فصل دوم: وجوب دفاع و استقامت
استقامت در قرآن
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279-1386

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1387

زبان اثر : فارسی

استقامت در قرآن

رسول اکرم(ص)‎ ‎بالاترین موجود در‎ ‎استقامت

‏در قرآن کریم یک آیه در دو سوره وارد شده است، که در یک سوره یک‏‎ ‎‏ذیل کوچکی دارد، در یک سوره بدون آن ذیل است. در یک سوره وارد‏‎ ‎‏شده است ‏وَاستَقِم کَما اُمِرتَ‎[1]‎‏ امر به رسول خدا ـ‌صلی الله علیه و آله و سلم‌‏‎ ‎‏می فرماید که استقامت داشته باش در آن اموری که ماموری. در یک‏‎ ‎‏سورۀ دیگری که سورۀ «هود» است وارد شده است که ‏فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن‎ ‎تابَ مَعَکَ‎[2]‎‏ که هم به خود رسول اکرم امر می فرماید که استقامت ‏‏[‏‏داشته‏‎ ‎‏باش‏‏]‏‏ و پایدار باش در آن ماموریتی که داری، و کسانی هم که ایمان به تو‏‎ ‎‏آوردند و برگشتند به خدا با تو، آنها هم استقامت کنند. در این دنیا کسانی‏‎ ‎‏که برای شرافت خودشان، برای شرافت اهل ملتشان، برای شرافت‏‎ ‎‏اسلام، اموری را انجام می دهند، کارهایی را انجام می دهند، اگر در‏‎ ‎‏دنبالش استقامت داشته باشند، پابرجا باشند، آنها را حوادث نلرزاند،‏‎ ‎‏اینها به مقاصد می رسند، برای اینکه استقامت، یک امر مهمی است و‏‎ ‎‏مشکلی. در سورۀ دومی که سورۀ «هود» است که دارای آن ذیل است که‏‎ ‎‏همۀ ما ماموریم به استقامت و در راس، رسول اکرم است، ایشان در این‏‎ ‎‏سوره و در این آیه از ایشان وارد شده است که فرموده اند: ‏شَیَّبَتنی سُورَةُ هُودٍ‎ ‎لِمَکانِ هذِهِ الآیَة‏ به حسب این روایت از ایشان نقل شده است که‏‎ ‎‏فرموده اند: سورۀ هود من را پیر کرد، برای این آیه. برای اینکه همۀ‏‎ ‎‏مامورین را، همۀ ملتهای اسلامی را، همۀ افراد مسلم را امر فرموده است‏‎ ‎‏به اینکه در ماموریتی که دارید استقامت کنید. پابرجا باشید. متزلزل‏‎ ‎‏نشوید. چه بسا افرادی که ابتدائاً در یک امری وارد می شوند، لکن بعضی‏‎ ‎‏مشکلات وقتی پیش آمد نمی توانند خوددار باشند، نمی توانند‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 66

‏استقامت کنند. و چه بسا اشخاصی که مستقیم اند، استقامت می کنند،‏‎ ‎‏پایداری می کنند تا آخر. تعلیمی که خدای تبارک و تعالی به مسلمین‏‎ ‎‏داده است این است که باید در ماموریتهای خودتان استقامت داشته‏‎ ‎‏باشید، پایداری داشته باشید... رسول اکرم در عین حالی که بالاترین‏‎ ‎‏موجود بود در استقامت، و حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ در روایتی وارد‏‎ ‎‏شده است که ما در جنگها هر وقت که فشار برایمان می آمد به رسول خدا‏‎ ‎‏پناه می بردیم، در عین حال خدای تبارک و تعالی می فرماید که: ‏فَاستَقِم‎ ‎کَما اُمِرتَ‏، امر می کند که پایدار باش! نلغزاند تو را چیزی. آنجایی که‏‎ ‎‏می رسد به اینکه تو و امّت، پایدار باشید، پیغمبر می فرماید که: «من به‏‎ ‎‏واسطۀ این آیه پیر شدم» برای اینکه استقامت، مشکل است و من گرچه‏‎ ‎‏توانم استقامت کنم و افرادی هم می توانند، ولی همۀ ملت اطمینان‏‎ ‎‏نیست که بتواند مستقل باشد، مستقیم باشد، استقامت در امر از خود امر‏‎ ‎‏مشکلتر است. چه بسا پیروزیهایی که برای یک ملتی پیش می آید برای‏‎ ‎‏اینکه استقامت در آن امر که موجود شده است ندارند، سستی می کنند،‏‎ ‎‏آن پیروزی از دست شان می رود.(91)‏

