همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س)
فهم قرآن از نگاه امام خمینی رحمة الله
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : مقیمی حاجی، ابوالقاسم

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1388

زبان اثر : فارسی

فهم قرآن از نگاه امام خمینی رحمة الله

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

فهم قرآن از نگاه امام خمینی(رحمةالله)

 

 

 

ابوالقاسم مقیمی‌ حاجی

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 123

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 124

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

اهمیت قرآن

‏امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ یکی از عارفان فرهیخته‌ای است که در سایه معارف قرآن و عمل به آن‌ها ‏‎ ‎‏به مقامات والایی رسید. شعله عشق به حق و جذبه معارف قرآنی سراسر وجود او را ‏‎ ‎‏فراگرفته بود.‏

‏امام‏‏(رحمةالله)‏‏ قرآن را نازله غیبی و مظهر رحمت الهی می‌دانستند،‏‎[1]‎‏ که جامع تمامی‌ ‏‎ ‎‏کمالات و صورت اسم اعظم و منتهای انسان کامل است.‏‎[2]‎

‏ایشان قرآن را کتاب الهی و سفره گسترده‌ای معرفی می‌کنند که همه اشخاص به قدر ‏‎ ‎‏سعه وجودی خود و ظرفیتی که دارند از آن استفاده می‌کنند؛ و بالاترین هدف قرآن و ‏‎ ‎‏هدف انبیای بزرگ را توسعه معرفت می‌دانند.‏‎[3]‎

‏عظمت این کتاب در بیان امام‏‏(رحمةالله)‏‏ به عظمت فرستنده وحی و عظمت واسطه وحی و ‏‎ ‎‏عظمت کسی که بر او وحی شده و عظمت پیام و هدف این کتاب، بستگی دارد.‏

‏ایشان در این باره آوردند: ‏

‏بدان ‌ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلم و کاتب آن ‏‎ ‎‏است...، و یا به عظمت مرسل الیه و حامل آن است، و یا به عظمت حافظ و ‏‎ ‎‏نگاهبان آن است، و یا به عظمت شارح و مبین آن است، و یا به عظمت ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 125

‏وقت ارسال و کیفیت آن است؛ بعض از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت ‏‎ ‎‏دخیل است. و بعضی عرضاً و بالواسطه، و بعضی کاشف از عظمت است و ‏‎ ‎‏در جمیع این امور که ذکر شد در این صحیفه نورانیه به وجه اعلی و اوفی ‏‎ ‎‏موجود است، بلکه از مختصات آن است که کتاب دیگری را در آن یا اصلاً ‏‎ ‎‏شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.‏‎[4]‎

‏پیرامون ویژگی‌ها و فهم این کتاب مقدس مباحثی مطرح است که از جمله آنها ‏‎ ‎‏می‌توان ویژگی‌های زیر را برشمرد: ‏

‏الف) قرآن، کتاب وحی الهی است و کیفیت و حقیقت وحی‏‏.‏

‏ ب) قرآن کتاب معجزه الهی است که به تعبیر امام‏‏(رحمةالله)‏‏ (عرفان) بزرگ‌ترین معجزه ‏‎ ‎‏قرآن است‏‏.‏‎[5]‎ 

‏ج) قرآن کتاب الهی است که تحریف‌ناپذیر است که خود از ویژگی بالا نشأت می‌گیرد‏‏.‏

‏د) قرآن کتاب معارف و وسیله هدایت و رستگاری و خزینه اسرار الهی است و فهم ‏‎ ‎‏درست از آن، راه دست‌یابی به این معارف است.‏

‏هر یک از ویژگی‌های مذکور مباحث گسترده‌ای داشته و نیازمند مقاله‌ای مستقل ‏‎ ‎‏است. در این مجال و مقال بحث را در ویژگی چهارم و کیفیت فهم قرآن پی می‌گیریم.‏

‏در این میان مباحثی پیرامون قرآن و فهم آن مطرح است: ‏

‏الف) امکان فهم قرآن.‏

‏ب) اقسام آیات قرآن و انواع آن (محکم و متشابه).‏

‏ج) زبان قرآن (ظاهر و باطن).‏

‏د) مراتب فهم قرآن.‏

‏هـ) شرایط فهم قرآن.‏

‏و) موانع و حجب فهم قرآن.‏

‏ز) عالمان حقیقی به قرآن (فهم کامل).‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 126

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش اول: امکان فهم قرآن

‏قرآن مفتاح معرفت الهی است. قرآن همانند همه کتب انبیای دیگر برای معرفت ‏‎ ‎‏حضرت حق نازل شده تا بشر در پرتو شناخت حق تعالی به کمال دست یابد، امام ‏‎ ‎‏خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ نیز بر این نکته تأکید کرده‌اند: ‏

‏آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند. معرفت به ‏‎ ‎‏حق تعالی، در رأس همه امور این معناست.‏‎[6]‎

‏قرآن کریم و احادیث شریفه مشحون از علم به ذات و کمالات و اسماء و ‏‎ ‎‏صفات ذات مقدس است و ملحدین اسماء را حق تعالی تعییر فرموده.‏‎[7]‎

‏قرآن سراسر سرّ الهی است. امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ قرآن را کتابی مشحون از اسرار الهی ‏‎ ‎‏می‌دانند که چندین مرتبه تنزل کرده تا به این مرتبه رسیده است و اگر انسان بخواهد به ‏‎ ‎‏حقیقت آن برسد باید واقف بر اسرار آن شود. ایشان در این باره می‌فرمایند: ‏

‏قرآن در حدّ ما نیست، در حدّ بشر نیست، قرآن سرّی است بین حق و ولی ‏‎ ‎‏الله اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل می‌شود تا می‌رسد به این جایی ‏‎ ‎‏که به صورت حروف و کتاب در می‌آید.‏‎[8]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 127

‏از همین جا روشن می‌شود که هدف خلقت؛ یعنی رسیدن به کمال در پرتو ‏‎ ‎‏دست‌یابی به حقایق و معارف قرآنی است. از طرف دیگر قرآن کتاب مشحون از اسرار ‏‎ ‎‏است. پس باید اول آن را فهمید و به حقیقت آن دست یافت و بعد به آن عمل نمود. ‏‎ ‎‏لذا باید مراتب فهم، شرایط و موانع آن را شناخت.‏

‏اما باید دانست فهم قرآن به‌طور کامل میسر نیست، هر چند ما در صدد فهم قرآن ‏‎ ‎‏برآییم، اما از آنجا که از مبدأ کمال مطلق و بی‌نهایت و فیض و علم لا یزال الهی نازل ‏‎ ‎‏شده است، رسیدن به باطن قرآن و تمام حقیقت آن مانند: درک ذات الهی برای بشر ‏‎ ‎‏ممکن نیست. لذا محیی الدین ابن عربی می‌گوید: ‏

یحشر القرآن یوم القیامة بکراً‏؛‏‏ قرآن در روز قیامت دست نخورده، محشور خواهد ‏‎ ‎‏شد.‏

‏اما انسان‌ها می‌توانند به تبع مخاطبان اصلی وحی و با کمک آن‌ها به حقایق قرآن ‏‎ ‎‏دست یابند.‏

‏هر چند فهم قرآن به طور کامل برای انسان میسر نیست، اما خداوند از روی ‏‎ ‎‏حکمت خود آن را به گونه‌ای نازل کرده است که هر کس به قدر فهم و اشتهای خود ‏‎ ‎‏از آن بهره می‌برد. ‏

‏فهم عظمت قرآن خارج از طوق ادراک است، لکن اشاره اجمالیه به عظمت ‏‎ ‎‏همین کتاب متنزل که در دسترس همه بشر است، موجب فوائِدِ کثیره است.‏‎[9]‎

‏در این باره برخی از کسانی که مسلک اخباری‌گری را برگزیده‌اند قائل به تعطیلی ‏‎ ‎‏فهم انسان‌ها در قرآن شدند و فهم قرآن را منحصر در اهل بیت‏‏(علیهم السلام)‏‏ دانسته و برای ‏‎ ‎‏دیگران بهره‌ای جز ثواب قرائت قائل نیستند. آن‌ها تنها در مواردی که از جانب ‏‎ ‎‏اهل بیت‏‏(علیهم السلام)‏‏ روایاتی در تفسیر و بیان مراد آیات وارد شده استفاده و استناد به آیات را ‏‎ ‎‏مجاز می‌دانستند.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 128

‏اخباریون برای اثبات حرف خود به این روایت استشهاد می‌نمودند: ‏

‏«‏إنّما یعرف القرآن من خوطب به‏»؛‏‎[10]‎‏ به درستی قرآن را کسی می‌شناسد که ‏‎ ‎‏مخاطب آن قرار گرفته است. ‏

‏آن‌ها مخاطبین قرآن را وجود مبارک پیامبر اکرم‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ و اوصیا بر حق ایشان ‏‎ ‎‏می‌دانستند.‏‎[11]‎‏ آنان همچنین به روایاتی که نهی از تفسیر به‌رأی کرده و یا قرآن را در ‏‎ ‎‏جایگاهی معرفی می‌کند که خارج از دسترسی عقول مردمان است،‏‎[12]‎‏ تمسک می‌جویند.‏

‏اما در مقابل آن، علمای اصولی شیعه و دیگران به نقد تفکر آن‌ها پرداخته و دلایل ‏‎ ‎‏آن‌ها را مورد نقد قرار دادند که در آثار استاد کل وحید بهبهانی و دیگر علما همچون ‏‎ ‎‏شیخ انصاری دیده می‌شود، که مجال نقل و بیان همه آن‌ها در این جا میسور نیست و ‏‎ ‎‏تنها به جوابی که حضرت امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ در کتب اصولی خود به آن اشاره فرمودند، ‏‎ ‎‏اکتفا می‌کنیم: ‏

‏امام راحل‏‏(رحمةالله)‏‏ در راستای اثبات حجّیت ظواهر قرآنی و امکان فهم قرآن به بنای ‏‎ ‎‏عقلاء در محاورات عرفی و نحوه سخن گفتن آنان تمسک می‌جویند و برای آن ‏‎ ‎‏مراحلی را ترسیم می‌نمایند: ‏

‏1. اثبات اصل صدور کلام از متکلم.‏

‏2. اثبات اصل ظهور کلام که از ناحیه تبادر و ارتکاز عرفی و دیگر علامات حقیقت ‏‎ ‎‏و مجاز و قول اهل لغت می‌توان به آن دست یافت.‏

‏3. اثبات جهت صدور و کشف مراد جدی متکلم و این‌که او ظواهر کلام خود را ‏‎ ‎‏اراده نموده و موانعی از آن مانند تقیه موجود نیست.‏

‏برای هر کلامی‌ با طیّ این سه مرحله حجیّت ظهور محقق شده و قابل استناد و فهم ‏‎ ‎‏می‌باشد و در این مورد فرقی میان قرآن و سایر سخنان مردم نیست؛ زیرا خداوند نیز در ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 129

