مقصد سوم الهیات
شبهه ابن کمونه
بیان ما در دفع شبهه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

بیان ما در دفع شبهه

فریده اول احکام ذات واجب / غرر فی ذکر شبهة ابن کمونة و دفعها

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

بیان ما در دفع شبهه

بیان ما در دفع شبهه

‏بیان ما این است که ما در صدر بحث دو مطلب را تحکیم نمودیم، یکی اصالت‏‎ ‎‏وجود و دیگری اشتراک معنوی آن، اگر این دو مطلب کاملاً واضح گشته باشد دفع‏‎ ‎‏شبهه خوب آشکار می شود. زیرا بعد از آنکه گفتیم در دار تحقق، متحقق و اصیل‏‎ ‎‏وجود است و لاغیر و مراتب وجود در حقیقت وجودی و نوری مختلف نبوده، بلکه‏‎ ‎‏حقیقت مراتب یکی است و اختلاف آنها به شدت و ضعف بوده و مابه الامتیاز در آنها‏‎ ‎‏عین مابه الاشتراک است.‏

‏و بالجمله: به حکم اصالة الوجود در دار تحقق یک حقیقت را شناخته و گفتیم یک‏‎ ‎‏هویت و یک حقیقت موجود است، حال اگر یکی از دو واجب فرضی را این حقیقت‏‎ ‎‏دانستیم با توجه به اصالة الوجود که غیر حقیقت واحده چیزی نیست، اگر واجب‏‎ ‎‏دیگری که به تمام ذات و حقیقت با این واجب مخالف است باشد، جز عدم چیزی‏‎ ‎‏نخواهد بود؛ زیرا غیر از عدم چیزی که من جمیع الجهات به تمام ذات و حقیقت با‏‎ ‎‏وجود متباین و متخالف باشد نیست. پس مناقض وجود یا باید عدم باشد و یا چیزی‏‎ ‎‏که در قوۀ نقیض اوست و آن هم ماهیت است و قبلاً  گفتیم که بنابر اصالة الوجود‏‎ ‎‏ماهیات اعتباری است، بنابراین ثانیِ از دو واجب فرضی یا باید عدم باشد و یا ماهیت.‏

‏و باز ما اگر از قول تحقیق صرف نظر نموده و بگوییم ماهیت اصالت دارد گرچه از‏‎ ‎‏فرمایش حاجی چنین استفاده می شود که بنابراین چاره ای از شبهه ابن کمونه غیر از‏‎ ‎‏جوابی که بعد خود ایشان خواهند داد نیست، ولیکن می توان از آن چنین جواب داد که‏‎ ‎‏بر فرض قول به اصالة الماهیه و اینکه ماهیت علم و ماهیت قدرت و ماهیت انسان و‏‎ ‎‏ماهیت اراده موجود است، اگر قائل شویم که واجب عالم، قادر، مرید، مدرک و حیّ‏‎ ‎‏است چنانکه سابقاً اثبات کردیم که واجب باید به اوصاف کمالیه متصف بوده و من‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 71

‏جمیع الجهات کامل باشد چون طبق مفروض شبهه باید واجب دیگر من جمیع‏‎ ‎‏الجهات با واجب اوّلی متباین باشد، پس باید آن واجب دیگر عاجز، جاهل، غیر‏‎ ‎‏مدرک، مائت، کاذب، غیر متکلم و غیر مرید باشد.‏

‏والحاصل: این ماهیات باید در واجب دیگر موجود باشد و حال آنکه گفتیم باید‏‎ ‎‏واجب کامل باشد. اگر مردم چنین خدایی و واجبی را از ما قبول کنند، عیب ندارد که ما‏‎ ‎‏از ابن کمونه دو واجب متباین بالذات را قبول نماییم.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 72