نقد بعضی از شبهات وارده بر ابن کمونه
ولکن این دو اشکال از عدم تفطن به دو اصطلاح ذاتی و عرضی ناشی شده است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 69 ذاتی و عرضی در دو باب: یکی در باب ایساغوجی و کلیات خمس ودیگری در باب برهان مورد بحث می باشد و منافات ندارد چیزی در اصطلاح باب ایساغوجی عرضی بوده و در باب برهان ذاتی باشد.
اصطلاح ذاتی و عرضی در باب ایساغوجی آن است که هر چیزی که در تقوم ذات شی ء دخیل باشد ذاتی است؛ گرچه شی ء عرض باشد، مثلاً گرچه بیاض که لون مفرّق لنور البصر است عرض بوده ولی از نظر مفهوم ذاتاً مرکب از دو جزء بوده و متقوم به آنهاست.
و هر چیزی که از حقیقت شی ء خارج باشد آن را عرض گویند، مثلاً قابلیت کتابت و صنعت مثل حیوانیت و ناطقیت مقوم ذات انسان نبوده، بلکه از ذات و حقیقت و ماهیت انسان خارج است، پس قابلیت کتابت برای انسان عرضی است.
و ذاتی در باب برهان به چیزی گویند که از شی ء منفک نبوده گرچه در تقوم آن شی ء دخیل نیست، مانند زوجیت برای اربعه که هرچند زوجیت از حقیقت اربعه خارج است ولکن لازم لاینفک اوست.
هرچیزی که مقوم ذات شی ء است چون از شی ء منفک نیست، در این اصطلاح هم ذاتی است، پس ذاتی در اصطلاح باب برهان از ذاتی در اصطلاح باب ایساغوجی اعم است. و عرضی در باب برهان آن است که قابل انفکاک ازذات باشد، مثل ابیضیت نسبت به جسم.
با بیان مذکور هر دو اشکال بر قول ابن کمونه مندفع می شود؛ چون ممکن است اینکه در مورد مفهوم واجب می گوید: «مقول علیهما قولاً عرضیاً» مقصود وی عرضی در اصطلاح باب ایساغوجی باشد و اینکه می گوید: هر کدام واجب الوجود لذاته می باشند، مراد او ذاتی در اصطلاح باب برهان بوده و شی ء ذاتی لاینفک، معلّل نیست.
پس هر دو اشکال وارد بر ابن کمونه مندفع گردید. و لذا حاجی می فرماید: اکنون بیاییم آنچه حقیقت اشکال ابن کمونه را دفع می کند بیان کنیم. و ما قبل از ایشان با بیانی
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 70 سخن و شبهۀ ابن کمونه را دفع می نماییم، سپس نوبت دفع را به عبارت حاجی واگذار می نماییم.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 71