امام و تفکرات جدید دینی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : دعایی، محمود

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

امام و تفکرات جدید دینی

‏ نظر شما در مورد بیانات و موضع‏‏ ‏‏گیریهای امام در مورد اسلام ناب ‏‎ ‎‏و اسلام امریکایی چیست؟‏

‏ ببینید، بینش مبارزاتی امام و برداشتی که امام از اسلام به عنوان ‏‎ ‎‏یک مذهب مقاوم و ستیزنده و در مقابل استعمار و استبداد و ظلم و ستم ‏‎ ‎‏داشتند خودش یک امید و تلقی امیدبخش و سازنده از اسلام بود. با‏‎ ‎‏جدیت می‏‏ ‏‏توانم بگویم اگر امام در قم نبود و حرکت مبارزاتی‏‏ ‏‏اش را‏‎ ‎‏شروع نکرده بود و جامعه اسلامی را به مقابله با رژیم فاسد و وابسته شاه ‏‎ ‎‏فرا نخوانده بود چه بسا من نه تنها طلبه نمی‏‏ ‏‏ماندم، بلکه در معتقدات ‏‎ ‎‏مذهبی‏‏ ‏‏ام سست می‏‏ ‏‏شدم و الان وضعیت دیگری داشتم. امثال من زیاد ‏‎ ‎‏هستند. یعنی کسانی که سرخورده از رکود و جمود حوزه‏‏ ها و مجامع ‏‎ ‎‏روحانی سازشکار یا غافل از مفاسد حاکم بر جامعه بودند، ‏‏بینش و ‏‎ ‎‏برداشت و تلقی از اسلامِ افرادی چون امام، آنها را در اعتقاداتشان پایدار ‏‎ ‎‏نگه داشت، و این واقعیتی است و اسلام ناب را همین می‏‏ ‏‏گوییم.‏

‏امام در نجف همان علوم سنتی و حوزوی را تدریس می‏‏ ‏‏کردند و تا‏‎ ‎‏آخر هم به نگهداری و حفظ اصالت همین شیوه تدریس در حوزه‏‏ ‏‏ها‏‎ ‎‏اصرار داشتند. ولی در عین حال با بها دادن و ارج گذاشتن به نوآوران ‏‎ ‎‏روحانی و مذهبی و سبک و روش و بینش و برداشت آنها به همه ‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏فهماندند که نوآوری مستدلّ مذهبی را قبول دارند. ایشان نسبت به ‏‎ ‎‏استاد مطهری و نوآوری‏‏ های ایشان‏‏ شناخت ویژه داشتند و هر کس که ‏‎ ‎‏راجع به استاد سوال می‏‏ ‏‏کرد اکیدا می‏‏ ‏‏گفتند هر چه گفته درست است.‏

‏در مورد دکتر شریعتی، امام معتقد بودند که دکتر شریعتی می‏‏ ‏‏باید در ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 178

‏مسیر تعلیمات حوزوی و اسلامی بیاید و تحقیق و فعالیت کند و از ‏‎ ‎‏جدایی دکتر شریعتی با حوزه‏‏ ‏‏های علمیه و مجامع سنتی کشور نگران ‏‎ ‎‏بودند. البته بسیاری از جنبه‏‏ ‏‏های شخصیتی امام از جمله عرفان و شاعر ‏‎ ‎‏بودن ایشان در آن روزگار ناشناخته بود و جز خواص کسی از آنها اطلاع ‏‎ ‎‏نداشت و بعد از رحلت ایشان مشخص شد. در نتیجه آن چه ما به عنوان ‏‎ ‎‏مرز بینش اسلام ناب محمدی و تشیع علوی و تشیع مبارز در مقابل ‏‎ ‎‏اسلام سنتی و امریکایی یا تشیع صفوی می‏‏ ‏‏شناختیم چندان کامل نبود.‏

