نسبت بین نفس الامر، خارج و ذهن
من خارجٍ أعمّ إذ للذهن عمّ کما من الذهنی من وجهٍ أعمّ
نسب اربع مصطلح در منطق بین مفاهیم ملاحظه می گردد، مثلاً گویند: بین مفهوم حیوان و انسان، عموم مطلق است، یعنی بر هر فردی که انسان صدق نماید، حیوان بر
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 23
همان فرد صادق است، ولکن این عموم و خصوص من وجه بین نفس الامر و ذهن شبیه به آن است و مانند عموم مطلقی است که بین قضایا گویند.
مثلاً معنای اینکه قضیۀ ضروریه اخص از مطلقه است این نیست که به عین قضیۀ ضروریه، مطلقه هم گویند، بلکه معنای آن این است که مطلقه از همان ماده ای که ضروریه متحقق می شود تشکیل می گردد.
از آنچه ذکر شد مطلب در ما نحن فیه واضح می شود؛ زیرا معنای عموم مطلق در نفس الامر آن است که اشیایی که از خارجیات نیستند و ذهنیات هستند، نفس الامر آنها همان حاقّ حقیقت آنهاست که حقیقتی از موجودات در عالم ذهن است، مانند کلیات با وصف کلیت. و بعضی چیزهاست که از عالم خارج و در منظرۀ خارجیات به عمل می آید، نه اینکه نفس الامر، مانند «حیوان عالم»، یک مفهوم باشد که بر هر فردی بالسویه صادق باشد و مفهومی که بر فردی صادق است عین آن مفهومی باشد که بر فرد دیگر صادق است، و الاّ اگر چنین باشد، لازم می آید یک شیئی که از خارجیات است از ذهنیات باشد، و حال آنکه باید نفس الامرِ هر چیزی را از حاقّ حقیقت آن ملاحظه نمود.
بنابراین معلوم شد که این عموم و خصوص، همان عموم و خصوص یا عموم من وجه بین مفاهیم نبوده، بلکه شبیه آن است به لحاظ اینکه از حاقّ حقیقت هر فردی ملاحظه می شود، نفس الامریت بعضی ذهن و بعضی خارج است. مناط این است که باید متن واقع را ملاحظه نمود که مثلاً آیا این سبزی از سبزیِ چمنِ خارج است یا از سبزیِ چمنِ ذهن؟
مثلاً کلیات با ملاحظۀ کلیت آنها از عالم ذهن و نفس الامر، در مورد آنها قیام در ذهن است. بنابراین اگر زیدی که در خارج ایستاده، تصور شود و به او حکم وجودی نشستن داده شود کذب است؛ چون مخالف متن واقعیت آن است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. ۱)صفحه 24