفیدی که از قول حضرت امام گفته بودند و این عبارتها برایشان مهم و حماسی بود فتوای حضرت امام را به عنوان فتوای امام اکبر در ابتدا قرار داده بودند و از ایشان به عنوان بزرگترین مرجع دینی نام برده بودند و این مساله شخصیت و موقعیت
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 164 آیت الله حکیم و مراجع دیگر را تحت الشعاع قرار می داد.
تازه فتوای چند جمله ای امام را که بسیار مشخص و معین بود و می بایست به همان شکل نقل شود، آنان در دو صفحه آن رانقل کرده بودند.
امام به من گفتند این مطالب به دلایل زیر باید تکذیب شود:
اولا؛ این اهانت به آقای حکیم و شخصیتهای دیگر علمی است و من راضی نیستم. این نباید در عراق توزیع شود.
دوم این که آنها از زبان من چیزهایی را نقل کرده اند که من نگفته ام. من به امام عرض کردم این مطالب چیزهایی نیست که شما موافقش نباشید. شما موافق این مطالب هستید منتهی آن مواضع را مشخصا بیان نکرده اید. ناقل هم سوء نیت نداشته و فرد مورد اطمینانی است. امام گفتند : از آقای خوانساری در تهران عادل تر که نداریم. ایشان را به عنوان یک شخصیت عادل همه قبول دارند. اگر در جلسه ای من حضور داشته باشم، بعد از آن جلسه بیرون بروم، آقای خوانساری بگویند که آقا روح الله در آن جلسه گفت «الله تعالی» واحد خداوند یکی است، و من در آن جلسه نگفته باشم تکذیب می کنم. و این دلیل بر این نیست که هر چیزی که من قبول دارم اگر به من نسبت دادند بگویم که من گفتم و درست است.
این برخورد امام نشانگر تعهد ایشان نسبت به سخنانشان بود. این اقدام امام باعث شد که بعد از آن دیگر هیچ کس جرات نکند نسبت به نقل سخنان ایشان کوچکترین اعمال سلیقه ای بکند و کوچکترین سوء استفاده ای انجام دهد.
کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 165