‏بعضی‏‏ ها امام خمینی رضوان الله علیه رابیشتر به عنوان فقیه ‏‎ ‎‏می شناسند، بعضی هم بیشتر به عنوان رهبر سیاسی. امّا همانطور که یکی ‏‎ ‎‏از ‏‏شعرای‏‏ ملهم از نام ایشان با اصطلاحات عرفانی گفته بود: «هم خم ‏‎ ‎‏است و هم می است و هم نی است!» شخصیّت علمی و دینی امام واقعا‏‎ ‎‏جامع و ذو وجوه و به قول امروزی ها چند بُعدی بود. فلسفه و تعقّل و ‏‎ ‎‏استدلال یکی از ارکان سازنده ی شخصیت امام به شمار می آمد؛ عرفان و ‏‎ ‎‏معارف عرفانی و نگرش عارفانه همین طور؛ فقه و اصول هم در جایگاه ‏‎ ‎‏خودش همچنین؛ هنر و شعر و ذوق لطیف ادبی نیز هکذا؛ بینش سیاسی ‏‎ ‎‏نافذ و نیرومند نیز به همین طریق؛ مطالعات گوناگون هم به همین ‏‎ ‎‏صورت؛ تجربه های تاریخی و طولانی هم به همین کیفیّت؛ معرفت دینی ‏‎ ‎‏مستقیم و متّخذ از متن قرآن و احادیث هم به همین ترتیب؛ شجاعت و ‏‎ ‎‏شهامت شگفت انگیز در جنگ و در صلح هم به همین شکل؛ و آنگاه در ‏‎ ‎‏ورای همه ی اینها تخلّق و تعهّد نظری و عملی به مبانی اخلاق الهی و ‏‎ ‎‏انسانی (تقوا) رکن اساسی شخصیت پر جاذبه ی ایشان محسوب می شد. ‏‎ ‎‏مجموعه همین اوصاف و ارکان بود که به امام خمینی، قدرت نواندیشی ‏‎ ‎

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 179

‏و نوآوریِ ریشه دار و مبتنی بر پشتوانه ی سنّت، می داد.‏

‏البته امام بسیار باتامل و تفکر نسبت به تفکرات جدید گام ‏‎ ‎‏برمی‏‏ ‏‏داشت. به عنوان مثال در مورد انجمن حجتیه، به شدت مشکوک بود ‏‎ ‎‏و آنها‏‎ ‎‏را افشا و محکوم می‏‏ ‏‏کرد. این خود مرز بین تشیع سازشکار، تشیع ‏‎ ‎‏امریکایی، تشیع آلت دست حکومتها و قدرتها را نشان می‏‏ ‏‏داد.‏

‏تعبیر خاصّی آیت‏‏ ‏‏الله خرازی مسئول بنیاد باقرالعلوم قم از حجتیه ‏‎ ‎‏داشت و می‏‏ ‏‏گفت: حجتیه‏‏ ای ‏‏ها همان وهابی‏‏ ‏‏های شیعه هستند. وهابی‏‏ ‏‏های ‏‎ ‎‏اهل سنت، وهابی‏‏ ‏‏های سعودی هستند. در تشیع هم اگر بخواهیم وهابی ‏‎ ‎‏را تجسم کنیم یعنی وهابی‏‏ ‏‏های شیعه همان حجتیه‏‏ ‏‏ای‏‏ ها ‏‏هستند.‏

‏آیا شما در جریان سفر امام خمینی به پاریس نقشی داشتید؟‏

‏ همان طور که قبلا گفتم بعد از عزیمت حضرت امام من از طرف ‏‎ ‎‏ایشان ماموریت داشتم که بستگانشان را به پاریس راهی کرده و اقدامات ‏‎ ‎‏لازم را جهت سفر و اقامتشان انجام دهم.‏

‏پس از هجرت امام از عراق به پاریس نخستین و مهمترین مساله این ‏‎ ‎‏بود که خانواده‏‏ ‏‏شان به سلامت نزد ایشان بروند و من هم این کار را با‏‎ ‎‏موفقیت انجام دادم و سپس به نجف بازگشتم. ده روز مانده بود به ‏‎ ‎‏بازگشت امام به ایران، حاج احمد آقا به من زنگ زد و گفت: ما‏‎ ‎‏می‏‏ ‏‏خواهیم به تهران برویم، امام فرمودند تو هم بیا. من خیلی احساس ‏‎ ‎‏شعف و شور کردم از این که به من لطفی دارند و به اعمال کوچک من ‏‎ ‎‏بها می‏‏ ‏‏دهند، به طوری که از من دعوت کرده‏‏ ‏‏اند با آنها به ایران بروم. من ‏‎ ‎‏به پاریس رفتم و در دوم بهمن به پاریس رسیدم و در 12 بهمن همراه ‏‎ ‎‏امام به ایران آمدم. مدت اقامت من در پاریس کلا همین ده روز بود.‏

کتابگوشه ای از خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعاییصفحه 180