امام با دوستان و مهمانهای خوانده و ناخوانده برخورد بسیار عالی داشتند و هر کس را نسبت به شخصیتاش احترام میکردند.
زمانی که آقای پسندیده برادر بزرگشان تشریف میآوردند، تا جلو در به استقبال او میآمدند و خیلی احترام میگذاشتند. آقای لواسانی که از دوستان قدیم امام بودند هفتهای یکبار خدمت میرسیدند. او را نیز خیلی مورد احترام قرار میدادند.
یک روز آیتالله اراکی به ملاقات امام آمدند. وقتی تشریف آوردند، امام از جایشان بلند شده، به استقبال ایشان رفتند. آقای اراکی هم از دور دست بر سینه گذاشته و فرمودند: السلام علیک یابن رسول الله. وقتی میخواستند دست امام را ببوسند، آقا نگذاشتند و سپس صورت هم دیگر را بوسیدند. امام آقای اراکی را در کنار خود نشاندند و خیلی مورد احترام قرار دادند.
یک روز هم آقای ربانی املشی در حال مریضی و در اواخر عمر، خواسته بود که به ملاقات امام بیاید و یکبار دیگر امام را ببیند، او را با ویلچر و با حالت خاصی که گردنش کنترل نداشت به دیدن امام آوردند. آقای املشی چشمش که به امام افتاد، گریهاش گرفت. آقا هم متاثر شد و برای او دعاکرد. موقع خداحافظی امام پیشانی ایشان را بوسید.
کتابخاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)صفحه 93