ایشان ظهر ها یک مقدار گوشت که بار می گذاشتند آبِ گوشت را میل می کردند و گوشتهایش را نمی خوردند. اتفاقا آن گوشت ها را من می خوردم چون زخم معده داشتم و مجبور بودم گوشت بخورم و این زخم معده من سابقه 25 ساله داشت که الحمدلله آن گوشت هایی را که خوردم سبب بهبودی زخم معده ام شد.
هنگام ناهار امام به اتاقی که خانم داشتند می رفتند و آنجا با خانمشان غذا میل می کردند. شام را نیز خانم خدمت امام می آمدند و با هم شام می خوردند. اواخر که دکتر ها دستور داده بودند من ناهارشان را درست کنم سِر ساعت یک ایشان برای خوردن ناهار می آمدند و اگر ناهارشان یکی ـ دو دقیقه دیر می شد سر سفره می نشستند و معمولا از هر چه در سفره بود میل می کردند و منتظر نمی ماندند که غذایشان را سر سفره بیاورم. شام هم همیشه حاضری میل می کردند، صبحانه شان هم فقط نان و پنیر و چای شیرین بود.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 11