کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره)
نغمه‌ های قرآنی در غزل‌ های امام خمینی(ره)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : تجلیل، جلیل

محل نشر : قم

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1382

زبان اثر : فارسی

نغمه‌ های قرآنی در غزل‌ های امام خمینی(ره)

‏ ‏

‏ ‏

نغمه های قرآنی در غزل های امام خمینی ‏رحمه الله‏

‏ ‏

‏ ‏

حجة الاسلام و المسلمین دکتر جلیل تجلیل

‏ ‏

‏بررسی و جست وجو در سبک غزل های امام ‏‏رحمه الله‏‏ گونه ها و شاخه های چندی دارد که‏‎ ‎‏تتبّع در هر یک از آن ها، دفتر و مقالی جداگانه می خواهد تا در همۀ ویژگی های شعری‏‎ ‎‏آن  بزرگمرد روزگار ما، از جمال لفظ و کمال معنی و حدّت ذهن و ژرفایی دانش و‏‎ ‎‏عرفان  معظّم له پاسی گشوده شود و تحلیلی به عمل آید. اینک در این مقاله نمونه هایی‏‎ ‎‏اندک، برگرفته از مجموعه اشعار آن بزرگوار، به رسم عرض تکریم و سپاس عرضه‏‎ ‎‏می شود تا مگر شیفتگان و دلباختگان کلام امام ‏‏رحمه الله‏‏که هماره پروانه وار گرد شمع وجودش‏‎ ‎‏می گشتند، در شعله های انفاس سوزان غزلش پر و بال بسوزند و دل را به نفحه های قرآنی‏‎ ‎‏به یادش بیفروزند.‏

‏ ‏

‏بی هوای دوست ای جانِ دلم جانی ندارم‏   ‎ ‎‏دردمندم عاشقم بی دوست درمانی ندارم‏

‏آتشی از عشق در جانم فکندی خوش فکندی‏  ‎ ‎‏من که جز عشق تو آغازی و پایانی ندارم‏

‏عالم عشق است هر جا بنگری از پست و بالا‏  ‎ ‎‏سایۀ عشقم که خود پیدا و پنهانی ندارم‏‎[1]‎

‏ ‏

‏که بیت اخیر اشارتی است به آیۀ شریفۀ:‏

‏«‏وَ لِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّٰهِ‏»‏‏؛‏‎[2]‎

‏و مشرق و مغرب از آنِ خدا است؛ پس به هر سو رو کنید آن جا (روی به) خدا است.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 155

‏در دلم بود که آدم شوم اما نشدم‏   ‏بی خبر از همه عالم شوم اما نشدم‏

‏بر در پیر خرابات نهم روی نیاز‏   ‏تا به این طایفه محرم شوم اما نشدم‏

‏هجرت از خویش کنم خانه به محبوب دهم‏  ‏     ‏‏تا به اسماءْ معلَّم شوم اما نشدم‏‎[3]‎

‏ ‏

‏در بیت اخیر تلمیحی به آیۀ 31 سورۀ بقره است که ترجمۀ آن این است:‏

‏خدا همۀ (معانی) نام ها را به آدم آموخت؛ سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود:‏‎ ‎‏اگر راست می گویید از اسامی این ها به من خبر دهید. گفتند: منزّهی تو! ما را جز آنچه (خود)‏‎ ‎‏به ما آموخته ای، هیچ دانشی نیست؛ تویی دانای حکیم.‏‎[4]‎

‏و در این غزل، به دنبال علم و هدایتی که جز از تعلیم باری تعالی راه افاضه ای نیست،‏‎ ‎‏آرزوی امام این است که از «صفا» به سوی دار فنا راه یابد و به مرحلۀ تسلیم در برابر یار‏‎ ‎‏وفادار فایز گردد؛ چنان که در آیۀ زیر به آن اشاره شده است:‏

