خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 234
همچنان که دیدیم، بعد از تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان در شهر آخن، و عضویت در انجمن بین المللی دانشجویان مسلمان IMSU، در ژانویه 1966 به عنوان یکی از اعضای هیات نمایندگی ایمسو در آخن و به همراه دیگر برادران پایه گذار انجمن در چهارمین کنگره سالآنه UMSO که در شهر وُرمز آلمان برگزار شد، شرکت کردیم. حضور ما در کنگره سالآنه برادران مسلمان، که در واقع اولین حضور، در یک سازمان اروپایی دانشجویان مسلمان بود، اثراتی عمیق در احساسات قلبی ما گذارد. گرچه موضع گیری های سیاسی سازمان یاد شده به دلیل پراکندگی طیفهای سیاسی دانشجویی مرکب از حداقل 40 کشور عربی و اسلامی، بسیار ضعیف بود ولی همان اتحاد و پیوند عاطفی و روانی، برای ما که تازه انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی را تاسیس کرده بودیم مایه قوت قلب و احساس آرامش فراوانی بود. به ویژه آنکه در همان کنگره با چند دانشجوی ایرانی مسلمان دیگر نیز مواجه گشتیم. با بازگشت از کنگره WORMS با روحیه ای مضاعف، به تقویت انجمن نوپای خود پرداخته و گسترش کمی و کیفی آن را وجهه همت خود قرار دادیم. زمزمه مخالفت سازمان دانشجویان وابسته به کنفدراسیون با انجمن اسلامی و متهم ساختن ما به ایجاد شکاف در صفوف مبارزان علیه رژیم، تلاش های ما را عمیقتر و گسترده تر ساخته و جلب و جذب دانشجویان ایرانی و پرورش و حفظ روحیه اسلامی آنان را سرلوحه کارهای خود قرار دادیم. در
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 235 مدت کوتاهی، اعضای انجمن به 20 نفر رسید. شرکت رفقای مبارز! در جلسات عمومی ما و طرح شبهات و مخالفت های سیاسی و مسلکی آنان، وسیله ای شد تا اعضای انجمن ما در کنار تحصیلات دانشگاهی خود، به مطالعات فلسفی و عقیدتی روی آورده و خود را از هر لحاظ مجهز به ایدئولوژی اسلامی کرده و در ضمن با مطالعات مجلات عقیدتی آنان، با اصول اعتقادی آنها نیز آشنا گردند.
پنجمین نشست سالآنه سازمان بین المللی دانشجویان در ژانویه 1967 (برابر با دی ماه 1345) در شهر هانور و با حضور و سخنرانی دکتر بهشتی تشکیل شد. در این کنگره از شهر آخن عبدالرحمن سعید و احمد شلاح و مامون معلم نمایندگان سازمان آخن بودند، از انجمن ما فقط محمد معین و رحیم کمالیان به عنوان ناظر شرکت کرده بودند. نوار سخنرانی دکتر بهشتی را که به زبان عربی ایراد شده بود و «وظایف UMSO در برابر جوانان» را شامل می شد، در جلسه مشترک در مسجد آخن با برادران عرب عضو ایمسو شنیدیم و در همان جلسه قرار شد انجمن اسلامی ما، به سازمان imsu وابسته گشته و با اضافه کردن «گروه فارسی زبان» به نام انجمن، از مشروعیت حقوقی آنان بهره ببریم.
چند ماه بعد از کنگره پنجم سازمان بین المللی دانشجویان مسلمان UMSO سمیناری از طرف آنان در مسجد آخن برای تبیین وظایف اسلامی تشکیلات دانشجویی در اروپا برگزار شد. در این سمینار همان طور که قبلاً تشریح کردم، یکی از اعضای هیات دبیران سازمان بنام مصطفی حقیقی که سال ها سابقه فعالیت در آن تشکیلات را داشت، حضور داشت. هنگامی که مصطفی حقیقی خبر تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان در آخن را شنید بسیار خرسند شد و از ما دعوت کرد در کنگره ای که چندی بعد در شهر تریر آلمان برگزار می گردید شرکت کنیم.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 236 در این کنگره که در واقع چهارمین نشست عمومی دانشجویان مسلمان فارسی زبان در اروپا بود، با دکتر بهشتی برای اولین بار در یک جمع ایرانی و اسلامی دانشجویی، مواجه شدیم. البته من قبل از این تاریخ ایشان را به هنگام ورود به هامبورگ در مسجد امام علی آن شهر دیده بودم؛ و همان طور که در فصل اول شرح داده ام، در قم، در دبیرستان دین و دانش به ریاست آقای بهشتی، سال های اول و دوم و سوم دبیرستان را گذرانده بودم.
