همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س)
دیدگاه عرفانی امام نسبت به تفسیر و قرآن کریم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : معرفت،

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1388

زبان اثر : فارسی

دیدگاه عرفانی امام نسبت به تفسیر و قرآن کریم

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

دیدگاه عرفانی امام نسبت به تفسیر و قرآن کریم

آیت الله معرفت

‏بسیار خوش‌وقتم که در این مجلس محترم با موضوعی بسیار مهم که بیانگر ‌اندیشه‌های ‏‎ ‎‏قرآنی امام است، شرکت می‌کنم. این وظیفه تمام افرادی است که آنچه را از امام ‏‎ ‎‏می‌دانند، برای ثبت در تاریخ، بیان کنند‏‏؛‏‏ چون برای آیندگان که می‌خواهند امام را ـ به ‏‎ ‎‏عنوان یگانه شخصیتی که تحولی عظیم در تاریخ جهان ایجاد کرد ـ بشناسند، نیاز ‏‎ ‎‏مبرمی ‌است.‏

‏در رابطه با آرای ناب امام نسبت به قرآن، مطالب بسیاری وجود دارد که به علت ‏‎ ‎‏ضیق وقت، در این مجال فقط به چند مورد اشاره می‌کنم.‏

‏ایشان در رابطه با قرائات، اعجاز قرآن، تفسیر به‌ رأی و مجازات قرآنی، نظرات ‏‎ ‎‏خاصی داشتند که نشان از عنایت و توجه خاص ایشان به این کتاب آسمانی دارد و ‏‎ ‎‏می‌توان گفت زندگی علمی ‌و سیاسی ایشان بر مبنای این کتاب تنظیم شده بود. بعضی ‏‎ ‎‏از نظرات ایشان، مستقیماً در فقه مؤثر است‏‏؛‏‏ مثل نظر ایشان راجع به متعلق «بسم الله».‏‎[1]‎

‏نکته‌ای که می‌خواهم بدان اشاره کنم، مسأله دیدگاه عرفانی امام نسبت به تفسیر و ‏‎ ‎‏قرآن کریم است که کمتر مورد توجه واقع شده و چه بسا مغفول مانده است. می‌دانیم ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 11

‏که اصلاً شخصیت امام، شخصیت عرفانی است‏‏؛‏‏ آن هم عرفان اصیل اسلامی. بعد ‏‎ ‎‏عرفانی ایشان، در همه ابعاد وجودی‌شان تجلی داشت‏‏؛‏‏ از جمله: در تفسیر قرآن که در ‏‎ ‎‏این مجال می‌خواهم همین بعد را ‌اندکی توضیح دهم.‏

‏زمانی بود که اگر از ما سؤال می‌شد تفسیر عرفانی چه ارزشی دارد؟ غالباً با ‏‎ ‎‏بی‌اعتنایی پاسخ می‌دادیم و حتی اگر می‌پرسیدند مبانی عرفانی تفسیر چیست؟ پاسخ ما ‏‎ ‎‏این بود که مگر عرفان، خود مبنایی دارد که حالا در تفسیر دارای مبانی باشد؟ تفاسیر ‏‎ ‎‏اهل عرفان، نوعاً در کتب تفسیرشناسی، تحت عنوان تفسیر باطن که غالباً هم باطل ‏‎ ‎‏دانسته می‌شد، مطرح بود. با این‌که تفاسیر بسیاری از بزرگان، صبغه عرفانی داشت و با ‏‎ ‎‏دید عرفانی به سراغ تفسیر رفته بودند. البته تفاسیر برخی عرفای بزرگ‏‏؛‏‏ نظیر ابن عربی، ‏‎ ‎‏قابل توجه نیست. لذا مورد هجمه و اعتراض شیخ محمد عبده در تفسیر ‏‏المنار‏‏ واقع ‏‎ ‎‏شده است. وی می‌گوید: ‏«وفیه من النزعات ما یتبرأ منه دین الله وکتابه العزیز».‎[2]‎‏ ولی ‏‎ ‎‏وقتی به سراغ تفاسیر دیگری‏‏؛‏‏ نظیر تفسیر قشیری یا تفسیر میبدی و حتی ابو عبدالله ‏‎ ‎‏صوفی و نیز خواجه عبدالله انصاری می‌رویم، نمی‌توانیم بر آن‌ها خرده بگیریم. گرچه ‏‎ ‎‏ممکن است در این تفاسیر، بعضی ایرادات هم وجود داشته باشد، ولی نوعاً ـ خصوصاً ‏‎ ‎‏تفسیر میبدی ـ بسیار جالب است.‏