‏نحوه گفتار و انتقال مطالب به مردم، شیوه عقلا را برگزیده است.‏‎[13]‎

‏ایشان در پاسخ به حدیث «‏من خوطب به‏» آن را اشاره به بالاترین مرتبه فهم، فهم ‏‎ ‎‏حقیقی و باطن قرآن می‌داند که منحصر به وجود مقدس پیامبر‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ است که حتی ‏‎ ‎‏جبرئیل و غیر او از دست‌یابی به آن محروم می‌باشند، مگر به واسطه خود پیامبر‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏.‏‎[14]‎

‏ایشان احادیث مربوط به دور بودن قرآن و دین از عقول را مربوط به احکام تعبّدیه ‏‎ ‎‏در دین و در مقابل فقهای عامه می‌دانند.‏‎[15]‎

‏هر چند مرحوم امام‏‏(رحمةالله)‏‏ در این باره و بحث تحریف قرآن به تفصیل در کتب اصولی ‏‎ ‎‏و غیر آن به بحث و تحقیق پرداخته‌اند و اقوال و انظار اخباریون را مورد نقد قرار ‏‎ ‎‏داده‌اند اما ما به همین قدر اکتفا می‌کنیم.‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 130

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش دوم: اقسام آیات قرآن و فهم آن

‏امام راحل‏‏(رحمةالله)‏‏ به تبع نص کتاب و همانند بسیاری از عالمان و ‌اندیشمندان، آیات را به ‏‎ ‎‏محکم و متشابه تقسیم می‌کند. ‏

‏محکمات آیات تأویلی ندارند و همه آن را می‌فهمند. اما متشابه از قبیل رمز است و ‏‎ ‎‏تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم کسی نمی‌داند.‏‎[16]‎

‏مفسرین بسیاری در این باره به بحث پرداخته‌اند و مطالب مفیدی را در بیان مراد از ‏‎ ‎‏محکم و متشابه و جواز تأویل قرآن ذکر نموده‌اند که در اینجا مجال ذکر آن‌ها نیست.‏‎[17]‎

‏امام پیرامون تنوع آیات قرآن می‌فرمایند: ‏

‏برخی از آیات برای عموم مردم و طبقات مختلف جامعه است و آن آیاتی است که ‏‎ ‎‏جنبه عملی داشته باشد و در کشور باید اجرا شود.‏

‏اما دسته دیگری از آیات، آیات علمی ‌است که در آن‌ها برخی مخصوص ارباب ‏‎ ‎‏وحی است و برخی برای دانشمندان و طبقه عالی، همانند: براهینی که برای تجرّد واجب ‏‎ ‎‏و احاطه قیومی‌ او وارد است که شایسته افرادی همانند: ملاصدرا و فیض کاشانی است.‏

‏در روایات ما نیز بر این نکته تأکید شده و این سخن امام‏‏(رحمةالله)‏‏ برگرفته از آن‌ها است. ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 131

‏امام صادق‏‏(علیه السلام) ‏‏می‌فرمایند: ‏

‏«‏کتاب الله علی أربعة أشیاء: العبارة و الإشارة و اللطایف و الحقایق. فأمّا العبارة ‎ ‎فللعوام و الإشارة للخواصّ و اللطایف للأولیاء و الحقایق للأنبیاء‏»‏‏؛‏‎[18]‎‏ کتاب خدا ‏‎ ‎‏بر چهار گونه است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. اما عبارت آن برای ‏‎ ‎‏عوام است و اشارات آن برای خواص و لطایف آن برای اولیا و حقایق آن ‏‎ ‎‏برای انبیا است.‏

‏این روایت برای آن چه پیش‌تر ذکر شد یعنی بحث اثبات امکان فهم قرآن و برای ‏‎ ‎‏بحث وجود ظاهر و باطن قرآن که در صفحات آتی می‌آید قابل استفاده است.‏

حروف مقطعه

‏در آغاز بیست و هشت سوره از سوره‌های قرآن حروف مقطعه قرار دارد، مانند: بقره، ‏‎ ‎‏آل عمران، اعراف، یونس، هود، قاف و قلم.‏

‏امام خمینی در ذیل بحث از محکم و متشابه به بیان حقیقت حروف مقطعه ‏‎ ‎‏پرداخته‌اند؛ اما در میان‌ اندیشمندان علوم قرآن دو دیدگاه اساسی در این باب وجود ‏‎ ‎‏دارد: ‏

‏دیدگاه نخست مراد از این حروف را امر مشخص و معینی می‌داند که این عده در ‏‎ ‎‏بیان مراد از آن اختلاف نموده‌اند و در برخی از کتب تفسیری بیش از بیست معنا برای ‏‎ ‎‏آن ذکر نموده‌اند. ‏

‏و دیدگاه دیگر آن را از علم مستور الهی و یا از قبیل آیات متشابه می‌داند.‏‎[19]‎

‏در ذیل به برخی از انظار در معانی حروف مقطعه اشاره می‌کنیم: ‏

‏1. حروف مقطعه اسامی ‌سوره‌ها است.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 132

‏2. آن‌ها اسامی ‌قرآن می‌باشند.‏

‏3. آن‌ها اسامی‌ خداوند می‌باشند. این نظریه، خود به شاخه‌هایی تبدیل می‌شود: آن‌ها ‏‎ ‎‏برخی از اسماء الهی هستند‏‏؛‏

‏ یا هر یک از آن‌ها دلالت بر اسمی‌ از اسامی ‌الهی یا صفتی از صفات او دارد؛ یا ‏‎ ‎‏برخی از آن‌ها اسمای ذات و برخی دیگر اسمای صفات و یا اجزای اسم اعظم و... ‏‎ ‎‏می‌باشند.‏

‏4. برخی از آن‌ها اسامی‌خداوند و برخی اسامی ‌پیامبر‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ و جبرئیل‏‏(علیه السلام)‏‏ می‌باشد.‏

‏5. حروف مقطعه برای تحدّی کفار است که قرآن از جنس همین حروف تشکیل ‏‎ ‎‏شده است و شما از آوردن مثل آن عاجزید.‏

‏6. آن‌ها خلاصه و بیان اجمالی سوره‌ها هستند.‏

‏7. اشاره به این دارد که غالب حروف آن سوره از این حروفی است که در آغاز آن ‏‎ ‎‏قرار دارد و به نوعی دلالت بر اعجاز لفظی و عددی آیات قرآن دارد.‏

‏امام خمینی همانند مشهور علما،‏‎[20]‎‏ آن‌ها را از رموز الهی می‌داند و امکان تفسیر آن را ‏‎ ‎‏جز برای کسانی که مخاطبین خطاب الهی هستند محال می‌داند و معتقدند جهل دیگران ‏‎ ‎‏در این امر، ضرری را موجب نمی‌شود.‏

‏ایشان می‌فرمایند: حروف مقطعه از قبیل رمز بین محبّ و محبوب است و کسی را ‏‎ ‎‏از علم آن بهره‌ای نیست، و چیزهایی را که بعضی از مفسرین به حسب حدس و ‏‎ ‎‏تخمین خود ذکر کردند، غالباً حدس‌های بارد بی‌مأخذی است، و در حدیث سفیان ‏‎ ‎‏ثوری نیز اشاره به رمز بودن شده است.‏‎[21]‎‏ ‏

‏که در آن امام صادق‏‏(علیه السلام)‏‏ در مقابل سؤال سفیان از معانی حروف مقطعه به برخی از ‏‎ ‎‏معانی و اشارات آن‌ها پرداخته و برخی از رموز آن را بیان فرمودند.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 133

‏ایشان در کتاب ‏‏کشف اسرار‏‏ نیز بر این معنا تأکید کرده و می‌نویسند: ‏

‏علوم قرآن و حدیث را همه کس نمی‌تواند بفهمد و برای همه کس نیامده ‏‎ ‎‏است، بلکه بعضی از آن‌ها رمز است میان گوینده و یکدستۀ خاصی، چنان‌که ‏‎ ‎‏دولت بعضی تلگرافات رمزی دارد که صلاح کشور نیست که آن‌ها را کشف ‏‎ ‎‏کنند، تلگراف‌خانه هم از آن تلگراف چیزی نمی‌فهمد.‏‎[22]‎

‏ در نامه ‏‏ره عشق‏‎[23]‎‏ نیز بر اسرار میان عاشق و معشوق بودن این حروف تأکید دارد. ‏‎ ‎‏این در حالی است که مفسرین احتمالات دیگری ذکر کرده‌اند.‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 134

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش سوم: زبان قرآن (ظاهر و باطن)

‏پیرامون چگونگی زبان قرآن نظریاتی مطرح است. عده‌ای تنها بر ظاهر قرآن اکتفا ‏‎ ‎‏کرده‌اند و در مقابل عده‌ای دیگر ظواهر را تأویل نموده و قایل به رمزگرایی شده و تنها ‏‎ ‎‏بر باطن اکتفا نموده‌اند و در مقابل این دو، دیدگاه ترکیبی زبان قرآن و جمع میان ظاهر ‏‎ ‎‏و باطن است.‏

1. ظاهر گرایی

‏عده‌ای قائل به فهم قرآن شده اما آن را در حد فهم ظاهری نگاه داشتند و فهم قرآن را ‏‎ ‎‏در محدوده قرائت قرآن و فهم ظواهر و معانی ظاهری کلمات آن تجویز کردند. این ‏‎ ‎‏دسته از غور در معارف توحیدی و آیاتی که پیرامون خداوند و عرش الهی و سایر دقایق ‏‎ ‎‏قرآنی است ابا داشتند که تأثیرات آن در مباحث کلامی‌ و پیدایش مسلک‌هایی در اصول ‏‎ ‎‏فقه به خوبی نمایان است که در بحث امکان فهم قرآن به اختصار به آن اشاره کردیم.‏

‏مرحوم علامه طباطبایی‏‏(رحمةالله)‏‏ در تفسیر شریف ‏‏المیزان‏‏ می‌آورد که: ‏

‏از طبقه صحابه مباحث پیرامون این آیات دیده نمی‌شود، بلکه آن‌ها از ‏‎ ‎‏محدوده ظواهر دینی تجاوز نکرده و به آن اکتفا نمودند. و بر همین روش ‏‎ ‎‏تابعین از صحابه و قدمای از مفسرین مشی نمودند. ایشان این تفکر را مورد ‏‎ ‎‏نقد قرار می‌دهند.‏‎[24]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 135

‏مرحوم شهید مطهری نیز در نقد و بررسی تفکر این دسته می‌آورد: ‏

‏سران اهل حدیث مانند مالک بن انس و احمد بن حنبل اساساً بحث و چون ‏‎ ‎‏و چرا و استدلال در مسائل ایمانی را حرام می‌شمردند و بدعت می‌دانستند... ‏‎ ‎‏و یا روی کار آمدن ابوالحسن اشعری... جمود و قشری‌گری اهل حدیث بر ‏‎ ‎‏عالم تسنن غلبه و استمرار پیدا کرد.‏‎[25]‎