‏«‏اِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِاللّٰهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أوِاعْتَمَرَ فَلاَجُنَاحَ عَلَیْهِ أنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَنْ تَطَوَّعَ‎ ‎خَیْراً فَإنَّ اللّٰهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ‏»‏‏؛‏‎[5]‎

‏در حقیقت، صفا و مروه از شعایر خدا است (که یادآور او است) ؛ پس هر که خانۀ خدا را حج‏‎ ‎‏کند یا عمره گزارد، بر  او گناهی نیست که میان آن دو سعی به جا آورد؛ و هر که افزون بر‏‎ ‎‏فریضه کار نیکی کند، خدا حق شناس و دانا است.‏

‏و این مضمون در بیت زیر به گونه ای آمده که از طریق ایهام، خواننده را با واژۀ «صفا»‏‎ ‎‏آشنا می سازد:‏

‏ ‏

‏از صفا راه بیابم به سوی دار فنا‏    ‏در وفا یار مسلّم شوم اما نشدم‏

‏ ‏

‏گرچه در مصراع دوم بیت با تعبیر «یار مسلّم» یادآور مرتبۀ اسلام و تسلیم و وفاداری‏‎ ‎‏حضرت ابراهیم و اسماعیل ‏‏علیهماالسلام‏‏ است در آیۀ‏‏«‏فَلَمَّا أسْلَمَا وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ‏»‏‏؛‏‎[6]‎‏ پس وقتی هر دو تن‏‎ ‎‏(ابراهیم و اسماعیل) تن در دادند و (ابراهیم) پسر را به پیشانی بر خاک افکند.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 156

‏و چقدر تعبیر عارفانۀ لطیفی است که در قرآن کریم اطاعت فرمان خدا از سوی ابراهیم‏‎ ‎‏و اسماعیل، به تعبیر «اسلام» و در معنی «تسلیم» بیان شده و این، مورد استفادۀ امام ‏‏رحمه الله‏‏ در‏‎ ‎‏بیت یاد شده و با عبارت «یار مسلّم» قرار گرفته است.‏

‏در ابیات زیر، آمدن راهبران دل را شایستۀ استقبالی جانانه می شناسد و برآن است که‏‎ ‎‏باید بلبلان شوق، صف زنان بر شاخ گل بشتابند؛ گلی که هجران ها کشیده و پای در گِل‏‎ ‎‏آمده است و این را با تمثیلی قرآنی و بس مؤثر بیان می دارد؛ آمدن «موسیِ حق» در پی‏‎ ‎‏«فرعون باطل» که رهسپار طور سینین است:‏

‏ ‏

‏صف بیارایید رندان رهبر دل آمده‏    ‏جان برای دیدنش منزل به منزل آمده‏

‏بلبل از شوق لقایش پر زنان بر شاخ گل‏  ‎         ‎‏گل ز هجر روی ماهش پای در گل آمده‏

‏طور سینا را بگو ایّام صعق آخر رسید‏   ‏موسی حق در پی فرعون باطل آمده‏‎[7]‎

‏ ‏

‏و ترنّم این ابیات، تبرّک آیات زیر را از قرآن کریم افاضه می کند:‏

‏«‏وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ‏»‏‏؛‏‎[8]‎

‏سوگند به کوه تین و زیتون و طور سینا.‏

‏«‏وَ نَادَیْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأیْمَنِ وَ قَرَّبْنَاهُ نَجِیّاً‏»‏‏؛‏‎[9]‎

‏از جانب راست طور او را وعده دادیم و در حالی که با او راز گفتیم، او را به خود‏‎ ‎‏نزدیک  ساختیم.‏

‏«‏فَلَمَّا تَجَلّیٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّـاً وَ خَرَّ مُوسیٰ صَعِقاً‏»‏‏؛‏‎[10]‎

‏پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت و موسی بیهوش بر زمین افتاد.‏

