از طرف ایران هم با اقدامات حاج احمد آقا و فراهم شدن هلیکوپتر و وسایل انتقال ایشان از مرز به تهران، همه چیز ظاهراً آماده شده بود. در آخرین جلسه هماهنگی اجرایی عملیات انتقال ایشان و خانواده شان که با آقای دعایی در دفتر کار اینجانب در
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 325 وزارت کشور تشکیل شد، تمام جوانب کار مورد بررسی قرار گرفت. از کل برنامه سفر جز امام، احمد آقا و آقای دعایی و من، کس دیگری مطلع نبود. البته شهید بهشتی و دوستان نزدیک ایشان ظاهراً از اصل برنامه مطلع بودند ولی در جریان جزئیات و کیفیت عمل قرار نداشتند. از بخت بد، زمانی که آقای دعایی به عراق بازگشت و آماده رفتن به نجف بود، خبر دستگیری ایشان و خواهر علامه و فاضله ایشان شهیده بنت الهدی به ما رسید. آنچه بر ایشان و بر خانواده شان در آن مدت گذشته است و نیز کیفیت شهادت ایشان و خواهر دانشمندشان را در رساله ای جداگانه خواهم آورد، تا نمونه ای متعالی صبر و مقاومت و توکل به خدا و قدرت تحمل بر مصائب را فراروی انسان های شریف و مومن قرار دهم.
به هر حال در آن مقاطع ایشان را از روند مبارزات اسلامی در ایران بسیار مسرور می دیدم. یک جای دیگر گفته ام که من اولین بار فکر تشکیل حکومت اسلامی را در سال 1343 از ایشان شنیده بودم. ایشان حتی معتقد بود، اگر امکان پذیر باشد حتی باید از جزایری که معمولاً در بعضی نقاط دنیا به فروش می رسند با فراهم کردن امکانات مالی سرزمینی را خرید و یک اجتماعی ولو کوچک و در محدوده چند هزار نفری برای تشکیل امت نمونه اسلامی شکل داد. پیام ایشان به امام در پی پیروزی انقلاب اسلامی حاکی از همین امید ایشان به حکومت اسلامی بوده است.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 326