مقصد سوم الهیات
براهین الهیین بر اثبات واجب
انتزاع مفاهیم متخالف دلیل بر ترکب منشأ انتزاع نیست
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

انتزاع مفاهیم متخالف دلیل بر ترکب منشأ انتزاع نیست

فریده اول احکام ذات واجب / غرر فی إثباته تعالی / اثبات واجب تعالی

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

انتزاع مفاهیم متخالف دلیل بر ترکب منشأ انتزاع نیست

انتزاع مفاهیم متخالف دلیل بر ترکب منشأ انتزاع نیست

‏وخداوند ـ عزّ شأنه ـ چون حدی نداشته ونقصی ندارد «والله لیس بمستنکر ا نّه‏‎ ‎‏جامع الکمالات» پس مفاهیم کمالیه طُرّاً از او منتزع می شود، بدون اینکه جهاتی داشته‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 46

‏باشد و ترکبی در ذات او باشد، و شی ء واحد بسیط کامل فوق الکمال به تحلیل عقلی‏‎ ‎‏هم به اجزاء تحلیلیه منحل نمی شود.‏

‏و بالجمله: علم برای علوم جزئیه وضع نشده بلکه الفاظ موضوع برای معانی کلیه‏‎ ‎‏هستند. انسان برای این و آن و این وجود محدود و آن وجود محدود و این متشخص‏‎ ‎‏و آن متشخص موجود، وضع نشده است تا وضع عام و موضوع له خاص باشد، بلکه‏‎ ‎‏برای طبیعت کلیۀ سیّاله وضع شده است. منتها به موجودیت این فرد، آن طبیعت‏‎ ‎‏موجود می شود و به موجودیت آن شخص طبیعت موجود می شود، ولیکن عند‏‎ ‎‏الوضع به این موجود و آن موجود نظر نشده است. انسان برای طبیعت کلیۀ «من له‏‎ ‎‏النطق الکلی» وضع گردیده پس بر هر شخصی که دارای نطق بوده و موجود باشد،‏‎ ‎‏صادق است.‏

‏بنابراین: حقیقة العلم بتحققه و خارجیته لابعنوانه و مفهومه بر موجودی که کشف‏‎ ‎‏اشیاء با اوست صادق است. و چون حضرت حق، لاتعیّن له و لاتمدّد له ولانقص فیه،‏‎ ‎‏به صرافت وجود، وجود است، غیر محدود بوده و متعین به حدی نیست، همان‏‎ ‎‏حقیقت است که هست، پس موجود است، همان حقیقت است که کشف اشیاء است،‏‎ ‎‏پس علم و نور است و همان حقیقت است که بوده و هست و خواهد بود، پس به‏‎ ‎‏همان حقیقت حیات است و چون صرف الکمال است، این مفاهیم کمالیه از او منتزع‏‎ ‎‏می شود و منشأ اسماء کمالیه و اوصاف جمالیه بدون تنقصی و تحددی و تعدد جهتی‏‎ ‎‏اوست.‏

‏و اگر بخواهی خوب بفهمی که ممکن است شی ء واحد در کمال بساطت قابل‏‎ ‎‏انطباق بر عناوین غیر متضاده باشد، می گوییم: هر چیزی را که در این عالم خلق‏‎ ‎‏ملاحظه کنی قابل انحلال و تجزیه است، و هر مرکبی از اجزاء بسیطه ترکیب یافته و‏‎ ‎‏ممکن است آن را به اجزاء بسیطه تجزیه کرد. اگر جسمی مرکب باشد، آن را تجزیه و‏‎ ‎‏تحلیل نموده تا به جزء بسیط غیر مرکب برسد. آن جزء بسیط غیر مرکب، معلومِ خدا و‏‎ ‎‏مقدور او و مخلوق اوست. تصادق مقدوریت و معلومیت و مخلوقیت در آن شی ء‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 47

‏بسیط با اینکه بسیط بوده وهیچ ترکبی ندارد صحیح است. زیرا فرضاً اجزاء را از‏‎ ‎‏هم باز کرده و عناصر را تجزیه و تحلیل نموده ایم تا به عنصر بسیط غیر مرکب‏‎ ‎‏رسیده ایم، باز آن عنصر بسیط غیر مرکب مقدور و معلوم و مخلوق خداوند علیم قدیر‏‎ ‎‏خالق است.‏

‏والحاصل: وزان صدق عالم و قادر و خالق بر ذات اقدس جامع کمالات بسیط من‏‎ ‎‏جمیع الجهات، هنگام تجزیه و تحلیل عقلی، وزان صدق مقدور و معلوم و مخلوق بر‏‎ ‎‏اجزائی است که مرکب به آنها تجزیه و تحلیل شده است.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 48