‏ایشان در جایی دیگر می‌آورند: ‏

‏در مورد قرآن این‌ها محترمانه ادعا می‌کردند که قرآن بزرگ‌تر از آن است که ‏‎ ‎‏ما آدم‌های حقیر بتوانیم بیندیشیم؛ فقط پیامبر‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ و ائمه اطهار‏‏(علیهم السلام)‏‏ حق دارند ‏‎ ‎‏در آیات غور کنند، ما فقط تلاوت آیات را داریم.‏‎[26]‎

‏در نظر امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ کسی که فقط به ظاهر قرآن تمسک کند، تقصیر کرده و خود ‏‎ ‎‏را معطل نموده است،‏‎[27]‎‏ و بر این نکته تصریح دارند که قرآن جلوه تام الهی است و با ‏‎ ‎‏همه اسما و صفات تجلی کرده و هدف و مقصود اصلی آن معرفی حق تعالی است و ‏‎ ‎‏برای عامه مردم مراتبی از قرآن قابل فهم است و خواص هم مراتب بالاتر از آن را ‏‎ ‎‏استفاده می‌کنند.‏‎[28]‎‏ ایشان بر تفکر و تدبر در آیات قرآن بویژه در بخش معارف و ‏‎ ‎‏اعتقادات و باب اثبات صانع و توحید و اثبات معاد و غیر آن تأکید می‌نماید.‏‎[29]‎‏ ‏

‏با این بیان روشن می‌شود که مسلک امام‏‏(رحمةالله)‏‏ و عده‌ای دیگر از علمای شیعه و مفسران ‏‎ ‎‏قرآن، امکان فهم قرآن در مرتبه‌ای فراتر از ظواهر قرآنی است و برای انسان‌ها به حسب ‏‎ ‎‏قدرت و استعداد ادراکی و عرفانی امکان دست‌یابی به مراتب بالاتر و عمیق‌تر وجود دارد. ‏‎ ‎‏از همین‌جا بحث مراتب فهم قرآن مطرح شده که در صفحات آینده به آن می‌پردازیم.‏

 


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 136

2. رمزگرایی 

‏در مقابل دیدگاه اول که برای قرآن تنها قائل به فهم ظاهری بوده و امکان دست‌یابی به ‏‎ ‎‏باطن را برای غیر معصومین ممکن و مجاز نمی‌دانست، عده‌ای دیگر همانند باطنی‌ها و ‏‎ ‎‏اسماعیلیه و متصوفه قائل به فهم باطنی قرآن شدند و عقیده داشتند ظواهر قرآنی، مراد ‏‎ ‎‏کلام الهی نیست و آنچه ما از نصوص و ظواهر قرآنی مشاهده می‌کنیم تنها مقصود ‏‎ ‎‏نبوده، بلکه حقیقت وحی و کلام الهی در پس پرده این الفاظ قرار دارد و این الفاظ ‏‎ ‎‏رمزی است برای آن حقایق. از این روی پیروان این دیدگاه دست به تأویلات ذوقی ‏‎ ‎‏زده که مرحوم شهید مطهری به نمونه‌ای از آن اشاره کرده و مورد نقد قرار می‌دهد. این ‏‎ ‎‏دسته آیه ‏)یَا بُنَیَّ إِنِّی أرَی فِی الْمَنَامِ أنِّی أذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی(‏؛‏‎[30]‎‏ که مربوط به ‏‎ ‎‏داستان ابراهیم و ذبح اسماعیل است را به تأویل بردند به این بیان که مقصود از ابراهیم ‏‎ ‎‏عقل است و مقصود از اسماعیل، نفس است، و عقل سعی داشته تا نفس را ذبح کند.‏

‏شهید مطهری در نقد این تفکر می‌آورد: ‏

‏روشن است که چنین برداشتی بازی کردن با قرآن است و ارائه یک نوع ‏‎ ‎‏شناخت انحرافی؛ و درباره همین برداشت‌های انحرافی و مبتنی بر خواست‌ها ‏‎ ‎‏و امیال شخصی و گروهی است که پیامبر اکرم‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ فرمود: «‏من فسّر القرآن ‎ ‎برأیه فلیتبوأ مقعده من النار‏». این چنین بازی با آیات خیانت به قرآن ‏‎ ‎‏محسوب می‌شود، آن هم خیانتی بسیار بزرگ.‏‎[31]‎

‏از آنچه امام‏‏(رحمةالله)‏‏ و دیگران در باب تفسیر به‌رأی ذکر کرده‌اند،‏‎[32]‎‏ علاوه بر مطالبی که در ‏‎ ‎‏بیان دیدگاه جمع بین ظاهر و باطن و ترکیبی بودن زبان قرآن ذکر می‌شود ردّ دیدگاه ‏‎ ‎‏فوق به خوبی روشن می‌شود.‏

 


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 137

3. ظاهر و باطن (زبان ترکیبی) 

‏در طول تاریخ اسلام‌ اندیشمندان بزرگی زبان قرآن را ترکیبی از ظاهر و باطن دانسته‌اند ‏‎ ‎‏و بر پیوند میان این دو تأکید کرده‌اند. این مطلب در آثار امام‏‏(رحمةالله)‏‏، غزالی، ابن عربی، ‏‎ ‎‏ملاصدرا و دیگران‏‎[33]‎‏ به صراحت دیده می‌شود. در روایات متعددی بر وجود ظاهر و ‏‎ ‎‏باطن برای قرآن کریم تأکید شده است که از جمله آن‌ها: ‏

‏از پیامبر اکرم‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ نقل شده که فرمودند: ‏

‏«‏لکلّ آیة ظهر و بطن و لکلّ حرف حدّ، و لکلّ حدّ مطلع‏»؛‏‎[34]‎‏ برای هر آیه‌ای ‏‎ ‎‏ظاهر و باطنی است و برای هر حرفی حدی و برای هر حدی مطلعی.‏

‏از امیرالمؤمنین‏‏(علیه السلام)‏‏ نقل شده که فرمودند: ‏

‏«‏ما من آیة إلا و لها أربعة معان: ظاهر و باطن و حدّ و مطلع، فالظاهر التلاوة، ‎ ‎و الباطن الفهم، و الحدّ هو أحکام الحلال و الحرام و المطلع هو مراد الله من ‎ ‎العبد منها‏»؛‏‎[35]‎‏ هیچ آیه‌ای نیست مگر اینکه برای آن چهار معنا است: ظاهر و ‏‎ ‎‏باطن و حدّ و مطلع، پس ظاهر آن تلاوت است و باطن آن فهم است و حدّ ‏‎ ‎‏آن احکام حلال و حرام الهی است و مطلع آن مراد خداوند از آن‌ها نسبت به ‏‎ ‎‏عبد است.‏

‏امام خمینی نیز پیرو روایات اهل بیت‏‏(علیهم السلام)‏‏ برای قرآن قائل به ظاهر و باطن و ‏‎ ‎‏پیوستگی میان آن دو هستند و در ردّ اکتفا به هر یک از این دو با تأکید بر پیوند میان ‏‎ ‎‏ظاهر و باطن می‌فرمایند: ‏

‏عارف کامل کسی است که همه مراتب را حفظ کند... ظاهر و باطن کتاب را ‏‎ ‎‏قرائت کند و در صورت و معنایش و تفسیر و تأویلش تدبر نماید که ظاهر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 138

‏بدون باطن و صورت بدون معنا مانند پیکری است بدون روح و دنیایی ‏‎ ‎‏است بدون آخرت؛ همان‌گونه که باطن را به جز از رهگذر ظاهر نمی‌توان ‏‎ ‎‏به دست آورد... پس کسی که فقط ظاهر را بگیرد و در همان‌جا بایستد، ‏‎ ‎‏تقصیر کرده و خود را معطل نموده است و آیات و روایات بسیاری نیز بر رد ‏‎ ‎‏آن است که دلالت دارد بر این‌که تدبر در آیات الله و تفکر در کتاب‌های ‏‎ ‎‏الهی و کلماتش را نیکو شمرده، و بر آن کس که از تدبر و تفکر روی ‏‎ ‎‏بگرداند و در قشر و ظاهر آیات و روایات متوقف گردد اعتراض دارند. و ‏‎ ‎‏کسی که فقط راه باطن را پیش گیرد بدون آن که به ظاهر نگاه کند خودش ‏‎ ‎‏از صراط مستقیم گمراه و دیگران را نیز گمراه خواهد نمود. و اما کسی که ‏‎ ‎‏ظاهر را برای وصول به حقایق بگیرد و نگاهش (همچون نگاه) به آینه برای ‏‎ ‎‏دیدن جمال محبوب باشد، اوست که راه مستقیم را پیموده و قرآن را ‏‎ ‎‏همچنان که شاید، تلاوت نموده... .‏‎[36]‎

‏ایشان در کتاب ‏‏شرح دعای سحر‏‏ ‏‏در ضمن بحث از مراتب بالای کمال و آماده شدن ‏‎ ‎‏سالک برای فرا گرفتن ارواح معانی و بطون آن می‌آورند: ‏

‏از این شجرۀ مبارکه و چشمۀ زلال است که درهای تأویل بر دل‌های سالکان ‏‎ ‎‏باز می‌شود و به شهر علمای راسخین (دانشمندان استوار و پای برجا) در ‏‎ ‎‏می‌آیند و راه حس را پشت سر گذاشته به منازل کتاب الهی سفر می‌کنند؛ ‏‎ ‎‏زیرا که قرآن را منزل‌ها و مرحله‌ها و ظاهرها و باطن‌هایی است که ‏‎ ‎‏پست‌ترین آن‌ها آن است که در پوسته الفاظ محصور و در گورستان تعینات ‏‎ ‎‏مدفون است؛ چنانکه در حدیث است که «از برای قرآن ظاهری است و ‏‎ ‎‏باطنی و حدّی و مطلعی».‏‎[37]‎

‏در جای دیگر تصریح می‌کنند: ‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 139

‏بدان همان طور که از برای کتاب تدوینی الهی به اعتباری هفت بطن هست ‏‎ ‎‏و به توجیه دیگر هفتاد بطن که جز خدا و پایداران در علم، کسی را از آن ‏‎ ‎‏بطون آگاهی نیست... همچنین است کتاب‌های تکوینی الهی چه کتاب‌های ‏‎ ‎‏انفسی و چه کتاب‌های آفاقی... پس‌ ای مسکین! در راه پروردگارت مجاهده ‏‎ ‎‏کن و دل خود را پاک گردان و از تسلط شیطان بیرون شو و کتاب ‏‎ ‎‏پروردگارت را قرائت کن و بالا برو و آن را با تفکر و تأمل بخوان و در قشر ‏‎ ‎‏و ظاهر آن متوقف مباش و خیال مکن که کتاب آسمانی و قرآن نازل شده ‏‎ ‎‏ربانی به جز این قشر و صورت نیست.‏‎[38]‎

