ماشاءالله ایشان در مسأله طهارت و نجاست خیلی راحت بودند. البته از نظر فقهی هم همین است فتوای خود ایشان و دیگران هم همین است که اگر بین نجس و ملاقی
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 144 بعدی دو واسطه پیش بیاید ـ بعضیها دو واسطه و برخیها سه واسطه میگویند ـ دیگر آن ملاقی آخر سوم، چهارم دیگر متنجس نمیشود. امام در این گونه مسائل خیلی راحت بودند، مثلاً گاهی وقتها که باران میآمد کوچهها خیابانها وضع ناجوری پیدا میکرد و گِلی میشد. اما امام با کمترین وسواسی مسیر منزل تا مسجد شیخ انصاری را در همان کوچههای گِلی طی میکردند.
درباره شیوه برخورد امام با مسأله نجاست و طهارت خاطرهای به ذهنم آمد که میگویم. روزی یکی از علمای تهران که از بستگان بود و نسبتی با ما داشت به نجف مشرف شد. ایشان از شاگردان قدیم امام در قم بود. از من خواست که یک هماهنگی بشود تا برای عرض سلام و زیارت به خدمت امام برود. ایشان علاقه و ارادت خاصی به امام داشت، امام هم نسبت به ایشان محبت داشتند. مدتی بعد خدمت امام رسیدیم. آن آقا به امام عرض کرد که آقا گرچه من روایات و مسائل و احکام را بیاطلاع نیستم اما در عین حال در طهارت و نجاست گرفتار وسواس هستم. در وضو گرفتن نیز وسواس دارم. میخواهم از زبان مبارک شما چیزی بشنوم که فوق مسائل دیگر در من تأثیر بگذارد و یک مقدار من را راحت کند، من گرفتارم. یادم میآید که امام فرمودند ما اگر به زندگانی ائمه اطهار و رسول اکرم(ص) توجه کنیم و دقت کنیم آن زمان این شیر آب و این امکانات نبود. در هر منزلی تازه اگر ثروتمند بودند یک چاهی بود که از داخل آن با دلو آب میکشیدند و نیازمندیهایشان را رفع میکردند. در هیچ جا، در هیچ روایتی از تاریخچه زندگی ائمه اطهار نیامده است که مثلاً درباره طهارت و نجاست آبی که از چاه میکشند چگونه تطهیر میکنند و در هیچ جا از آنها نه احتیاط به طهارت و نجاست آن چنان است و نه وسواسی مطرح شده است. پس بنابراین رفتار آنها برای ما حجت است، عمل معصوم برای ما حجت است و آنها غیر از این روش دیگری نداشتند ما هم باید تابع و پیرو آنها باشیم.
این خاطره را با واسطه نقل میکنم، خودم نبودم و نمیدانستم، ظاهراً آن را حضرت
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 145 آیتالله انواری نقل کرده است. من از ایشان شنیدم که ایشان از مرحوم حاج احمد آقا (فرزند امام) نقل میکردند. آیتالله انواری میگفت که سابقاً وقتی من به این طرف و آن طرف مسافرت میکردم، در هتلها و میهمانسراها از این حولههایی که برای میهمانان میگذارند احتیاط میکردم که بعدها حاج احمد آقا این خاطره را گفت که ما پاریس رفته بودیم، امام به حمام رفتند. همان شب اول ورودمان به پاریس بود. خوب، آنجا بالاخره هتلدارانشان که مسلمان نیستند و اوضاع و احوال فرق میکند. امام از حمام که بیرون آمدند پایشان تَر بود و با همان پای تَر روی همین موکتهایی که در اتاق پهن بود راه رفتند و آمدند روی تختشان نشستند. یعنی واقعاً همین طوری. ما روایت هم داریم که اسلام دین سهل و آسان است و حقاً ایشان داشتند از آن آسانی بهرهبرداری میکردند و مسائل و ضوابط فقهی را برای ما در عمل نشان میدادند «کل شیء لک طاهر حتی تعلم انّه قذر» خط به ما میدادند و درباره تعدد واسطه بین نجس و متنجس برای ما تکلیف را روشن میکردند و با راحتی و آرامش در برخورد با این مسائل زندگی میکردند.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 146