از نکات لازم به ذکر در ماجرای اصلاحات ارضی، سخنرانیهای حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی امینی است. او که از طرفداران یا اعضاء پر سابقه حزب توده بود، در بعضی اجتماعات گفته بود که ارباب ها می باید دختران رعایا را در شب عروسی شان به بستر خود برده و به دلیل مالکیت و حق ارباب و رعیتی از آنان ازاله بکارت کنند. این امر که سابقاً در دورانی از نظام فئودالیته در فرانسه به حسب روایت های تاریخی، رواج داشت، هرگز در ایران وجود نداشته است.
شاه هم در پی این اظهارات ارسنجانی، در مراسم جشن درختکاری به این نکته اشاره کرده و در دفاع از این لایحه می گوید: «زارع بیچاره ایرانی که جان و مال و ناموس او در اختیار ارباب قرار داشت باید به حق خود برسد. آن طور که گفته می شود حاج آقا رضا رفیع و شوهر خاله مادرم ـ داماد آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی و (پدر بزرگ مادرم) پدر دکتر مهدی رفیع که از برجستگان هیات علمی دایرةالمعارف بزرگ اسلام و از همکاران ارجمند آقای کاظم بجنوردی ـ هنگامی که شاه قصد سوار
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 190 شدن اتومبیل را داشت معترضانه به او می گوید: «در شان اعلیحضرت نیست که حرف های بی ماخذ و ناروای وزیر کشاورزی را در حق عده ای خدمتگزاران تکرار کنند.» شاه که از این تذکر به خشم آمده بود می گوید: «چه کسی به شما اجازه داده این فضولیها را بکنید، بروید گم شوید». آقای رفیع در پاسخ می گوید «من گم می شوم ولی از عرایضم دست بر نمی دارم» و راه خود را می گیرد و می رود.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 191