‏نکته‌ای که باید بدان پرداخت، این است که آیا مطالب منقوله از این بزرگان، تفسیر ‏‎ ‎‏است یا واردات نفسی؟ یعنی افاضاتی است که هنگام استماع یا تلاوت آیه، بر این‌ها ‏‎ ‎‏می‌شود‏‏؛‏‏ یعنی عارف با آن صفای روحی و تهذیب نفسی که دارد، دائماً با عالم دیگر در ‏‎ ‎‏ارتباط است و خداوند نیز وی را به خاطر ریاضت‌های نفسانی، هنگام غور در معارف، ‏‎ ‎‏تحت عنایت خاص خود قرار می‌دهد و از باب ‏)یُؤتِی الحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ‏،‏‎[3]‎‏ حقایقی را ‏‎ ‎‏به قلب او وارد می‌کند.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 12

‏راغب اصفهانی، در مقدمه تفسیر ‏‏جامع‏‏، ده چیز را از شرایط مفسر می‌شمرد و شرط ‏‎ ‎‏اخیر را «علم الموهبه» می‌داند و این برای شارحین و مفسرین خیلی مشکل‌آفرین شده ‏‎ ‎‏است‏‏؛‏‏ یعنی اگر مفسری بخواهد قرآن را تفسیر کند، باید خود را به گونه‌ای آماده کرده ‏‎ ‎‏باشد که بر او افاضه شود که اختیاری نیست. راغب می‌گوید: زمینه‌سازی برای افاضه ‏‎ ‎‏انوار ملکوتی و قدسی، در اختیار مفسر است و آن این است که نسبت به فرامین شرع، ‏‎ ‎‏آنچه را که دستور داده شده است، دقیقاً عمل کند. اگر چنانچه انسانی وارسته باشد و ‏‎ ‎‏دقیقاً به انجام آنچه که شرع دستور داده است، ملتزم باشد، بنا به روایت: ‏«من أخلص لله ‎ ‎العبودیة أربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»‏،‏‎[4]‎‏ این حالت حاصل ‏‎ ‎‏می‌شود. راغب برای تأیید سخن خود، به فرمایش مولا امیر مؤمنان‏‏(علیه السلام)‏‏ تمسک می‌کند. ‏‎ ‎‏البته من این حدیث را هیچ کجا ندیدم‏‏؛‏‏ یگانه مدرکش همین است. می‌گوید: قال ‏‎ ‎‏علی‏‏(علیه السلام)‏‏: ‏«قالت الحکمة: من أرادنی فلیعمل بأحسن ما علم»‏. تمام حکمت در همین کلمه ‏‎ ‎‏است‏‏؛‏‏ حکمت یعنی بینش، بصیرت درونی. این‌که قرآن می‌گوید: ‏یُعَلّمُهُمُ الْکِتابَ ‎ ‎وَالْحِکْمَةَ‏؛‏‎[5]‎‏ کتاب، دانش شریعت و حکمت، بینش شریعت است. شرع، دانشی و ‏‎ ‎‏بینشی دارد. آنچه مهم است، این است که بینش در کنار دانش باشد. انبیا سعی در بینش ‏‎ ‎‏می‌کردند. صرف مسأله علم آموختن، نماز خواندن و روزه گرفتن نبوده است، هر چند ‏‎ ‎‏چنین فردی به عنوان یک مسلمان کامل العیار شناخته می‌شود، اما اگر بینش نداشته ‏‎ ‎‏باشد، مسلمانی معمولی تلقی می‌شود. این بینش است که به وی جهت و ارتقا می‌دهد. ‏‎ ‎‏قرآن می‌گوید: ‏وَاتّقُوا اللهَ وَیُعَلّمُکُمُ اللهُ‏؛‏‎[6]‎‏ تقوا پیشه کنید. تقوا‏‏؛‏‏ یعنی تعهد به آنچه که ‏‎ ‎‏دین گفته است. و در جای دیگر می‌گوید: ‏لا یَمَسُّهُ إلا الْمُطَهَّرُونَ‎[7]‎‏ اگر پاک نباشی، ‏‎ ‎‏نمی‌توانی حقایق قرآن را لمس کنی.‏


مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 13

‏عرفای بزرگ که غالباً وارسته هستند، تفاسیرشان از قبیل واردات القلوب است‏‏؛‏‏ ‏‎ ‎‏یعنی زمانی که عارف، آیه شریفه را تلاوت یا استماع می‌کند، فرق او با ما در این ‏‎ ‎‏است که علاوه بر فهم مفهوم ظاهری قرآن، واردات قلبی نیز دارد و وی این واردات ‏‎ ‎‏قلبی را در کنار تفسیر می‌نویسد. اگر شما تفسیر میبدی را نگاه کنید هر آیه‌ای را، طی ‏‎ ‎‏سه مرحله تفسیر کرده است: النوبة الاُولی، النوبة الثانیه و النوبة الثالثه. اول ترجمه ‏‎ ‎‏می‌کند. بعد مانند دیگران و به شکلی زیبا تفسیر می‌کند و در نوبت ثالثه، سراغ ‏‎ ‎‏واردات قلبی می‌رود که اصطلاحاً به آن تداعی معانی می‌گویند‏‏؛‏‏ یعنی عارف، معنای ‏‎ ‎‏دیگری به ذهنش تداعی می‌کند که اتفاقاً تناسب و ارتباط وثیقی با معنای رایج دارد. ‏‎ ‎‏هرچند شاید ما متوجه آنچه او می‌گوید، نشویم‏‏؛‏‏ زیرا ما مفهومی‌عام از آیه استخراج ‏‎ ‎‏می‌کنیم، ولی عارف فهمی‌خاص از آیه دارد که هماهنگ با آن مفهوم عام است. در ‏‎ ‎‏واقع برداشت عارف بر اساس موازین و اصول است نه بدون ربط و منطق‏‏؛‏‏ مثلاً در ‏‎ ‎‏آیه شریفه ‏قاتِلُوا الّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ‎[8]‎‏ خداوند می‌گوید: شما برای این‌که با کفر ‏‎ ‎‏و طغیان بجنگید، اول به سراغ آن‌ها که به شما نزدیک‌ترند، بروید. آن وقت عارف با ‏‎ ‎‏خود می‌گوید: کدام دشمنی به من، از نفس من نزدیک‌تر است؟ پس نفس کشی کن! ‏‎ ‎‏حال سؤال این است که آیا این تفسیر است؟ خیر‏‏؛‏‏ بلکه برداشتی از یک مفهوم کلی ‏‎ ‎‏است. در آیه مذکور نیز مصداق اتم دشمن، نفس خود انسان است. و یا در آیۀ ‏اذْهَبا ‎ ‎إِلی فِرْعَوْنَ إِنّهُ طَغی * فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلّهُ یَتَذَکَّرُ أوْ یَخْشی‎[9]‎‏ موسی کیست؟ رسول ‏‎ ‎‏الهی است. عارف می‌گوید: مگر رسالت بر عهده تک تک ما نیست؟ مگر ما همه ‏‎ ‎‏رسل الهی نیستیم؟ و مگر عقل‏‏؛‏‏ این حجت باطنی الهی در وجود فرد فرد ما وجود ‏‎ ‎‏ندارد؟ این پیغمبر درونی است و هر یک از ما حامل رسالت الهی هستیم. حال عارف ‏‎ ‎‏می‌گوید: ‏اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ‎[10]‎‏ کدام فرعون؟ همان فرعونی که در دل خودت است. ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 14

‏در واقع او این معنا را از آن آیه استنباط و برداشت کرده است و اسمش تداعی معانی ‏‎ ‎‏است نه تفسیر.‏