مراد از ظاهر و باطن قرآن

‏با توجه به مطالب ذکر شده مراد از ظاهر قرآن به خوبی روشن شده است، اما بنا بر ‏‎ ‎‏نظریه صحیح که در کنار ظاهر، باطنی قرار دارد؛ باید دید مراد از باطن قرآن چیست؟‏

‏از مطالب گذشته و آنچه در ردّ رمزگرایی و مسلک باطنیه گفته شد، روشن گردید ‏‎ ‎‏که باطن به معنای بریده و جدای از ظاهر و تأویل ذوقی آیات صحیح نبوده و مراد ‏‎ ‎‏‌اندیشمندان علوم قرآنی نیست.‏

‏اما در میان دو دیدگاه وجود دارد: آیا مراد از باطن همان چیزی است که از سنخ ‏‎ ‎‏معانی و مفاهیم ذهنیه است و انسان به واسطه قدرت تعقل، تفکر و اجتهاد عقلی و با ‏‎ ‎‏کمک دقت نظر و شرح صدر به آن دست می‌یابد و تفسیر بیانگر ظاهر آیات و تأویل ‏‎ ‎‏بیانگر باطن آیات است؟ یا همان معنایی است که آیات به دلالت تضمّنیه در خود ‏‎ ‎‏دارد؟ یا از سنخ دلالت التزامیه آیات است؟ و یا همان اشارات و لطایف و حقایق ‏‎ ‎‏قرآنی است که در پس پرده الفاظ پنهان است و انسان با تدبر و تعمق به آن دست ‏‎ ‎‏می‌یابد؟‏

‏همه این نظریات در یک امر اشتراک دارند که باطن را از سنخ معانی و مفاهیم ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 140

‏می‌دانند.‏‎[39]‎‏ در مقابل دیدگاه فوق عده‌ای دیگر از دانشمندان علوم قرآن قائل هستند به ‏‎ ‎‏این‌که باطن قرآن حقیقتی ورای لفظ دارد و آن حقیقت ذات مراتب است که در پس ‏‎ ‎‏پرده لفظ پنهان است، اما الفاظ و ظاهر قرآن تنها حکایت از مرتبه اخیر و پوسته آن ‏‎ ‎‏می‌کند. غزالی، ابن عربی، ملاصدرا‏‎[40]‎‏ و امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ قائل به این معنا بودند و هر یک ‏‎ ‎‏از آن‌ها بنا بر مشرب عرفانی ـ اخلاقی و یا فلسفی که داشتند دست به اثبات آن زدند.‏

‏خلاصه این نظریه را می‌توان چنین بیان نمود: ‏

‏کلام الهی به تناسب با خداوند و متکلم آن در بدو امر، عاری از هر گونه ‏‎ ‎‏تعینات و قبول بوده، اما از آنجا که چنین کلامی ‌فراتر از ادراک همه ‏‎ ‎‏موجودات بوده در طی مراحل و مراتبی تنزل پیدا کرده تا در حجاب حروف ‏‎ ‎‏و الفاظ درآمده است تا قابل فهم برای بشر باشد و مشمول فیض و رحمت ‏‎ ‎‏الهی گردند پس، قرآن مرتبه نازله کلام الهی است و مراحل بالاتر در آن ‏‎ ‎‏پنهان است که هریک از آن‌ها موجوداتی مختلف و حقایقی مستقل می‌باشند.‏

‏امام خمینی نیز پیرو فلسفه صدرایی و ذوق عرفانی خود همین قول را پذیرفته و در ‏‎ ‎‏قالب عبارات متعددی بر آن تأکید نموده است.‏

‏ایشان در ‏‏تفسیر سوره حمد‏‏ می‌گویند: ‏

‏قرآن سرّ است، سرّ سرّ است... باید تنزّل کند، بیاید پایین، تا این‌که برسد به ‏‎ ‎‏این مراتب نازله، حتی به قلب خود رسول الله که وارد می‌شد، باز تنزل بود، ‏‎ ‎‏یک تنزلی کرده بود تا به قلب وارد می‌شد. بعد هم از آن جا باید نازل بشود ‏‎ ‎‏تا برسد به آن جایی که دیگران هم بفهمند چنانچه انسان هم این طوری است. ‏‎ ‎‏انسان هم سرّ و سرّ سرّ است... یک وقت هم گفته می‌شود «عالم غیب»، «عالم ‏‎ ‎‏ملائکة الله»، «عالم عقول» از این تعبیرات. خود آن‌ها هم سرّ و ظاهر دارند، ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 141

‏ظهور و بطون است؛ و الظاهر و الباطن هم همین است. در همان چیزی که ‏‎ ‎‏ظهور کرده، بطون هم هست؛ در همان بطون هم یک ظهوری هست.‏‎[41]‎

‏امام راحل‏‏(رحمةالله)‏‏ در کتاب ‏‏شرح دعای سحر‏‏ بعد از بیان هدف از نزول قرآن و چگونگی ‏‎ ‎‏کشف سرّ آن برای سالک به نقل عبارتی از ملاصدرا پرداخته و می‌آورند: ‏

‏صدر حکمای متألهین و شیخ عرفای کاملین در ‏‏اسفار‏‏ فرماید: ‏

‏«بدان ‌ای مسکین که این قرآن با هزار حجاب از نزد حق تعالی به خلق نازل ‏‎ ‎‏شده است به خاطر آن که چشم دل‌ها ضعیف است و دیده‌ها همچون شب‌پره از ‏‎ ‎‏دیدن نور آن عاجزند و اگر به فرض باء بسم الله با آن عظمتی که در لوح دارد به ‏‎ ‎‏عرش نازل می‌شد، عرش از عظمت او گداخته می‌شد و از بین می‌رفت».‏‎[42]‎

‏ایشان در ادامه می‌افزایند: ‏

‏من می‌گویم: کتاب تکوینی الهی و قرآن ناطق ربانی نیز از جهان غیب و ‏‎ ‎‏گنجینه مکنون الهی با هفتاد هزار حجاب نازل شده است تا این کتاب تدوینی ‏‎ ‎‏الهی را حامل گشته و نفوس برگشته زندانی در زندان طبیعت را از زندان طبع ‏‎ ‎‏و جهنم طبیعت آزاد کند... پس این کتاب تکوینی الهی و همه اولیاء الله ‏‎ ‎‏کتاب‌هایی هستند آسمانی و از نزد خدای حکیم علیم نازل شده‌اند و حاملان ‏‎ ‎‏قرآن تدوینی هستند و کسی را یارای آن نبود که ظاهر و باطن این کتاب الهی ‏‎ ‎‏را حمل کند، مگر همین اولیاء مرضیین؛ چنانکه از طریق آن بزرگواران رسیده ‏‎ ‎‏است. در ‏‏کافی‏‏ از امام باقر‏‏(علیه السلام)‏‏ روایت شده است که فرمود: «کسی را نرسد که ‏‎ ‎‏ادعا کند همه قرآن ظاهرش و باطنش نزد اوست بجز اوصیا را».‏‎[43]‎

‏در نتیجه، حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ اکتفا به ظاهر یا باطن تنها را باطن دانسته و قائل به جمع ‏‎ ‎‏بین ظاهر و باطن است و بر پیوستگی ظاهر و باطن و این‌که راه باطن از ظاهر ‏‎ ‎‏می‌گذرد، تأکید دارند.‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 142

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش چهارم: مراتب فهم قرآن 

‏با توجه به آنچه در صفحات پیشین پیرامون ظاهر و باطن قرآن و مراد از باطن گفته ‏‎ ‎‏شده به خوبی روشن می‌شود که باطن قرآن ذومراتب بوده و دارای درجات بسیار ‏‎ ‎‏مختلفی است و بنابر هر دو نظریه موجود در معنای باطن قرآن ذومرتبه بودن فهم قرآن ‏‎ ‎‏معنا پیدا می‌کند، چه باطن را از سنخ مفاهیم و معانی بدانیم و یا حقایقی که قرآن در ‏‎ ‎‏مراتبِ تنزّل طی نموده است، هر چند بنا بر نظریه اخیر مراتب فهم قرآن عمیق‌تر و به ‏‎ ‎‏صورت گسترده‌تری مطرح می‌شود.‏

‏مراتب فهم به حسب مدلول مطابقی الفاظ آیات: مرحوم علامه طباطبایی در این باره ‏‎ ‎‏می‌آورند: ‏

‏اشتمال آیات قرآن بر معانی که برخی از آن مترتب بر برخی دیگر و برخی ‏‎ ‎‏در لوای دیگری پنهان است از مسائلی است که قابل انکار نمی‌باشد، مگر ‏‎ ‎‏کسانی که از نعمت تدبر محروم باشند، اما همه اینها ـ به‌ویژه اگر قائل شویم ‏‎ ‎‏از لوازم معنی هستند ـ از مدالیل لفظیه بوده و افراد از حیث قدرت فهم و ‏‎ ‎‏ذکاوت و تدبر مختلف می‌باشند.‏‎[44]‎


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 143

‏ایشان در همین‌باره در جای دیگر می‌گویند: ‏

‏برای قرآن مراتب مختلفی است که در طول یک‌دیگر بوده و بر هم مترتبند و ‏‎ ‎‏در عرض هم قرار دارند، بکله معانی مطابقی الفاظ هستند که لفظ به حسب ‏‎ ‎‏مراتب فهم و به دلالت مطابقی بر هر یک از آن‌ها دلالت می‌کند.‏‎[45]‎

‏در این مسلک برخی دیگر همچون آیت الله جوادی از ایشان تبعیت نمودند.‏‎[46]‎

‏امام خمینی نیز در موارد متعدد بر این‌گونه تعدد فهم و مراتب آن اشاره دارد و قرآن ‏‎ ‎‏را کتابی می‌داند که برای همه طبقات قابل استفاده است و هر یک به قدر فهم و ظرفیت ‏‎ ‎‏خود از آن بهره می‌جویند و عامی‌ و عالم و فیلسوف و عارف و فقیه از آن فیض ‏‎ ‎‏می‌برند.‏‎[47]‎

‏در کنار مراتب فهمی‌که از ناحیه دلالت الفاظ حاصل می‌شود، عده‌ای بر مراتب فهم ‏‎ ‎‏قرآن به حسب مراحل تنزل قرآن و حقایق موجود در طی این مراحل، تأکید دارند. امام ‏‎ ‎‏خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ نیز بر این معنا تصریح نمودند و این مراتب فهم را نیز برای قرآن قائل ‏‎ ‎‏هستند.‏

‏(قرآن) تنزل کرده و با دست روح الامین آمده... آن هم که به قلب او وارد ‏‎ ‎‏می‌شود باید نازل بشود به مراتب: از این بطن به آن بطن، از این حد به آن ‏‎ ‎‏حد، تا برسد به حدی که به صورت الفاظ درآید.‏‎[48]‎