در کنگره تریر، حدود 40 دانشجوی مسلمان ایرانی شرکت داشتند که از 4 انجمن در آلمان و دو انجمن در اتریش آمده بودند. ما قبلاً از وجود این انجمن ها اطلاع نداشتیم. از این رو با پذیرفته شدن در آن اتحادیه به عنوان یک واحد اسلامی دانشجویی، از قدرت و حمایت آن سازمان نیز برخوردار می شدیم.
در واقع از کنگره تریر به بعد فعالیت های بلند مدت سیاسی ما در مقیاس اروپا در چند محور شدت گرفت و روز به روز جدی تر می شد.
در مورد کنفدراسیون دیدیم که جهت برخورداری از مشروعیت حقوقی، لازم می بود که سازمان دانشجویان ایرانی به عضویت یکی از دو سازمان بین المللی و صنفی دانشجویان ـ پذیرفته شده در جهان ـ در آید. این امر برای اتحادیه ما به دو دلیل، عملی و امکان پذیر نبود. اولاً در سازمان های یاد شده بیش از یک سازمان دانشجویی از یک کشور نمی توانست عضویت داشته و از حمایت های بین المللی و حقوقی آنان برخوردار باشد و کنفدراسیون به عنوان اتحادیه ملی دانشجویان ایرانی در آنجا عضویت داشت. دلیل دوم که مهمتر بود تکیه سازمان ما بر عقیده و ایدئولوژی اسلامی بود. برخلاف کنفدراسیون که یک سازمان صنفی و بدون مرام و عقیده مشخص بود، تشکیلات ما در اصل یک تشکیلات مذهبی و مروج و معتقد به جهان بینی اسلامی بود. اساسنامه سازمان های یاد شده، تشکیلات حزبی و عقیدتی و سیاسی را شامل نمی شد. لذا لازم می بود برای کسب مشروعیت و مشروعیت حقوقی بین المللی، از راه دیگری وارد شویم.
کنفدراسیون به مثابه یک سازمان دانشجویی، عنوان «زبان دانشجویان دانشگاه های
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 237 ایران» را به خود اختصاص داده بود و سیاسی بودن خود را به دلیل مبارزه برای تامین منافع صنفی در شرایط اختناق سیاسی در ایران توجیه می کرد.
راهحل حقوقی که سازمان ما به عنوان یک سازمان اسلامی دانشجویی ایرانی پیدا کرد عبارت از این بود که ما در واقع یک سازمان عقیدتی ولی به لحاظ تشکیلاتِ صنفی، یک سازمان دانشجویی هستیم. ایدئولوژی سازمان در تبعیت از آیت الله خمینی زعیم دینی و سیاسی مسلمانان عموماً و ایرانیان خصوصاً، جهان بینی اسلامی می باشد. از این رو ما دانشجویانی ایرانی هستیم که در واقع زبان ملت مسلمان ایران ـ و نه فقط دانشجویان دانشگاه ها ـ در خارج از کشور می باشیم. پیوستن ما به سازمان UMSO به ما مشروعیت حقوقی بین المللی می داد و اطلاق کلمه «گروه فارسی زبان» شخصیت مستقل حقوقی ما را تامین می کرد.
به این ترتیب سازمانی که توسط دانشجویان مسلمان ایرانی شکل گرفت، تحت نام «اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا» «گروه فارسی زبان» به ثبت رسید. عیناً همین شیوه در آمریکا و کانادا و بعدها در شبه قاره هند و فیلیپین اجرا گردید.
با شکل گیری حقوقی اتحادیه، فعالیت های سیاسی و مذهبی ما در این سازمان متمرکز گردید و ارتباط با کنفدراسیون را فقط به عنوان دانشجوی ایرانی حفظ کرده و گه گاه در بعضی از جلسات آنان به ویژه هنگام حوادث مهم و یا برنامه های سیاسی عمومی و گسترده علیه رژیم ادامه دادیم.
ذیلاً به شرح مختصر ادامه کار و تاریخچه کنفدراسیون پرداخته، آنگاه در فصل آتی به تفصیل به سرگذشت فعالیت در اتحادیه خواهم پرداخت.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 238