8 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وجوب مقابله با‎ ‎طاغی

‏شارع مطهر فرموده اند در قرآن کریم که «اگر یک طایفه ای بر طایفۀ دیگر‏‎ ‎‏از مسلمین بخواهند طغیان کنند و تجاوز، بر همۀ مسلمین واجب است‏‎ ‎‏که این جنایتکار و طاغی و یاغی را با او جنگ بکنند و اگر برگشت به‏‎ ‎‏اطاعت خدا، آن وقت بنشینند با او صحبت بکنند»...‏

‏     ‏‏اگر امروز همۀ قدرتمندان و همۀ یاوه سرایان تبلیغاتی به ضد شما‏‎ ‎‏و‌به ضد جمهوری اسلامی قلمفرسایی می کنند یا سخنرانی یا توطئه،‏‎ ‎‏لکن نمی توانند روی حق پرده پوشی کنند. شما بحقید، همان طوری‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 67

‏که‌امام سیدالشهداء بحق بود و با عدۀ قلیلی مقابله کرد و در عین حالی‏‎ ‎‏که‌به شهادت رسید و فرزندان او هم به شهادت رسیدند، لکن اسلام‏‎ ‎‏را‌زنده کرد و یزید و بنی امیه را رسوا کرد. شما هم شیعیان همان‏‎ ‎‏حضرت‌هستید. شما هم در این نبردهای بزرگی مثل نبرد آبادان و مثل‏‎ ‎‏تنگه چزابه و مثل بستان  کاری کردید که اعجاز بود؛ اعجاز بود از باب‏‎ ‎‏اینکه یک جمعیت کم با عده و عُدۀ کم و با ایمان بزرگ این اعجاز را‏‎ ‎‏آفریدند و صدام که این کار غلط را به تخیلاتی که کرده بود انجام‏‎ ‎‏داد،پشیمان شده است و به همۀ دولتها برای کمک دست دراز کرده است‏‎ ‎‏و از همۀ کشورها کمک خواسته است و همه هم، تقریباً اکثر قریب به‏‎ ‎‏اتفاق هم به او کمک می کنند و همۀ کمکهایی را  که آنها کرده اند‏‎ ‎‏نتوانسته اند یک ایمانی برای او بفرستند، برای اینکه در خودشان هم‏‎ ‎‏نبود.‏

‏     اشتباهشان در همین است که خیال می کنند زیادی جمعیت و‏‎ ‎‏زیادی اسلحه کار انجام می دهد و نمی دانند که آن چیزی که کار را انجام‏‎ ‎‏می دهد بازوی قوی افراد است. افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و‏‎ ‎‏قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله ،‏‎ ‎‏اینهاست که پیروزی می آورد. پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را‏‎ ‎‏خون می آورد. پیروزی را افراد و جمعیتهای زیاد نمی آورد، پیروزی را‏‎ ‎‏قدرت ایمان می آورد. ‏ما اَکثَرَ الضَّجیجِ وَ اَقَلَّ الحَجیج؛‎[3]‎‏ حاجی خیلی می رود‏‎ ‎‏به مکه، لکن آن که حج الهی را بجا می آورد، آن کم است. و سپاه پاسداران‏‎ ‎‏و بسیج و همۀ اینها، ارتشی و اینها، آن اقلیتی هستند در جنگ و آن‏‎ ‎‏اقلیتی هستند در نبرد که ‏کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئةً کَثیرةً بِاذنِ الله ِ.‎[4]‎‏(92)‏

18 / 12 / 60


کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 68

استقامت در راس‎ ‎امور

‏این نهضت یک امر الهی است. و خدا فرموده است ‏فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن‎ ‎تابَ مَعَکَ‏ همان طوری که پیغمبر اکرم از هیچ آمد و فتح کرد و نورش همه‏‎ ‎‏جا را گرفت، شما ملت هم بعد از آن رژیم فاسد، از هیچ شروع کردید.‏‎ ‎‏یعنی، هر چه بود خرابی بود و شما شروع کردید برای درست کردن آن.‏‎ ‎‏اما رفیق نیمه راه نباشید. اینطور نباشد که ما تا اینجا رفته ایم حالا از‏‎ ‎‏اینجا دیگر برویم سراغ کارهای دیگرمان. در راس امور این است که ما‏‎ ‎‏این امر الهی را که ‏فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ‏ این امر الهی را ما‏‎ ‎‏اجرا‌کنیم.(93)‏

