همانگونه که در مورد نحوه پوشیدن لباس گفتم امام روحیه لطیف و ظریفی داشتند. در این زمینه خاطرات دیگری هم دارم که حاکی از این ویژگی های امام است. یک سفر دیگری که رفته بودم عراق حاج احمد آقا و خواهرم هم بودند یک اُدکلنی به نام فیجی تازگی به بازار آمده بود با خودم برده بودم به احمد آقا گفتم من خجالت می کشم شما این هدیه کوچک را به آقا تقدیم کن. می دانستم از این چیزها خوششان می آید. اسمش را هم گفتم. احمد آقا رفتند و برگشتند و گفتند آقا گفتند فیجی نیست فَیجی است یعنی دنباله دارد باز هم می آید! خیلی ذوق عجیب و لطیفی داشتند. من گاه تاسف می خوردم و حیرت می کردم، چگونه با این روحیه لطیف محیط نجف را تحمل می کنند؟! شنیدم یک بار برای ایشان عطر آورده بودند (البته این ماجرا به سال های بعد از انقلاب برمی گردد) خانم ها هم نشسته بودند می گویند آقا این عطر زنانه است. امام گفته بودند شما زن ها کلاه سر ما می گذارید، هر چیز قشنگ و خوب و لطیف را می گویید زنانه است و هر چیز زمختی را می گویید مردانه است! همانجا هم ظاهراً عنوان کرده بودند که نمی دانم کدام شیرپاک خورده در مکه شایعه کرده که من از اُدکلن تیروز خوشم می آید، اینجا را پُر کردند از عطر تیروز، هر حاجی آمده است برای من ادکلن تیروز آورده است!
یک روز آقای پرورش که وزیر آموزش و پرورش بود، ظاهراً در یکی از استانهای
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 157

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 158 جنوب، سخنرانی کرده بود و گفته بود امام عطر و ادکلن استفاده می کنند، بعد که از پشت تریبون به کنار آمده بود عده ای از دوستان و رفقای حزبی به او ایراد گرفته بودند که چرا این حرف را زدی و خلاصه او را مورد اعتراض قرار داده بودند، ایشان به امام متوسل شده بود که شما به نوعی من را تایید کنید، چون من در معرض اتهام قرار گرفته ام که شما را متهم کردم به استعمال عطر و اُدکلن! که امام آن جمله معروف را که در جای دیگر گفته ام، متذکر شدند: نگفتم که نهضت ضد جمال قوی است.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 159