تناقض دیگری که در ارتباط با نفوذ عوامل فراماسونری و عمال انگلیس در ایران از یک سو و صاحبان نفوذ در سیاست خارجی آمریکا از سویی دیگر قابل ذکر است، به میدان و پایگاه نفوذ این دو قدرت مرتبط است. عوامل انگلیسی و عمال آژانس بین الملل یهود بیشتر در میان دولتمردان سیاسی ایران حضور داشتند. در حالی که آمریکاییان بر نظامیان ایران متکی بودند و حفظ شاه را هم فقط در صورت حفظ ارتش و حاکمیت آن بر سیاست های ایران ممکن می دانستند.
در عمل هم اگر می بینیم که پیروان سیاست انگلیس حتی در مقطعی حاضر بودند برای حفظ موقعیت خود در ایران، شاه را فدا کنند و اگر حفظ ایران به تنهایی با سقوط شاه که دیگر کارآیی خود را برای غرب از دست داده بود، ممکن می بود، حاضر بودند به آن تن در دهند، در تعارض با سیاست های دوگانه آمریکا که بر حفظ ارتش به هر قیمت تکیه داشتند و ارتش بدون شاه هم برای آنان قابل تصور نبود، لذا حتی المقدور برای بقای شاه تلاش کردند، جای شگفتنی ندارد. آمریکاییان اجرای سیاست های خود را در هر دو حالت سیاست سرکوب یا سیاست دفاع از حقوق بشر، تنها از طریق شاه و ارتش امکان پذیر می دانستند و لذا اگر هم به این نتیجه می رسیدند که وجود شاه در ایران منافع آنان را نابود خواهد کرد، حاضر بودند دست به کودتا بزنند و نظامیان تحت
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 286 فرمان مستشاران خود را روی کار آورند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 287