28 / 6 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نگرانی پیامبر از‎ ‎عدم استقامت امت

‏پیغمبر در یکی از فرمایشاتشان می فرمایند که ‏شَیَّبَتنی سورةُ هود‏ آیه ای‏‎ ‎‏که در سورۀ «هود»وارد شده است در سورۀ شوری هم به استثنای یک‏‎ ‎‏کلمه وارد شده است، لکن سورۀ هود را ایشان می فرمایند که «شَیَّبَتنی»؛‏‎ ‎‏برای اینکه، در آنجا امر به استقامت خودرسول خدا و کسانی که با او‏‎ ‎‏هستند هست، تابعین او. این است که استقامت ملت را هم پیغمبر‏‎ ‎‏سنگینی اش را در دوش خودش می دید، و نگرانی ای که پیغمبر داشت‏‎ ‎‏نسبت به اینکه استقامت نکند ملت، نکند امت، این بود که ـ به حسب‏‎ ‎‏احتمال قوی ـ این بود که ایشان را وادار کرد به اینکه این کلمه را بفرمایند.‏‎ ‎‏استقامت در هر امر، و این دنبال این است که انسان توجه به خدای تبارک‏‎ ‎‏و تعالی داشته باشد و به پیامبران خدا و خصوصاً پیمبر خاتم که اینها چه‏‎ ‎‏نحو زندگی کردند و باچه مصیبتهایی استقامت کردند، و در این بیست و‏‎ ‎‏چند سال که پیغمبر اکرم در بین این مردم بود چه مصیبتهایی از همین‏‎ ‎‏مردم دید، و چه مصیبتهایی را پیش بینی کرد، و توجه به اینکه او ولیّ امر‏‎ ‎‏این ملت است و استقامت این ملت هم از او خواسته شده است، و ‏فَاستَقِم

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 69

رسول خدا نگران‎ ‎استقامت امت

کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ‏ این است که موجب نگرانی رسول خداست.(94)‏

21 / 3 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توصیه به استقامت‎ ‎در دفاع

‏ما باید امروز تحمل کنیم، صبر باید بکنیم. ‏فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ‎ ‎‏این چیزی بود که پیغمبر اکرم گفت، ‏شَیَّبَتنی سُورَةُ هُود‏ به واسطۀ این، آن‏‎ ‎‏هم به خاطر اینکه ‏وَمَن تابَ مَعَکَ‏ بود، برای اینکه می دید نمی تواند‏‎ ‎‏استقامت کند، ما باید استقامت کنیم، باید حفظ کنیم، باید صبر‏‎ ‎‏کنیم.(95)‏

26 / 9 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استقامت برای رفع‎ ‎فتنه از عالم

‏«جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؛ یعنی، باید کسانی که تبعیت از قرآن‏‎ ‎‏می کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایی که قدرت دارند ادامه به‏‎ ‎‏نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این، یک رحمتی‏‎ ‎‏است برای عالم و یک رحمتی است برای هر ملتی، در آن محیطی که‏‎ ‎‏هست.(96)‏

20 / 9 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رسول خدا نگران‎ ‎استقامت امت

‏پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نگران بود راجع به این که آیا‏‎ ‎‏ملتش استقامت می کنند یا نه؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده که‏‎ ‎شیَّبَتنی سُورَةُ هُود‏ برای این آیه ای که آمده است که ‏فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن‎ ‎تابَ مَعَکَ‏ در عین حال که این آیه در سورۀ دیگری هم ـ‌سورۀ شوری هم ـ‏‎ ‎‏آمده لکن آن ذیل را ندارد، سورۀ هود که این ذیل را دارد فرموده است.‏

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 70

‏این به نظر می رسد که نگران بوده است از این که ملتش و امتش مبادا‏‎ ‎‏خدای نخواسته استقامت نکند.(97)‏

29 / 12 / 63

*  *  *

‎ ‎

کتابجنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 71

  • )) شوری /  15.
  • )) هود /  112.
  • )) بحارالانوار؛ ج 27، ص 181.
  • )) «بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار، به اذن خدا پیروز شدند»؛ (بقره /  249).