‏و امام بارها در تعابیر خود به مرحلۀ «صعق» و «اندکاک» انسانی و استغراق در فیض‏‎ ‎‏ربّانی اشاره فرموده اند. نجوای سرّی حق با بندۀ خاص خود صورت نگیرد مگر با صعق و‏‎ ‎‏اندکاک جبل هستی و در مقطع همین غزل خطاب به سرنشینان کشتی نوح و پیروان این‏‎ ‎‏پیامبر که به فرمان خدا از غرقاب دریای مصایب رهایی یافته اند، چنین بشارت می دهد:‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 157

‏غم مخور ای غرق دریای مصیبت غم مخور‏   ‎ ‎‏در نجاتت نوح کشتیبان به ساحل آمده‏‎[11]‎

‏ ‏

‏و با ظرافت و استادی تمام، از این آیه مستفید می گردند:‏

‏«‏فَکَذَّبُوهُ فَأنْجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ‏»‏‏؛‏‎[12]‎

‏پس او را تکذیب کردند و ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند، نجات دادیم.‏

‏در دیوان امام به غزلی بر می خوریم که «محراب اندیشه» عنوان یافته؛ مطلع آن‏‎ ‎‏این  است:‏

‏ ‏

‏باید از آفاق و انفس بگذری تا جان شوی‏   ‎ ‎‏وانگه از جان بگذری تا در خور جانان شوی‏‎[13]‎

‏ ‏

‏و این غزل دعوتی است به سیر و اندیشه در آفاق و انفس و جانبازی در راه حق تعالی‏‎ ‎‏و در این سلوک، باید که از جان گذشت تا ملکوت آسمان ها و زمین را بر تافت و در‏‎ ‎‏محراب جمال و جلال الهی و بندگی و نیایش ایستاد:‏

‏ ‏

‏کی توانی خواند در محراب ابرویش نماز‏   ‏قرن ها باید در این اندیشه سرگردان شوی‏‎[14]‎

‏ ‏

‏و با دقت در واژه ها و مفاهیم این ابیات، آیات زیر به ذهن متبادر می شود:‏

1. ‏«‏‏سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الاْفَاقِ وَ فِی أنْفُسِهِمْ حَتّیٰ یَتَبَیَّنَ أنَّهُ الْحَقُّ‏‏»‏‏؛‏‎[15]‎

2. ‏«‏‏وَ کَذٰلِکَ نُرِی إبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمٰوَاتِ وَالْأرْضِ‏‏»‏‏؛‏‎[16]‎

‏و این گونه ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم.‏

3. ‏«‏‏اِنْفِرُوا خِفَافاً وَ ثِقَالاً وَ جَاهِدُوا بِأمْوَالِکُمْ وَ أنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ الله ِ ذٰلِکُمْ خَیْرٌلَکُمْ إنْ کُنْتُمْ‏‎ ‎‏تَعْلَمُونَ‏‏»‏‏؛‏‎[17]‎

‏سبک بار و گران بار بسیج شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید؛ اگر بدانید، این برای‏‎ ‎‏شما بهتر است.‏

‏و در پایان غزل، در این سیر و سلوک و مجاهده در راه خدا، صراط مستقیم و ره عشق‏

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 158

‏از برای آدمی آشکار می گردد و از شوق لقای حق، پروانه وار خود را به شرار عشق الهی‏‎ ‎‏می سپارد:‏

‏ ‏

‏این ره عشق است و اندر نیستی حاصل شود‏  ‏بایدت از شوق پروانه شوی بریان شوی‏‎[18]‎

‏ ‏

‏در ابیات زیر از غزل های امام:‏

‏ ‏

‏هر طرف رو کنم تویی قبله‏‎ ‎   ‎   ‎ ‏قبله! قبله نما نمی خواهم‏‎[19]‎

‏بر در میکده و بتکده و مسجد و دیر‏ ‏        سجده آرم که تو شاید نظری بنمایی‏‎[20]‎

