فصل پنجم : اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا (گروه فارسی زبان)
رسیدن خبر هجرت امام از عراق به کنگره سالانه اتحادیه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : طباطبایی ، صادق ( نویسنده )

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

رسیدن خبر هجرت امام از عراق به کنگره سالانه اتحادیه

‏در آن زمان کنگره سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا در شهر ‏‎ ‎‏هاگن‏‎[1]‎‏ آلمان تشکیل گردید. روز اول کنگره با قرائت پیام های دریافتی و گزارش ‏‎ ‎‏(اینجانب که مسوول روابط بین المللی اتحادیه بودم) از روند تحولات کشور در گذشته ‏‎ ‎‏و چشم انداز آینده آن و همچنین گزارش دکتر رضا صفاتی مسوول مالی اتحادیه آغاز ‏‎ ‎‏شد و نزدیکهای غروب بود که جلسه برای یک ربع تنفس تعطیل گردید. پس از شروع ‏‎ ‎‏مجدد به کار جلسه آقای محمد جعفری که ریاست و اداره جلسه مجمع عمومی را بر ‏‎ ‎‏عهده داشت از آقای علیزاده دبیر فرهنگی و انتشارات خواست که گزارش عملکرد ‏‎ ‎‏اتحادیه را در یک سال گذشته ارائه دهد که مرا به پای تلفن دعوت کردند.‏

‏تلفن کننده دکتر حسن حبیبی بود که اطلاع داد امام از نجف به مقصد کویت ‏‎ ‎‏حرکت کرده و با مشکل ورود به آن کشور مواجه شده اند (شرح کامل مهاجرت امام در ‏‎ ‎‏فصل سوم خواهد آمد).‏

‏با اعلام این خبر کنگره حالت طبیعی خود را از دست داد. قرار گذاشته شد جلسه ‏‎ ‎‏موقتاً تعطیل گردد تا اطلاع کامل از سرنوشت و برنامه های امام به دست آید.‏

‏بدین منظور من به شهر بوخوم بازگشتم تا بتوانم با ارتباطات تلفنی اطلاعات لازم ‏‎ ‎‏را کسب کرده و به مسوول کنگره منتقل کنم.‏

‏پس از روشن شدن وضع امام و اعلام اینکه ایشان فردا در پاریس خواهند بود، ‏‎ ‎‏کنگره موقتاً تعطیل شد و قرار گذاشته شد کنگره فوق العاده سه ماه بعد در شهر آخن ‏‎ ‎‏تشکیل گردد.‏

‏روز بعد از ورود امام به پاریس نمایندگانی از کنگره اتحادیه (که بطور موقت تعطیل ‏‎ ‎‏شده بود) به پاریس آمده و با امام دیدار کردند. گرچه در آن لحظه امام خود را برای ‏‎ ‎‏استراحت بعد از ناهار آماده کرده بودند، ولی با اعلام احمدآقا که آقایان دبیران جدید ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 346

‏اتحادیه هستند آنان را به حضور پذیرفتند. دانشجویان، که دو روز قبل را در نگرانی از ‏‎ ‎‏وضع امام گذرانده بودند و اینک خود را در جمعی صمیمی امام با حضور می دیدند ‏‎ ‎‏ناباورانه گریان و بهت زده شده بودند. من برای این که این حالت را بشکنم و به این ‏‎ ‎‏فضای عاطفی سنگین خاتمه دهم به امام گفتم، اگر حال دارید شرح دهید چطور شد ‏‎ ‎‏که عازم پاریس شدید. ایشان ابتدا به من گفتند وسیله ای برای پذیرایی آقایان دارید؟ ‏‎ ‎‏بچه ها که از این صمیمیت به وجد آمده بودند،گفتند صحبت های شما بهترین پذیرایی ‏‎ ‎‏از ما می باشد. قبل ازاینکه امام شروع به صحبت کنند آقای محمد کیارشی که عهده دار ‏‎ ‎‏رانندگی و انتقال امام به نوفل لوشاتو و اداره آشپزخانه در روزهای اول بود، گفت برای ‏‎ ‎‏برادران و خواهران چایی فراهم کرده ایم. امام با حالتی متواضعانه گفتند، گرچه شما ‏‎ ‎‏میهمانان من هستید، ولی من وسیله ای برای پذیرایی ندارم، آنگاه به من و احمد آقا رو ‏‎ ‎‏کردند و مطلب لطیفی را گفتند. و سپس داستان تصمیم خود را برای هجرت به پاریس ‏‎ ‎‏بیان کردند: ‏

‏مقامات عراق به من هشدار دادند که به دلیل روابطی که با رژیم ایران دارند، ‏‎ ‎‏نمی توانند فعالیت های مرا تحمل کنند. من به آنها پاسخ دادم که اگر شما مسوولیت هایی نسبت به حکومت ایران داشته باشید، من هم در برابر اسلام و ملت ایران مسوولم و باید به وظیفه الهی و معنوی خود عمل کنم...اگر می ماندم، خود را در برابر ملت ایران گناهکار احساس می کردم، اما من نمی توانم بی تفاوت بمانم...‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 1صفحه 347

  • . Hagen.