حاج آقا، در آثار چاپ شده از امام، در سخنرانیها و پیامهای ایشان توصیه به پرهیز از اختلاف بوده است، به این موضوع بیشتر اشاره بفرمایید؟
حضرت امام ـ سلامالله علیه ـ نسبت به وحدت و عدم انشقاق حساسیت فوقالعادهای نشان میدادند و واقعاً در برخی موارد خودشان را فدا میکردند که احیاناً خدای ناکرده اختلاف کلمه پیش نیاید. به احتمال، سالهای 1353 و 1354 بود که سفری به ایران کرده بودم. آن ایام طرح افکار و اظهارنظر پیرامون آثار آقای دکتر علی شریعتی اوج گرفته و مسائل حاشیهای هم پیش آمده بود. دکتر گاهی در صحبتهایش لغزشهایی داشت که برخیها یا خیلیها نمیپسندیدند و به من سفارش میکردند که در بازگشت به نجف نظر مبارک امام را نسبت به آن مسائل بپرسم. آنان کسب تکلیف میکردند که نظر امام نسبت به دکتر شریعتی چیست و عرض کنم که میگفتند برای ما یک آفت است.
این موضوع گذشت تا اینکه در تابستان 56 یا 57 نیز سفر کوتاهی به ایران داشتم. در این سفر علناً آقایان و رفقا باز پیامی را به وسیله من خدمت حضرت امام داشتند اما
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 188 این بار محتوای پیام چیز دیگری بود. آنهایی که به اصطلاح ادعای آشنایی با امام میکردند گفتند که سلام و دست بوسی ما را خدمت امام ابلاغ کنید و بگویید که نظر شما را نسبت به آقای دکتر علی شریعتی میدانیم اما چرا ساکت نشستهاید. این سکوت شما برداشتهای مثبت یا منفی در بردارد. برخی از سکوت شما سوء استفاده میکنند. چرا صحبتی در این زمینه نمیفرمایید؟
خوب، من به نجف برگشتم، شاید حدود بیست ـ سی مورد سؤال و مسأله مختلف بود که یادداشت کرده بودم تا به محضر امام برسانم. خدمت ایشان رسیدم و تکتک آن مسائل را عرض کردم و پاسخ ایشان را یادداشت کردم. پس از طرح چند سؤال و جواب، به این سؤال رفقا رسیدم و گفتم که دوستان و عزیزان در ایران از محضر شما این سؤال را دارند که ما میدانیم موضع و نظر شما نسبت به آقای شریعتی چیست اما چرا ساکت نشستهاید و پاسخی نمیدهید؟ حضرت امام صحبت مفصلی کردند و فرمودند که فلانی شما در پاسخ بنویس که این سؤال را نه فقط این آقایان از ایران کردهاند بلکه از اروپا و جاهای مختلف نیز این سؤال از من شده است، در جواب بنویس که عزیزان این مسائل را کنار بگذارند و دنبال همان هدف اصلی باشند و به این گونه انشقاق و اختلافاتی که در این قضیه هست مشغول نشوند و این را بدانند که دست ساواک در این قضیه در کار است.
مدتی بعد ساواک مسأله واقعی را رو کرد ـ حالا شاید من مسائل را عقب و جلو مطرح میکنم ـ مسأله کتاب شهید جاوید را به وجود آورد و بعد از آن کشتن
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 189 شمسآبادی را به وجود آورد و فعلاً هم قضیه دکتر شریعتی را به وجود آوردهاند. در تمام اینها دست ساواک در کار است که آتش به پا کند و با ایجاد اختلاف و درگیری مردم را به هم مشغول کنند و آنان را از هدف اصلی باز دارند. هر وقت مناسبتی برای تبلیغ روحانیت پیش آمد چه ماه رمضان باشد چه محرم و صفر، اگر مطلب قبل هنوز زنده بود همان را آتش میزدند و دربارهاش صحبت فراوان میکردند و اختلافات را به وجود میآوردند، اگر هم احیاناً مطلب کهنه و یا قدیمی شده بود و به درد نمیخورد مطلب جدیدی را پیش میآوردند. شما الآن هم منتظر باشید و ببینید در فصل آینده در ماه مبارک رمضان و یا محرم و صفر که ایام تبلیغ روحانیت است اگر موضوع شریعتی کهنه شد موضوع جدیدی را به وجود خواهند آورد و لذا من به همه دوستان و عزیزان پاسخ دادم و شما این را بنویسید که از پرداختن به این مسائل خودداری کنند و در این گونه مسائل وارد نشوند و بچسبند به همان نکته اصلی و مسأله انقلاب و نابود کردن رژیم طاغوت.
در زمان طاغوت یکی از نقشهای ساواک این بود که در حوزههای علمیه ـ به ویژه حوزههایی که اندکی از مرکز دور بودند ـ با برخی از اهل علم ارتباطی برقرار کند و آنها را به عنوان یک مهره در حوزه داشته باشد. این قضیه هم در ایران و هم در نجف وجود داشت و چه بسا چهرههایی هم بودند که احیاناً ما هم میشناختیم و میدانستیم چگونه افرادی هستند. اینها خواه ناخواه در چند جا پرونده داشتند، یک پرونده در خود سفارتخانه داشتند، پروندهای دیگر در وزارت امور خارجه تهران و یک پرونده در مرکز اصلی ساواک داشتند. طبع قضیه اقتضاء میکرد.
این را فراموش نمیکنم که آقای سید محمود دعایی به عنوان اولین سفیر جمهوری
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 190 اسلامی ایران در عراق انتخاب شده و به آنجا فرستاده شدند. این نکته را نمیدانم که از خود آقای دعایی شنیدم یا از شخص دیگر که حضرت امام به ایشان توصیه کردند شما که آنجا به عنوان سفیر میروید حق ندارید هیچ پروندهای از پروندههای اهل علم را که در سفارتخانه آنجا بایگانی شده و با ساواک و دستگاه قبل ارتباط داشتند در اینجا اعلام و افشا کنید. علیرغم اینکه این گونه افراد کسانی بودند که در طول پانزده سالی که حضرت امام در نجف تشریف داشتند به خود ایشان و یا افرادی که به عنوان خدمتگزار در خدمت امام بودند صدمهها و ضربههای زیادی زدند. حضرت امام با سعه صدر و عفو و گذشت خودشان اجازه ندادند چهره اینها برای دیگران آشکار شود.
خاطرات سال های نجـفج. 1صفحه 191