‏ ‏

‏مضمون آیۀ شریفۀ 115 از سورۀ بقره جلوه گر است:‏

‏«‏وَ لِلّٰهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّٰهِ إنَّ الله َ وَاسِعٌ عَلِیمٌ‏»‏‏؛‏‎[21]‎

‏پس به هر سو رو کنید آن جا روی (به) خدا است؛ آری خدا گشایشگر و دانا است.‏

‏در غزلی که عنوان «رخ خورشید» گرفته سراسر عالم، نور طور یافته است و دردا که‏‎ ‎‏اگر پردۀ اسرار روزی بیفتد، آنچه در خرقه مستور است فاش خواهد گردید!‏

‏ ‏

‏عیب از ما است اگر دوست ز ما مستور است‏  ‏دیده بگشای که بینی همه عالم طور است‏

‏یا رب این پردۀ پندار که در دیدۀ ماست‏   ‎       ‎‏باز کن تا که ببینم همه عالم نور است‏

‏وای اگر پردۀ اسرار بیفتد روزی‏    ‎ ‎‏فاش گردد که چه در خرقۀ این مهجور است‏‎[22]‎

‏ ‏

‏که این ابیات به ترتیب پیام هایی است برگرفته از آیات زیر:‏

1. ‏«‏‏وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّٰهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ‏‏»‏‏؛‏‎[23]‎

‏و خدا به هر کس نوری نداده باشد، او را هیچ نوری نخواهد بود.‏

2. ‏«‏‏اللّٰهُ نُورُ السَّمٰوَاتِ وَ الْأرْضِ‏‏»‏‏؛‏‎[24]‎

‏خدا نور آسمان ها و زمین است.‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 159

3. ‏«‏‏یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرَ‏‏»‏‏؛‏‎[25]‎

‏آن روز که رازها (همه) فاش شود.‏

‏و در بیت زیر:‏

‏ ‏

‏ای نار فراق بر تو گلشن‏    ‏شد برد و سلام از تو آذر‏‎[26]‎

‏ ‏

‏نمایه ای از مفاد آیۀ 69 از سورۀ انبیاء می بینیم:‏

‏«‏قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً عَلَی إبْرَاهِیمَ‏»‏‏؛‏‎[27]‎

‏گفتیم ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی آسیب باش.‏

‏ ‏

‏والحمدلله رب العالمین‏

‏ ‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 160

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتاب نامه 

‏ ‏

‏1. ‏‏قرآن مجید‏‏، ترجمه محمدمهدی فولادوند، دار القرآن الکریم، دفتر مطالعات تاریخ و‏‎ ‎‏معارف اسلامی.‏

‏2. ‏‏دیوان امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372 ش.‏

‏ ‏


مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 161

‎ ‎

مجموعه آثار کنگره اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی امام خمینی (ره) ـ جلد 5مقالات عرفانی (2)صفحه 162

  • )) دیوان امام، ص 150.
  • )) بقره (2): 115.
  • )) دیوان امام، ص 145.
  • )) بقره (2): 31 ـ 32.
  • )) بقره(2): 158.
  • )) صافّات (37): 103.
  • )) دیوان امام، ص 178.
  • )) تین (95): 1 ـ 2.
  • )) مریم (19): 52.
  • )) اعراف (7): 143.
  • )) دیوان امام، ص 178.
  • )) اعراف (7): 64.
  • )) دیوان امام، ص 185.
  • )) همان.
  • )) فصّلت (41): 53.
  • )) انعام (6): 75.
  • )) توبه (9): 41.
  • )) دیوان امام، ص 185.
  • )) همان، ص 160.
  • )) همان، ص 186.
  • )) بقره (2): 115.
  • )) دیوان امام، ص 52.
  • )) نور (24): 40.
  • )) نور (24): 35.
  • )) طارق (86): 9.
  • )) دیوان امام، ص 290.
  • )) انبیاء (21): 69.