‏قرآن هم نازل شده، متنزل شده است، رسیده است به جایی که با این مردم ‏‎ ‎‏در بند و در چاه ضلالت مخاطبه کند. دست و زبان پیغمبر اکرم هم بسته ‏‎ ‎‏است، نمی‌توانند آن را که واقعیت است برسانند مگر متنزل [کنند]، تنزّل ‏‎ ‎‏[بدهند]، قرآن مراتب دارد هفت بطن یا هفتاد بطن از برای قرآن است. از ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 144

‏این بطون تنزّل کرده است تا رسیده است به جایی که با ما می‌خواهد ‏‎ ‎‏صحبت کند.‏‎[49]‎

‏با این عبارات به خوبی روشن می‌شود که امام‏‏(رحمةالله)‏‏ برای قرآن و فهم آن مراتب ‏‎ ‎‏وجودی قائل هستند و فهم قرآن به حسب مراتب وجودی که دارند و حقایقی که در ‏‎ ‎‏مراحل تنزّل پیدا نمودند، متفاوت است؛ لذا ایشان در راستای رسیدن به حقیقت قرآن، ‏‎ ‎‏درک مراتب آن و امکان فهم عمیق از آن تأکید می‌کنند، به این بیان که درک این مراتب ‏‎ ‎‏مربوط به ادراک عقلی و برهانی نیست، بلکه قضیه مشاهده است، آن هم «مشاهده ‏‎ ‎‏غیبیه»؛ مشاهده از طریق چشم و نفس و عقل و قلب نیست، بلکه تنها مشاهده با قلبی ‏‎ ‎‏است که قلب عالم است و آن قلب نبی‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم) ‏‏است و ایشان نیز آنچه را درک کرده بودند ‏‎ ‎‏در لفافه انتقال می‌دادند و بر ایشان انتقال همه حقایق میسور نبود.‏‎[50]‎

‏قرآن کریم بنا به تعبیر امام خمینی‏‎ ‎‏(رحمةالله)‏‏سفره گسترده الهی است که همه می‌توانند از ‏‎ ‎‏آن بهره‌ برند و هر فرد به قدر ظرفیت خود از آن استفاده می‌کند؛ اما بدیهی است که قد ‏‎ ‎‏و ‌اندازه این بهره‌برداری متفاوت است و فهم افراد از آیات الهی مراتب مختلفی را دارا ‏‎ ‎‏می‌باشد.‏

‏ایشان همچنین در کتاب ‏‏شرح دعای سحر ‏‏بر این نکته تأکید می‌کنند که قرآن تنها ‏‎ ‎‏این قشر و پوسته نیست و اگر کسی بر همین ظاهر و صورت قرآن اکتفا نموده و به ‏‎ ‎‏مغز و باطن قرآن نرسد به خطا رفته و به هلاکت رسیده است و این، ریشه همه ‏‎ ‎‏جهالت‌ها و انکار نبوت و ولایت می‌باشد.‏‎[51]‎‏ ایشان شیطان را به عنوان اول کسی که بر ‏‎ ‎‏ظاهر اکتفا نموده و چشم از باطن فرو بسته، معرفی می‌کند؛ زیرا به ظاهر آدم‏‏(علیه السلام)‏‏ ‏‎ ‎‏نگریست و حقیقت امر بر او مشتبه شد. او تنها به ظاهر آدم که از خاک و گل است، ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 145

‏نگاه نمود و از توجه به مقام نورانیت و روحانیت باطن آدم غفلت ورزید.‏‎[52]‎

‏طبیعی است انسان زمانی می‌تواند به همه مراتب قرآن دست یابد که ظاهر و باطن ‏‎ ‎‏آن را بشناسد و مراتب باطن را بداند، و لکن دست‌یابی به باطن برای انسان‌ها به طور ‏‎ ‎‏مستقل ممکن نیست، مگر به تبع کشف تام حضرت ختمی ‌مرتبت‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ و متصل شدن به ‏‎ ‎‏حقایق و معارفی که از جانب ایشان منتشر می‌گردد.‏‎[53]‎

‏پس بنا بر نظر امام‏‏(رحمةالله)‏‏ قرآن هم دارای ظاهر است و هم باطن و باطن نیز دارای ‏‎ ‎‏مراتب مختلفی است. ایشان دست‌یابی به مراتب باطنی قرآن را مشروط به ایمان و ‏‎ ‎‏مراتب تقوا می‌داند که در بحث شرایط فهم قرآن ذکر می‌شود.‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 146

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش پنجم: شرایط فهم قرآن 

‏فهم درست و کامل آیات الهی دارای شرایط و ضوابطی است که بدون آن‌ها راه‌یابی به ‏‎ ‎‏حقیقت کتاب الهی ممکن نیست. در ذیل به پاره‌ای از آن‌ها که در سخنان و نوشته‌های ‏‎ ‎‏امام‏‏(رحمةالله)‏‏ به آن‌ها اشاره شده است، می‌پردازیم: ‏

1. طهارت باطن

‏همان‌گونه که دست زدن به ظاهر آیات قرآن بدون طهارت و وضو جایز نیست، ‏‎ ‎‏دست‌یابی به معارف و حقایق قرآن و باطن آن برای کسی که قلبش آلوده به گناهان و ‏‎ ‎‏تعلقات بوده و با نور ایمان و عرفان به طهارت نرسیده باشد، ممکن نیست. خداوند در ‏‎ ‎‏سوره واقعه می‌فرماید: ‏

)إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لا یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ ‏.‏‎[54]‎

‏مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: ‏

‏منظور از «مسّ»، مس ظاهر نیست، بلکه به قرینه این‌که مراد مس قرآن است، ‏‎ ‎‏معنای واژه «مسّ»، علم به قرآن می‌باشد و از «مطهّرون» نیز کسانی اراده ‏‎ ‎‏شدند که خداوند نفوس آن‌ها را از ارجاس معاصی و آلودگی گناه پاک کرد ‏‎ ‎‏و یا حتی معنایی فراتر از این؛ یعنی کسانی که قلوب آن‌ها از تعلقات غیر ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 147

‏حضرت حق پاک گشته است و این معنای از تطهیر مناسب با معنای مس به ‏‎ ‎‏واسطه علم است نه طهارت از حدث و خبث که برخی گفته‌اند.‏‎[55]‎

‏حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ در بیان مراد از آیه ذکر شده، آن را شامل طهارت ظاهر و باطن ‏‎ ‎‏می‌دانند و در این باره می‌فرمایند: ‏

‏کسی که بخواهد از معارف قرآن استفاده کند و از مواعظ الهیه بهره بردارد، ‏‎ ‎‏باید قلب را از این ارجاس تطهیر کند و لوث معاصی قلبیه را که اشتغال به ‏‎ ‎‏غیر است، از دل براندازد؛ زیرا که غیر مطهر محرم این اسرار نیست. قال ‏‎ ‎‏تعالی: ‏)إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لا یَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ (‏.‏

‏چنانچه از ظاهر این کتاب و مس آن در عالم ظاهره، غیر مطهّر ظاهری ‏‎ ‎‏ممنوع است تشریعاً و تکلیفاً، از معارف و مواعظ آن و باطن و سرّ آن ممنوع ‏‎ ‎‏است کسی که قلبش متلوّث به ارجاس تعلقات دنیویه است... .‏

‏غیر مؤمن به حسب تقوا و ایمان عامه از انوار صوریه مواعظ و عقاید حقه آن ‏‎ ‎‏محروم است؛ و غیر متقی و مؤمن به حسب مراتب دیگر تقوا، که تقوای خاصّ ‏‎ ‎‏و خاصّ الخاص و أخصّ الخواص است از دیگر مراتب آن محروم است.‏‎[56]‎

‏ایشان در کتاب ‏‏شرح دعاء السحر‏‏ نیز بر این نکته تأکید می‌نماید: ‏

أنت إذا کنت ذا قلب منوّر بالأنوار الإلهیة و ذا روح مستضیء بالأشعّة ‎ ‎الروحانیة، و أضاء زیت قلبک لو لم تمسسه نار التعالیم الخارجیة، و کنت ‎ ‎مستکفیاً بالنور الباطنی الذی یسعی بین یدیک لانکشف لک سرّ الکتاب ‎ ‎الإلهی، بشرط الطهارة اللازمة فی مسّ الکتاب الإلهی‏؛‏‎[57]‎‏ تو اگر دارای قلبی ‏‎ ‎‏روشن به انوار خدایی و روحی پرتو گرفته از شعاع‌های روحانی باشی و ‏‎ ‎‏قلب بدون بهره‌گیری از تعالیم خارجی روشن شده باشد، و از نور باطنی که ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 148

‏پیشاپیش تو در حرکت است بهره‌مند باشی سرّ و حقیقت کتاب الهی، به ‏‎ ‎‏شرط داشتن طهارت لازم در مس حقایق قرآن، برای تو کشف گردد.‏

2. شرح صدر

‏حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ شرح صدر را به عنوان یکی از عطایای الهی بعد از حصول معرفت به ‏‎ ‎‏حق معرفی می‌کند که مفتاح گشایش فهم قرآن و تأویل آن برای سالک است.‏

‏ایشان در کتاب ‏‏شرح دعای سحر‏‏ می‌آورند: ‏

‏برترین چیزی که بر سالک به سوی حق با قدم معرفت از عالم ملکوت وارد ‏‎ ‎‏می‌شود، و بزرگ‌ترین چیزی که بر مهاجر سرزمین ستمگران از حضرت ‏‎ ‎‏جبروت افاضه می‌گردد، و نفیس‌ترین خلعتی که پس از در آوردن لباس ‏‎ ‎‏خاکی از طرف وادی مقدس و بقعه مبارکه بر او پوشانده می‌شود، و ‏‎ ‎‏شیرین‌ترین چیزی که پس از کندن درخت ملعون عالم طبیعت، از شجره ‏‎ ‎‏مبارکه در بهشت فردوس می‌چشد: ‏

انشراح صدره لأرواح المعانی و بطونها و سرّ الحقائق و مکنونها، و انفتاح قلبه ‎ ‎لتجریدها عن قشور التعیّنات و بعثها من قبور الهیئات المظلمات و رفضها لغبار ‎ ‎عالم الطبیعة و إرجاعها من الدنیا الی الآخرة‏؛ گشایش سینه او برای ارواح ‏‎ ‎‏معانی و بطون آن و سرّ حقایق و مکنون آن می‌باشد و قلب او برای تجرید ‏‎ ‎‏از پوسته تعینات و برخاستن از گورستان هیئت‌های تاریک و دور افکندن ‏‎ ‎‏آن‌ها از غبار عالم طبیعت و ارجاع آن‌ها از معانی دنیایی به آخرت است.‏‎[58]‎

3. ذوق عرفانی

‏امام خمینی از ذوق عرفانی به عنوان یکی از شرایط فهم قرآن یاد می‌کند و می‌آورد که ‏‎ ‎‏برای فهم قرآن و معارف اسلامی ‌نیاز به ذوق عرفانی است و ریاضات بسیار می‌خواهد ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 149

