فصل دوم : از پرواز انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی
بختیار هلیکوپتر می خواهد
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : طباطبایی ، صادق

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

بختیار هلیکوپتر می خواهد

‏از نکات ظریف در خاطرات قره باغی، اشاره او به مکالمه‌ای است که بعد از اعلام ‏‎ ‎‏بیطرفی ارتش از رادیو، با بختیار داشته است. ژنرال می‌نویسد:‏

‏«آقای بختیار تلفن زده اظهار نمود: تیمسار، برای آمدن به جلسه‌ای که بعد از ظهر ‏‎ ‎‏با هم داریم مدتی است که هلیکوپتر خواسته‌ام، ولی تا‌به‌حال نرسیده است.» خیلی ‏‎ ‎‏تعجب کردم که چرا در مورد هلیکوپتر به من مراجعه می‌کند و چطور از ساعت یک و ‏‎ ‎‏نیم برای جلسه ساعت 4 بعد‌از‌ظهر هلیکوپتر می‌خواهد (البته آن روز نمی‌توانستم ‏‎ ‎‏حدس بزنم که نخست‌وزیر قصد فرار و مخفی شدن دارد و در جلسه 4 بعد از ظهر ‏‎ ‎‏حاضر نخواهد شد) اظهار کردم باید دید چطور شده و اضافه نمودم دستور می‌دهم ‏‎ ‎‏سوال کنند چرا نفرستاده‌اند؟ به دفتر ستاد گفتم چگونگی را تحقیق کنند.‏

‏چیزی نگذشته بود که مجدداً آقای بختیار با نگرانی تلفن زده و اظهار کرد:‌ «تیمسار ‏‎ ‎‏حالا‌ دیگر هلیکوپتر به من نمی‌دهند.» گفتم:‌ من هیچ‌وقت در جریان هلیکوپتر شما ‏‎ ‎‏نبودم، اطلاع ندارم، دستور دادم چگونگی را سوال کنند. با ناراحتی اظهار کرد:‌ «تابه‌حال ‏‎ ‎‏که نرسیده است.» به خاطرم رسید هلیکوپتری که منتظر بود مرا به نخست‌وزیری ببرد ‏‎ ‎‏هنوز در محوطه ستاد بزرگ است. گفتم:‌ الآن دستور می‌دهم هلیکوپتری را که این ‏‎ ‎‏جاست برای شما بفرستند. به دفتر ستاد دستور دادم هلیکوپتر را بفرستید برای ‏‎ ‎‏نخست‌وزیر و مراقب باشید رسیدن آن را اطلاع دهند. ضمناً ابلاغ کنید یک هلیکوپتر ‏‎ ‎‏برای من بیاورند.‏

‏بعد از چند دقیقه اطلاع دادند که هلیکوپتری که از ستاد بزرگ فرستاده شده در ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 239

‏محوطه دانشکده افسری به زمین نشسته و آقای بختیار هم سوار شده و در حال پرواز ‏‎ ‎‏می‌باشد. سپس از دفتر اطلاع دادند هلیکوپتری که خواسته بودید در محوطه ستاد بزرگ ‏‎ ‎‏ارتش آماده است و اضافه نمودند که اظهار شده:‌ «از افسران خلبان هلیکوپتر، کسی ‏‎ ‎‏حاضر به خلبانی آقای بختیار نبوده است...».‏

‏در این احوال درسفارت آمریکا در تهران و کاخ سفید واشنگتن حوادثی جریان ‏‎ ‎‏داشت، که با توجه به طرح‌های قبلی آمریکا برای دست زدن به یک کودتای نظامی در ‏‎ ‎‏ایران در صورت شکست حکومت بختیار قابل توجه است. محمود طلوعی (در «صد ‏‎ ‎‏روز آخر» صفحه 301 به بعد) می‌نویسد:‏

‏سولیوان سفیر آمریکا در ایران در جریان انقلاب در خاطرات خود درباره وقایع روز ‏‎ ‎‏22 بهمن چنین می‌نویسد: «صبح روز یازدهم فوریه (22 بهمن) اعضای ارشد هی‏‏ا‏‏ت ‏‎ ‎‏مستشاران آمریکا در نیروهای مسلح ایران طبق معمول به محل کار خود در مرکز ستاد ‏‎ ‎‏مشترک رفتند، ولی طولی نکشید که رئیس هی‏‏ا‏‏ت سراسیمه به من تلفن کرد و گفت ‏‎ ‎‏جمعیت کثیری در اطراف محوطه ستاد جمع شده‌اند و پیشنهاد کرد افراد او ستاد را ‏‎ ‎‏ترک کنند. من با نظر او موافقت کردم و از خود او خواستم که مستقیماً به سفارت بیاید ‏‎ ‎‏و شب را در محل اقامت ما بگذراند. نیم ساعت بعد دوباره تلفن کرد و گفت از طرف ‏‎ ‎‏جمعیتی که در اطراف محوطه ستاد جمع شده‌اند به سوی گارد محافظ ستاد تیراندازی ‏‎ ‎‏می‌شود و از داخل محوطه ستاد هم به تیراندازی آنها پاسخ داده می‌شود. در این شرایط ‏‎ ‎‏ترک محل ستاد خالی از خطر نبود و او تصمیم گرفته بود فعلا‌ً در داخل ستاد بماند. ‏‎ ‎‏چند دقیقه بعد معاون او به من تلفن کرد و گفت تانک‌ها در اطراف ستاد موضع گرفته ‏‎ ‎‏و توپ‌های خود را به طرف ساختمان ستاد نشانه گرفته‌اند. بیست و شش عضو هی‏‏ا‏‏ت ‏‎ ‎‏مستشاری آمریکا دفاتر خود را ترک کرده و به زیرزمین ستاد پناه برده بودند، ژنرال‌های ‏‎ ‎‏ایرانی و افسران ارشد هم قبلا‌ً به این پناهگاه رفته بودند.»‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 240