فصل پنجم : اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسی زبان)
اعلام موجودیت سازمان مجاهدین خلق
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : طباطبایی ، صادق ( نویسنده )

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

اعلام موجودیت سازمان مجاهدین خلق

‏مورد دوم باعث قدرت سازمانی و روانی اتحادیه انجمن های اسلامی در اروپا و آمریکا ‏‎ ‎‏گردید. در این دوران گرچه تلاش های مستمر همگان برای اعلام حمایت امام از ‏‎ ‎‏مجاهدین ـ همانطور که قبلاً گفتم ـ به جایی نرسید و امام از همان لحظات اول ماهیت ‏‎ ‎‏التقاطی افکار انحرافی آنان را درک کرده بود، ولی در عین حال از دانشجویان مبارز ‏‎ ‎‏مسلمان در برابر نیروهای عقیدتی چپ عقده زدایی نمود. آن چه این احساسات پرشور ‏‎ ‎‏مذهبی را به اندیشه ای توانمند و پربار بدل ساخت، تلاش های فرهنگی توفانی حسینیه ‏‎ ‎‏ارشاد، مرحوم مطهری و از همه مهمتر دکتر علی شریعتی بود.‏

‏نفوذ اندیشه مبارزه مسلحانه به سرعت در میان دانشجویان داخل و خارج، آنان را به ‏‎ ‎‏طرف فراگیری آموزش های چریکی سوق داد.‏

‏به همین دلایل هم بود که اکثر افراد عضو تشکیلات زیر زمینی و قهرآمیز ایران را ‏‎ ‎‏دانش آموزان و دانشجویان سال های اول دانشگاه تشکیل می دادند. از سال 1350 ‏‎ ‎‏(1971) به بعد اعتراضات دانشجویی باز هم گسترده تر، عمیق تر و سازمان یافته تر ‏‎ ‎‏گردید. به طوری که رژیم که خود را برای برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله ‏‎ ‎‏شاهنشاهی آماده می کرد با مشکل امنیتی بزرگی مواجه گشته بود. اعلامیه امام در ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 263

‏محکومیت جشن های مذکور، دارای فراز مهمی بود که بی تفاوت به دانشگاه و مبارزات ‏‎ ‎‏دانشجویی نبود:‏

‏«من وظیفه می دانم، چه بکنم؟ من وظیفه می دانم، وظیفه خودم می دانم که تذکر به ‏‎ ‎‏شما بدهم [و] تا آن اندازه که صدای من می رسد فریاد کنم، تا آن اندازه ای که قلم من ‏‎ ‎‏می رسد بنویسم منتشر کنم. اگر آقایان هم صلاح دانستند، این امت اسلامی را امت ‏‎ ‎‏خودشان دانستند، شیعه خودشان دانستند، آن ها هم بکنند. اگر صلاح ندانستند ان شاءالله خداوند حفظشان کند. گرفتاری های ما اینهاست. من چه بکنم؟ من حالا به شما اخلاق بگویم؟! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین می برند، من برای شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم؟! مهذب نیستم که در فکر نیستم؛ اگر مهذب بودیم در فکر بودیم. شماها راه دارید و آن این است که یکی یک کاغذ بنویسید. کاغذ که اینقدر تمبرش، ‏‎ ‎‏پولش زیاد نیست؛ ولو مئونه‏‎[1]‎‏ شما کم است لکن یک کاغذ برای خاطر خدا بنویسید به ‏‎ ‎‏حکومت ایران به این که آقا! این جشن را دست از آن بردار. مردم گرسنه اند؛ گرسنه ها ‏‎ ‎‏را سیر کنید. از آقایان خواهش کنید که آن ها هم خواهش کنند. من نمی گویم آن ها ‏‎ ‎‏صحبت بکنند؛ آن ها هم خواهش کنند؛ به طور تمنا و خواهش. بخواهید از آقایان، از ‏‎ ‎‏افاضل اینجا، از علمای این جا و از مراجع این جا که آقا نصیحت کنید این حکومت را. ‏‎ ‎‏این دارد پدر مردم را درمی آورد؛ و اگر به این افسارگسیختگی باشد مصیبت های بعد ‏‎ ‎‏بالاتر است. هر روز این ها کار درست می کنند کارشناس دارند، برای اینکه ایجاد کنند ‏‎ ‎‏یک مطلبی را. هر روز جشن درست می کنند و هر روز بساط درست می کنند. آنی که ‏‎ ‎‏در ذهن من و شما نمی آید بعدها درست می کنند این ها. اگر اعتراض بشود، خواهش ‏‎ ‎‏بشود، تمنا بشود، به ممالک دیگر اسلام، به اینهایی که می خواهند در این جشن ‏‎ ‎‏زهرماری شرکت کنند و در خون ملت ایران شرکت کنند، به این ها نوشته بشود که آقا ‏‎ ‎‏نروید در این جشن؛ این جشن، جشن کثیفی است، نروید در این جشن، شاید تاثیر ‏‎ ‎‏بکند. به این ممالک اسلامی بگویید که نروید در این جشنی که اسرائیل دارد بساط ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 264

‏جشنش را بپا می کند و درست می کند. کارشناس های اسرائیل در اطراف شیراز دارند ‏‎ ‎‏بساط جشن را درست می کنند. در این جشنی که کارشناس های اسرائیل دارند این عمل را می کنند، نروید.‏‎[2]‎

‏در اول تیرماه 1350 آیت الله خمینی طی سخنرانی دیگری بر دو نکته جدید تاکید ‏‎ ‎‏ورزید. اول آنکه ایشان در این سخنرانی حکومت شاهنشاهی را خلاف اسلام دانسته و ‏‎ ‎‏آنرا قاطعانه رد کرد و بدین ترتیب در صف اول اپوزیسیون رادیکال قرار گرفت...‏

‏دوم آن که این سخنرانی حاوی مواضعی بود که به رغم تکرار در اعلامیه های بعدی ‏‎ ‎‏ایشان، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 265

  • . رزق و هزینه.
  • . صحیفه امام، جلد دوم، صفحه 368.