‏تا انسان بتواند بفهمد که «ناجیتَهُ» (خدا با آدم مناجات کرد) یعنی چه؟‏

‏ایشان در همین باره با اشاره به این‌که قرآن و مناجات‌های ائمه اطهار مملو از مسائل ‏‎ ‎‏عرفانی هست که اگر انسان از این زاویه به آن ننگرد از درک حقیقی آن بی‌بهره می‌ماند، ‏‎ ‎‏افراد، فلاسفه و عرفا ممکن است تا حدودی به آن دست یابند، لکن چون آن ذوق ‏‎ ‎‏عرفانی لازم وجود ندارد نمی‌توانند آن حقایق را وجدان کنند.‏‎[59]‎

‏ایشان در جای دیگر توجه به این نکته را از لوازم نگارش تفسیر می‌داند که: مفسر ‏‎ ‎‏باید بداند که این کتاب، کتاب معرفت، اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است و ‏‎ ‎‏مفسری که از این جهت غفلت کرد، یا صرف نظر نموده یا اهمیت به آن نداده، از ‏‎ ‎‏مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسل غفلت ورزیده است.‏

4. تدبر و تعمّق

‏در حدیث شریفی ذکر شده که برخی از آیات الهی را جز متعمقان آخرالزمان ‏‎ ‎‏نمی‌فهمند، این حدیث اشاره دارد به این‌که یکی از شرایط فهم و رسیدن به حقیقت ‏‎ ‎‏معانی قرآن تعمق و تفکر در آیات شریفه است، که آن هم در سایه معارف الهی و ‏‎ ‎‏کسب فضایل و مراحل عرفانی امکان‌پذیر است.‏

‏سُئل علی بن الحسین‏‏(علیه السلام)‏‏ عن التوحید، فقال: «إنّ الله عزوجلّ عَلِمَ أنّه فی آخر ‏‎ ‎‏الزمان أقوام متعمّقون، فأنزل الله تعالی ‏قُلْ هُوَ اللهُ أحَدَ‏ و الآیات من سورۀ ‏‎ ‎‏«الحدید» إلی قوله ‏وَهُوَ عَلیِمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ‏ فمن رام وراء ذلک فقد هلک»؛‏‎[60]‎‏ ‏‎ ‎‏از امام سجاد‏‏(علیه السلام)‏‏ درباره توحید سؤال نمودند؟ ایشان فرمودند: ‏

‏همانا خداوند عزوجل می‌دانست که در آخرالزمان پاره‌ای از مردمان ‏‎ ‎‏رژف‌اندیش خواهند آمد، پس خداوند تعالی ‏)قُل هُوَ الله أحَدٌ(‏ و آیاتی از ‏‎ ‎‏سوره حدید تا آیه ‏)عَلِمٌ بِذاتِ الصُّدورِ(‏ را فرو فرستاد؛ پس هر کس ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 150

‏فزون از آن را اراده کند هلاک شده است.‏

‏امام خمینی‏‏(رحمةالله)‏‏ در تبیین این حدیث شریف می‌فرماید: ‏

‏معلوم می‌شود این آیات شریفه، که توحید و تنزیه حق و بعث و رجوع ‏‎ ‎‏موجودات در آن وارد است، برای متعمقین و ارباب فکرهای دقیق نازل ‏‎ ‎‏شده.‏‎[61]‎

‏خداوند در قرآن کریم نیز در آیات متعددی‏‎[62]‎‏ انسان‌ها را به تدبر در قرآن و آیات ‏‎ ‎‏الهی سفارش می‌نماید. در حدیثی آمده: «‏آیات القرآن خزائن فکلّما فتحت خزینة ینبغی ‎ ‎لک أن تنظر فیها‏».‏‎[63]‎

5. آشنایی با زبان قرآن و وضع الفاظ برای روح معانی

‏از دیگر مواردی که در فهم قرآن بسیار مؤثر است، آشنایی با زبان قرآن و  طریقه تکلّم ‏‎ ‎‏پروردگار با انسان‌ها است که در بخش‌های قبل در این باره مطالبی ذکر شد. از جمله ‏‎ ‎‏مواردی که لازم به ذکر است، توجه به وضع الفاظ برای روح معانی است.‏

‏مرحوم علامه طباطبایی در مقدمه تفسیر شریف ‏‏المیزان‏‏ بر این نکته تأکید می‌نماید ‏‎ ‎‏که ذهن انسان پیوسته با مصادیق مادی و ملموس الفاظ سر و کار دارد و تا لفظی ‏‎ ‎‏می‌شنود بر مصداق موجود حمل می‌کند. اما باید توجه داشت که معانی و مسماهای ‏‎ ‎‏مادی الفاظ پیوسته در تغییر و تکامل است و از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شود. ‏‎ ‎‏زمانی واژه چراغ بر ظرف مخصوصی که مثلاً روغن و فتیله در کنار هم بود اطلاق ‏‎ ‎‏می‌شد و امروز بر چراغ‌های الکتریکی، همچنین است در واژه ترازو و یا اسلحه که ‏‎ ‎‏مصادیق آن بسیار تغییر کرده است.‏

‏بنابراین، ملاحظه می‌کنیم که معنای الفاظ بعضاً آن‌قدر دستخوش تغییرات می‌شود ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 151

‏که تمام اجزای معنای اول را از دست می‌دهد اما باز هم همان اسم باقی است، چرا؟ ‏‎ ‎‏زیرا منظور اصلی، نتیجه و فایده است نه شکل و صورت شیء، مثلاً چون منظور از ‏‎ ‎‏چراغ، فایده روشنایی و از ترازو، سنجش وزن و از اسلحه، دفاع در مقابل دشمن بوده ‏‎ ‎‏و هنوز باقی است، نام آن‌ها هم باقی می‌باشد.‏

‏همین موضوع به ‌اندیشمندان اجازه می‌دهد که تنها به فهم مصادیق عادی قناعت ‏‎ ‎‏نکننند و پای بحث‌های علمی‌ را در فهم معانی آیات باز کرده است.‏‎[64]‎

‏حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ نیز در مورد آیات قرآنی و مفاهیم و واژگان آن، قائل به نوعی ‏‎ ‎‏توسعه معنایی و مفهومی‌ می‌شود و تصریح دارد: ‏

إنّ الألفاظ وضعت لأرواح المعانی وحقائقها ... أنّ التدبّر فیه ... مفتاح مفاتیح ‎ ‎المعرفة و أصل اُصول فهم الأسرار القرآنیة‏؛‏‎[65]‎‏ به درستی که الفاظ برای روح ‏‎ ‎‏معانی و حقایق آن وضع شده‌اند... و تفکر در آن... کلید گشایش معرفت و ‏‎ ‎‏ریشه اساسی فهم اسرار قرآنی است.‏

6. دارا بودن توان و آمادگی علمی‌

‏درست است که فهم مراتبی از قرآن و برخی از آیات آن برای همگان امکان‌پذیر است، ‏‎ ‎‏اما اگر بخواهیم همه آیات الهی را درست بفهمیم و به معنای حقیقی آن پی ببریم و ‏‎ ‎‏تفسیری صحیح از آن داشته باشیم، باید اطلاعات و علم ما فراخور این کتاب عمیق و ‏‎ ‎‏هماهنگ با معارف ژرف آن باشد.‏

‏لذا بهره‌مندی از اطلاعات علمی‌ و توانایی‌های لازم، همواره مورد توجه حضرت ‏‎ ‎‏امام‏‏(رحمةالله)‏‏ بوده است و افراد ناآشنا را از ورود در تفسیر و برداشت‌های شخصی بر حذر ‏‎ ‎‏می‌دارد: ‏

‏از گفته‌ها و نوشته‌های بعضی از جناح‌ها به دست می‌آید افرادی که ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 152

‏صلاحیت تشخیص احکام و معارف اسلامی ‌را ندارند، تحت تأثیر ‏‎ ‎‏مکتب‌های انحرافی، آیات قرآن کریم و متون احادیث را به میل خود تفسیر ‏‎ ‎‏کرده و با آن مکتب‌ها تطبیق می‌نمایند و توجه ندارند که مدارک فقه اسلامی‌ ‏‎ ‎‏بر اساسی مبتنی است که محتاج به درس و بحث و تحقیق طولانی است و ‏‎ ‎‏با آن استدلال‌های مضحک و سطحی و بدون توجه به ادله معارض و بررسی ‏‎ ‎‏همه جانبه، معارف بلندپایه و عمیق اسلامی‌ را نمی‌توان به دست آورد.‏‎[66]‎

‏توان علمی ‌از جمله شرایط فهم درست و صحیح قرآن و تفسیر آن می‌باشد. در آثار ‏‎ ‎‏قرآن پژوهان، علوم مختلفی به عنوان مقدمات و پیش نیاز تفسیر قرآن ذکر شده است، ‏‎ ‎‏سیوطی در کتاب ‏‏الإتقان فی علوم القرآن‏‏ از پانزده علم به عنوان پیش نیاز نام می‌برد.‏‎[67]‎

‏ایشان از علوم ادبی و عربی گرفته تا تاریخ اسلام، اسباب نزول، حدیث، فقه، عقاید ‏‎ ‎‏و کلام و... نام می‌برد و جزء پانزدهم را علمی ‌موهبتی معرفی می‌کند که جزء علوم ‏‎ ‎‏اصطلاحی نیست.‏

‏حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ نیز در بیان دیگری جوانان را از ورود بدون تحصیل به این مقدمات ‏‎ ‎‏نهی کرده و در تفسیر سوره مبارکه حمد می‌فرمایند: ‏

‏آنچه من عرض می‌کنم این است که اشخاصی که رشد علمی ‌زیاد پیدا ‏‎ ‎‏نکرده‌اند، جوان‌هایی که در این مسائل و در مسائل اسلامی ‌وارد نیستند، ‏‎ ‎‏کسانی که اطلاع از اسلام ندارند، نباید این‌ها در تفسیر قرآن وارد بشوند.‏‎[68]‎

‏مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب ‏‏آشنایی با قرآن‏‏ می‌آورند: ‏

‏اگر کسی بخواهد به آیات قرآنی، به مقاصد و مدالیل وقوف پیدا کند، این ‏‎ ‎‏بدون آشنایی با زبان عربی ممکن نیست، این ابزار و وسیله است.‏‎[69]‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 153

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش ششم: موانع و حجب استفاده از قرآن

‏بدیهی است برای دست‌یابی به حقایق قرآنی و برخورداری از فهم درست از قرآن ‏‎ ‎‏علاوه بر آنچه در بحث ظاهر و باطن گفته شده و با توجه به شرایط فهم قرآن، باید از ‏‎ ‎‏موانع و حجاب‌های فهم قرآن عاری بود. در خلال مباحث علوم قرآنی کم و بیش به ‏‎ ‎‏بحث موانع فهم قرآن اشاره شده است و آن را به گونه‌های مختلفی دسته‌بندی کرده و ‏‎ ‎‏در فهم قرآن بر رفع این موانع تأکید کرده‌اند.‏