‏مرحوم فیض در مقدمه ‏‏تفسیر ‏‏صافی‏‏ در تعریف تفسیر به ‌رأی می‌گوید: قول صوفی: ‏‎ ‎‏«‏قال الله تعالی: اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنّهُ طَغی ویشیر إلی قلبه ویؤمی‌ إلی أنّه المراد ‎ ‎بفرعون»‏ این تفسیر به ‌رأی است.‏‎[11]‎‏ مرحوم فیض گرچه به گردن همه حق دارد و مرد ‏‎ ‎‏محقق و جامعی است، اما ممکن است گاهی اشتباه کند. این اشتباه بزرگی است که وی ‏‎ ‎‏مرتکب شده است. چطور حرف آن‌ها را متوجه نشده است و این چنین معنا نموده ‏‎ ‎‏است؟ البته وقتی امام نیز قرآن را به شیوه عرفانی تفسیر می‌کرد، خیلی‌ها اعتراض ‏‎ ‎‏کردند. هرچند امام در کتاب ‏‏آداب الصلوة‏‏ ‏‏تصریح دارد که برداشت ما از آیات شریفه از ‏‎ ‎‏قبیل تداعی معانی و واردات قلبیه است که افاضه می‌شود.‏‎[12]‎‏ بنابراین، امام، خود به این ‏‎ ‎‏نکته توجه داشته است. لذا این صبغه عرفانی در تفسیر امام، نباید مورد استنکاف و ‏‎ ‎‏استنکار قرار گیرد.‏

‏در فرمایشات امام، راجع به مسأله اعجاز، از این قبیل نکته‌ها زیاد است. مرحوم ‏‎ ‎‏آقا شیخ مجتبی قزوینی نیز، اعجاز قرآن را محتوایی می‌داند‏‏؛‏‏ یعنی آن معارف بلند ‏‎ ‎‏قرآنی این اعجاز خارق العاده را به وجود آورده است. اگر از ما بپرسند، قرآن معجزه ‏‎ ‎‏است؟ می‌گوییم: بله. دلیل بر اعجاز نیز این است که تحولی عظیم در تاریخ بشریت ‏‎ ‎‏ایجاد کرد و جهت سیر بشریت را 180 درجه تغییر داد. این مفاهیم را اسلام به ‏‎ ‎‏وسیله قرآن بر بشریت عرضه کرد. اما آنان که اعجاز قرآن را، در قسمت معارف، با ‏‎ ‎‏آن مطالب عالی و ارزنده مطرح می‌کنند، نمی‌خواهند جنبه‌های اعجاز بیانی قرآن را ‏‎ ‎‏منکر شوند. ‏

‏در یکی از مجلات تخصصی قرآن، نوشته بود مرحوم آقا شیخ مجتبی قزوینی اعجاز ‏‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 15

‏قرآن را در محتوای آن می‌داند. اگر محتوای صرف باشد، قابل قبول نیست لذا کتاب ‏‎ ‎‏ایشان را مطالعه کردم، دیدم ایشان ثقل اعظم اعجاز را در جنبه محتوا می‌داند و این ‏‎ ‎‏بدین معنا نیست که ایشان جنبه‌های دیگر را نفی می‌کند. بنابراین، باید در کلمات این ‏‎ ‎‏بزرگان دقت کرد و نباید بدون تعمق و بدون دریافت نکته اصلی فرمایشات آنان، ‏‎ ‎‏قضاوت کرد.‏

‏والسلام‏

‎ ‎

مجموعه مقالات همایش اندیشه های قرآنی امام خمینی (س) ـ جلد 1مجموعه مقالاتصفحه 16

  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 241 ـ 242.
  • . تفسیر المنار، ج1، ص 18.
  • . بقره (2): 269.
  • . بحارالانوار، ج 67، ص 242، ح 10.
  • . بقره (2): 129.
  • . بقره (2): 282.
  • . واقعه (56): 79.
  • . توبه (9): 123.
  • . طه (20): 43 ـ 44.
  • . طه (20): 24.
  • . ر.ک: تفسیر صافی، ج 1، ص 37.
  • . ر.ک: آداب الصلوة، ص 347.