‏امام خمینی نیز همانند غزالی و ملاصدرا و دیگران‏‎[70]‎‏ با توجه و اهتمام در کتاب ‏‎ ‎‏آداب الصلوة‏‎[71]‎‏ به موانع فهم اشاره می‌کند و به شخصی که در صدد استفاده از قرآن ‏‎ ‎‏است توصیه می‌کند به آن‌ها توجه نماید و آدابی را به کار بندد تا به فهم درست برسد. ‏‎ ‎‏در ذیل به برخی از این موانع اشاره می‌کنیم: ‏

1. حجاب خودبینی و غرور

‏یکی از حجاب‌های بزرگ، حجاب خودبینی است که شخص متعلم خود را ‏‎ ‎‏به واسطه این حجاب مستغنی بیند و نیازمند به استفاده نداند.‏

‏این از شاهکارهای مهم شیطان است... مثلاً، اهل تجوید را به همان علم ‏‎ ‎‏جزئی قانع می‌کند... و حَمَله قرآن را پیش آن‌ها به خود آن‌ها تطبیق کند و ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 154

‏آن‌ها را از فهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم نماید و اصحاب ‏‎ ‎‏ادبیّت را به همان صورت بی‌مغز راضی کند... و اهل تفاسیر به طور معمول ‏‎ ‎‏را سرگرم کند به وجوه قرائات و آراء مختلفه ارباب لغت و وقت نزول و ‏‎ ‎‏شأن نزول و مدنی و مکی بودن و تعداد آیات... .‏‎[72]‎

‏همچنین در جای دیگر می‌فرماید: ‏

‏مادامی‌که انسان در حجاب خود هست نمی‌تواند این قرآن را که نور است و به ‏‎ ‎‏حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند... نمی‌توانند ‏‎ ‎‏ادراک کنند... تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای ‏‎ ‎‏نفسانی است، تا گرفتار خودبینی‌هاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس ‏‎ ‎‏خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ است، لیاقت پیدا نمی‌کند که این‌ ‏‎ ‎‏نور الهی در قلب او منعکس بشود.‏‎[73]‎

2. حجاب اصطلاحات

‏امام از دیگر حجاب‌های مانع فهم حقیقی قرآن را حجاب اصطلاحات می‌داند و می‌آورند: ‏

‏حتی فیلسوف و حکیم و عارف اصطلاحی را محبوس کند در حجاب غلیظ ‏‎ ‎‏اصطلاحات و مفاهیم و امثال آن.‏‎[74]‎

3. جمود بر اقوال مفسرین

‏ایشان از دیگر حجاب‌های مانع فهم قرآن را اعتقاد به این نکته می‌داند که شخص خیال ‏‎ ‎‏کند به جز آن که مفسرین نوشته یا فهمیده‌اند کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست.‏

‏و تفکر و تدبر در آیات شریفه را به تفسیر به‌رأی، که ممنوع است اشتباه ‏‎ ‎‏نموده‌اند، و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 155

‏فنون استفاده عاری نموده و آن را به کلی مهجور نماید.‏

‏در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به ‏‎ ‎‏تفسیر نیست تا تفسیر به‌رأی باشد.‏‎[75]‎

‏ایشان در عین احترام و بزرگداشت زحمات مفسرین، اذعان می‌دارد آنچه نوشته ‏‎ ‎‏شده گوشه‌ای از معارف قرآن است و کمبودها و نقص‌های زیادی دارد و بیش‌تر ‏‎ ‎‏نوشته‌ها و تفسیرها تنها از بُعد خاصی به قرآن نگاه کردند و تنها به پرده‌ای و لایه‌ای از ‏‎ ‎‏آن دست یافتند، اما قرآن آنچه اینها نوشته‌اند نیست.‏‎[76]‎

4. آرا و عقاید فاسد

‏از دیگر حجاب‌ها، ایشان از آرای فاسد و مسالک و مذاهب باطل نام می‌برند. ایشان در ‏‎ ‎‏بیان منشأ آن می‌آورد: ‏

‏گاهی از سوء استعداد خود شخص است و اغلب از تبعیت و تقلید پیدا ‌شود. ‏‎ ‎‏و این از حجبی است که مخصوصاً از معارف قرآن ما را محجوب نموده.‏‎[77]‎

‏حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ در مقام مثال بر این مانع می‌نویسند: ‏

‏مثلاً اگر اعتقاد فاسدی به مجرد استماع از پدر و مادر یا بعض از جَهَله از ‏‎ ‎‏اهل منبر در دل ما راسخ شده باشد، این عقیده حاجب شود ما بین ما و ‏‎ ‎‏آیات شریفه الهیه؛ و اگر هزاران آیه و روایت وارد شود که مخالف آن باشد، ‏‎ ‎‏یا از ظاهرش مصروف کنیم و یا به آن به نظر فهم نظر نکنیم.‏‎[78]‎

‏ایشان دخالت آرا شخصی که وابسته به ذوق افراد و برخاسته از مقاصد و اعتقادات ‏‎ ‎‏انحرافی آنان است را نادرست دانسته و موجب تفسیر به‌رأی می‌داند: ‏

‏در این اواخر هم یک اشخاصی پیدا شده‌اند که اصلاً اهل تفسیر نیستند، اینها ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 156

‏خواسته‌اند مقاصدی [را] که خودشان دارند به قرآن و به سنت نسبت بدهند. ‏‎ ‎‏حتی یک طایفه‌ای از چپی‌ها و کمونیست‌ها هم به قرآن تمسک می‌کنند برای ‏‎ ‎‏همان مقصدی که دارند. اینها اصلاً به تفسیر کار ندارند به قرآن هم کار ‏‎ ‎‏ندارند. اینها مقصد خودشان را می‌خواهند به خورد جوان‌های ما بدهند به ‏‎ ‎‏اسم اینکه این اسلام است.... از چیزهایی که ممنوع است در اسلام تفسیر ‏‎ ‎‏به‌رأی است که هر کسی آراء خودش را تطبیق کند بر آیاتی از قرآن و قرآن ‏‎ ‎‏را به آن رأی خودش تفسیر و تأویل کند.‏‎[79]‎

5. حب دنیا و گناه

‏از حجاب‌هایی که حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ از آن به عنوان حجاب ضخیم بین انسان و معرفت ‏‎ ‎‏قرآنی یاد می‌کند حجاب «حب دنیا» است که به واسطه آن، قلب، تمام محبت خود را ‏‎ ‎‏صرف دنیا کند و تمام وجهه قلب دنیایی شود. و بدین واسطه از ذکر و یاد خدا غافل ‏‎ ‎‏گردیده و از ذکر و مذکور اعراض کند.‏

‏ایشان در این باره تأکید دارند که هر چه علاقه‌مندی به دنیا و اوضاع آن زیادتر ‏‎ ‎‏شود، پرده و حجاب ضخیم‌تر گردد. و گاه شود که این علاقه به طوری بر قلب غلبه ‏‎ ‎‏کند و سلطان حبّ جاه و شرف به قلب تسلط پیدا کند که نور فطرت الله به کل ‏‎ ‎‏خاموش شود و درهای سعادت به روی انسان بسته شود.‏

‏و شاید قفل‌های قلب که در آیه شریفه آمده است که می‌فرماید: ‏

)أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أمْ عَلَی قُلُوبٍ أقْفَالُهَا(‏؛‏‎[80]‎‏ همین قفل و بندهای علایق ‏‎ ‎‏دنیوی باشد.‏‎[81]‎‏... ‏

‏این کتاب هدایت برای متقین است‏‎[82]‎‏ و کسی که قلب او غیر طاهر باشد و آلوده و ‏‎ ‎‏غیر مطهر، محرم اسرار نیست.‏

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 157

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بخش هفتم: فهم کامل قرآن و عالمان حقیقی به آن

‏بدیهی است که فهم کامل قرآن جز برای انسان کامل و اولیای الهی ممکن نیست و ‏‎ ‎‏افراد دیگر راهی برای دست‌یابی به حقیقت آن ندارند و در کتاب شریف ‏‏کافی‏‏ روایتی ‏‎ ‎‏آمده از امام باقر‏‏(علیه السلام)‏‏ که فرموده‌اند: ‏

‏«‏ما یَستطیعُ أحد أن یدعی أنّ عنده جمیع القرآن کُلّه، ظاهرهُ و باطِنه، غیر الأوصیاء‏»‏‏؛‏‎[83]‎‏ ‏‎ ‎‏هیچ کس قادر نیست که ادعا کند جمیع قرآن از ظاهر و باطن نزد اوست مگر اوصیای ‏‎ ‎‏الهی.‏

‏در این باره در کلام مبارک دیگری آمده: ‏

‏«‏إنّما یَعرفُ القرآن من خوطب به‏»؛ قرآن را تنها کسانی که مخاطب آن بودند ‏‎ ‎‏می‌شناسند. حضرت امام‏‏(رحمةالله)‏‏ در تبیین این نکته و چگونگی امکان درک حقایق قرآن ‏‎ ‎‏می‌آورد: ‏

‏محدود نمی‌تواند غیر محدود را در حیطه بیاورد، مگر خودش هم غیر ‏‎ ‎‏محدود [بشود]. انسان کامل غیر محدود، انسان کاملی که در همه صفات غیر ‏‎ ‎‏محدود است و ظل ذات اقدس الهی است، این می‌تواند از اسلام آن طور که ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 158

‏هست برداشت کند و از انسان آن طور که هست و از بعثت آن طور که ‏‎ ‎‏هست و از قرآن آن طور که هست و از عالم آن طور که هست. دیگران به ‏‎ ‎‏حسب مراتب وجودشان به حسب مراتب کمالشان برداشت‌هایی دارند، لکن ‏‎ ‎‏محدود است.‏‎[84]‎

‏ایشان در تبیین بیش‌تر این مطلب به اتحاد حقیقت قرآن و حقیقت نبی‏‏(صلی الله علیه و آله و سلم)‏‏ اشاره ‏‎ ‎‏نموده و می‌آورد: ‏

‏فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهی ‏‎ ‎‏قبل از تنزل به منازل خلقیه و تطور به اطوار فعلیه از شئون ذاتیه و حقایق ‏‎ ‎‏علمیه در حضرت واحدیت است و آن حقیقت «کلام نفسی» است که ‏‎ ‎‏مقارعه ذاتیه در حضرات اسمائیه است. و این حقیقت برای احدی حاصل ‏‎ ‎‏نشود به علوم رسمیه و نه به معارف قلبیه و نه به مکاشفه غیبیه مگر به ‏‎ ‎‏مکاشفه تامه الهیه برای ذات مبارک نبی ختمی‏‏ صلّی الله علیه وآله، ‏‏در محفل ‏‎ ‎‏انس «قاب قوسین» بلکه در خلوتگاه سر مقام «أو أدنی».‏‎[85]‎

‏ایشان دست‌یابی اولیای الهی را به حقیقت قرآنی از راه اشتراک به آن ذات مقدس و ‏‎ ‎‏به واسطه تبعیت تامه از آن حضرت و فنا در ایشان می‌داند، و می‌فرماید: ‏

‏علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقی کنند و حقیقت قرآن به همان ‏‎ ‎‏نورانیت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلی کند به قلوب آن‌ها ‏‎ ‎‏منعکس شود... کسی که تحمل این قرآن را می‌تواند کند، وجود شریف ولی ‏‎ ‎‏الله مطلق علی بن ابی طالب‏‏(علیه السلام)‏‏ [است].‏‎[86]‎

‏ایشان در جای دیگر از قرآن به عنوان آسمانی ـ غیبی که صورت عینی و کتبی ‏‎ ‎‏جمیع اسماء و صفات و آیات و بینات است یاد می‌کند که دست انسان‌های عادی از ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 159

‏مقامات غیبی آن کوتاه است و جز وجود اقدس جامع «من خوطب به» از اسرار آن ‏‎ ‎‏کسی آگاه نیست و به برکت آن ذات مقدس و به تعلیم او خلّص اولیای عظام آن را ‏‎ ‎‏دریافت نموده‌اند و به برکت مجاهدات و ریاضت‌های قلبیه به قدر استعداد و مراتب ‏‎ ‎‏سیر خود به پرتوی از آن دست یافتند.‏‎[87]‎

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

کتاب‌نامه

‏1.‏ ‏آداب الصلوة‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.‏

‏2.‏ ‏آشنایی با علوم اسلامی‏‏، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، 1368.‏

‏3.‏ ‏آشنایی با قرآن‏‏، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، قم، 1368.‏

‏4.‏ ‏آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن‏‏، شیخ محمد جواد بلاغی، مؤسسة البعثه، قم،‏‎ ‎‏1420 ق.‏

‏5.‏ ‏الاتقان فی علوم القرآن‏‏، جلال الدین سیوطی، دار الفکر، بیروت.‏

‏6.‏ ‏احیاء علوم الدین‏‏، محمد غزالی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 2003 م.‏

‏7.‏ ‏انوار الهدایه‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1372.‏

‏8.‏ ‏بحار الانوار‏‏، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق.‏

‏9.‏ ‏تبیان، ‏‏دفتر سیزدهم (قرآن کتاب هدایت)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ‏‎ ‎‏تهران، 1375.‏

‏10.‏ ‏التسنیم فی تفسیر القرآن الکریم‏‏، عبدالله جوادی آملی، مؤسسه‌ اسراء، قم.‏

‏11.‏ ‏تفسیر القرآن الکریم، سید مصطفی خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ‏‎ ‎‏1376.‏

‏12.‏ ‏تفسیر الصافی‏‏، ملا محسن فیض کاشانی، مؤسسة الأعلمی، بیروت، 1402 ق.‏

‏13.‏ ‏تفسیر القرآن الکریم‏‏، صدر المتألهین شیرازی، انتشارات بیدار، قم، 1366.‏

‏14.‏ 

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 160

‏تفسیر سوره حمد‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ‏‎ ‎‏1381.‏

‏15.‏ ‏تنقیح الاصول‏‏، حسین تقوی اشتهاردی تقریرات درس امام خمینی، مؤسسه تنظیم و ‏‎ ‎‏نشر آثار امام خمینی، تهران، 1376.‏

‏16.‏ ‏الحکمة المتعالیه‏‏، صدر المتألهین شیرازی، مکتبة المصطفوی، قم.‏

‏17.‏ ‏روح المعانی‏‏، سید محمود آلوسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405 ق.‏

‏18.‏ ‏ره عشق‏‏، نامۀ‌ عرفانی حضرت امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ‏‎ ‎‏تهران، 1373.‏

‏19.‏ ‏شرح چهل حدیث‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ‏‎ ‎‏1374.‏

‏20.‏ ‏شرح دعای سحر‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1381.‏

‏21.‏ ‏صحیفه امام‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.‏

‏22.‏ ‏الفتوحات مکیه‏‏، محیی الدین بن عربی، المکتبة العربیه، قاهره، 1972 م.‏

‏23.‏ ‏الفوائد المدنیه، ‏‏محمدامین استرآبادی، دار النشر لأهل البیت‏‏(علیهم السلام)‏‏.‏

‏24.‏ ‏فهم القرآن‏‏، جوادعلی کسار، مؤسسه چاپ و نشر عروج، تهران، 1382.‏

‏25.‏ ‏کشف اسرار‏‏، امام خمینی، انتشارات مصطفوی، قم.‏

‏26.‏ ‏مجمع البیان‏‏، فضل بن الحسن طبرسی، دار مکتبة الحیاه، بیروت.‏

‏27.‏ ‏مصباح الهدایه‏‏، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372.‏

‏28.‏ ‏المیزان فی تفسیر القرآن‏‏، سید محمد حسین طباطبایی، دفتر نشر اسلامی، قم.‏

‏29.‏ ‏وسائل الشیعه، ‏‏شیخ حرّ عاملی، مؤسسة آل البیت، قم، 1409.‏

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 161

  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 66.
  • . ر.ک: همان، ص 321.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 19، ص 115.
  • . آداب الصلوة، ص 182.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 16، ص 209 ـ 210.
  • . صحیفه امام، ج 19، ص 225.
  • . شرح چهل حدیث، ص 193.
  • . صحیفه امام، ج 19، ص 285.
  • . آداب الصلوة، ص 182.
  • . وسائل الشیعه، ج 27، ص 185، ح 25.
  • . ر.ک: الفوائد المدنیه، ص 47.
  • . وسائل الشیعه، ج 27، ص 2 ـ 3، باب 13 ـ 73.
  • . ر.ک: انوار الهدایه، ج 1، ص 239 ـ 241؛ تنقیح الاصول، ج 3، ص 124 ـ 130.
  • . ر.ک: تفسیر سوره حمد، ص 138 ـ 241؛ تنقیح الاصول، ج3، ص 124 ـ 130.
  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 200.
  • . ر.ک: کشف اسرار، ص 322 ـ 323.
  • . المیزان، ج 3، ص 32 ـ 55.
  • . بحارالانوار، ج 75، ص 278.
  • . ر.ک: مجمع البیان، ج 1، ص 68 ـ 71؛ تفسیر القرآن الکریم، (سید مصطفی خمینی)، ج 1، ص 157 ـ 161؛  تسنیم، ج 2، ص 69 ـ 104.
  • . ر.ک: الحکمة المتعالیه، ج 7، ص 41؛ روح المعانی، ج 1، ص 10؛ المیزان، ج 18، ص 6؛ آلاء الرحمن، ج 1،  ص 143.
  • . شرح چهل حدیث، ص 351.
  • . کشف اسرار، ص 322.
  • . ر.ک: ره عشق، ص 29.
  • . المیزان، ج 8، ص 161.
  • . آشنایی با علوم اسلامی (کلام)، ص 46 ـ 47.
  • . آشنایی با قرآن، ج 1، ص 25.
  • . ر.ک: شرح دعای سحر، ص 98.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 408 ـ 409.
  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 200 و 203 ـ 204.
  • . صافات (37): 102.
  • . آشنایی با قرآن، ص 27 ـ 28.
  • . ر.ک: المیزان، ج 3، ص 76 ـ 77؛ تفسیر سوره حمد، ص 96.
  • . ر.ک: احیاء علوم الدین، ج 1، ص 99 ـ 100؛ الفتوحات مکیه، ج 1، ص 151 و ج 4، ص 411؛ تفسیر القرآن  الکریم (ملا صدرا)، ج 7، ص 244.
  • . البرهان فی علوم القرآن، ج 2، ص 30؛ الاتقان فی علوم القرآن، ج 4، ص 225.
  • . تفسیر الصافی، ج 1، ص 31.
  • . شرح دعای سحر، ص 98 ـ 99.
  • . همان، ص 70.
  • . همان، ص 94 ـ 95.
  • . ر.ک: فصلنامه بحوث قرآنیه، مقاله «راز و رمز ژرفای قرآن»، سیدموسی صدر، عدد 21 ـ 22، ص 20.
  • . ر.ک: احیاء علوم الدین، ج 1، ص 280 ـ 289؛ الفتوحات المکیه، ج 1، ص 108 ـ 279؛ تفسیر القرآن الکریم  (ملاصدرا)، ج 4، ص 166؛ مفاتیح الغیب، ص 58. به نقل از: کتاب فهم القرآن، ج 1، ص 390 ـ 410.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 165 ـ 167.
  • . شرح دعای سحر، ص 93.
  • . همان، ص 93 ـ 94.
  • . المیزان، ج 3، ص 48.
  • . همان، ص 64.
  • . ر.ک: تسنیم، ج 1، ص 40.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 14، ص 387.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 138 ـ 139.
  • . همان، ص 136.
  • . ر.ک: همان، ص 141.
  • . ر.ک: شرح دعای سحر، ص 95.
  • . ر.ک: همان، ص 95.
  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 181.
  • . واقعه (56): 77 ـ 79.
  • . المیزان، ج 19، ص 137.
  • . آداب الصلوة، ص 202.
  • . شرح دعاء السحر، ص 56 ـ 57.
  • . همان، ص 37.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 17، ص 457.
  • . الکافی، ج 1، ص 91، ح 3.
  • . شرح چهل حدیث، ص 194.
  • . محمد (47): 24؛ ص (38): 29؛ مؤمنون (40): 68؛ نساء (4): 82.
  • . شرح چهل حدیث، ص 497.
  • . المیزان، ج 1، ص 9 ـ 10.
  • . مصباح الهدایه، ص 39.
  • . صحیفه امام، ج 9، ص 309.
  • . ر.ک: الاتقان فی علوم القرآن، ج 4، ص 213 ـ 215.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 95 ـ 96.
  • . آشنایی با قرآن، ج 1 و 2؛ ص 20.
  • . ر.ک: احیاء علوم الدین، ج 1، ص 280؛ مفاتیح الغیب، ص 58؛ الإتقان فی علوم القرآن، ج 4، ص 226؛ فهم  القرآن، ج 1، ص 319 ـ 322.
  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 195.
  • . آداب الصلوة، ص 195.
  • . صحیفه امام، ج 14، ص 388 ـ 389.
  • . آداب الصلوة، ص 195 ـ 196.
  • . همان، ص 199.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 92.
  • . آداب الصلوة، ص 196.
  • . همان، ص 196 ـ 197.
  • . تفسیر سوره حمد، ص 93؛ تبیان، دفتر سیزدهم، ص 171.
  • . محمد (47): 24.
  • . آداب الصلوة، ص 201 ـ 202؛ تبیان، دفتر سیزدهم، ص 137.
  • . بقره (2): 2.
  • . الکافی، ج 1، ص 228، ح 2.
  • . صحیفه امام، ج 12، ص 420.
  • . آداب الصلوة، ص 181.
  • . همان.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 20، ص 92.