بیان ما در دفع شبهه
بیان ما این است که ما در صدر بحث دو مطلب را تحکیم نمودیم، یکی اصالت وجود و دیگری اشتراک معنوی آن، اگر این دو مطلب کاملاً واضح گشته باشد دفع شبهه خوب آشکار می شود. زیرا بعد از آنکه گفتیم در دار تحقق، متحقق و اصیل وجود است و لاغیر و مراتب وجود در حقیقت وجودی و نوری مختلف نبوده، بلکه حقیقت مراتب یکی است و اختلاف آنها به شدت و ضعف بوده و مابه الامتیاز در آنها عین مابه الاشتراک است.
و بالجمله: به حکم اصالة الوجود در دار تحقق یک حقیقت را شناخته و گفتیم یک هویت و یک حقیقت موجود است، حال اگر یکی از دو واجب فرضی را این حقیقت دانستیم با توجه به اصالة الوجود که غیر حقیقت واحده چیزی نیست، اگر واجب دیگری که به تمام ذات و حقیقت با این واجب مخالف است باشد، جز عدم چیزی نخواهد بود؛ زیرا غیر از عدم چیزی که من جمیع الجهات به تمام ذات و حقیقت با وجود متباین و متخالف باشد نیست. پس مناقض وجود یا باید عدم باشد و یا چیزی که در قوۀ نقیض اوست و آن هم ماهیت است و قبلاً گفتیم که بنابر اصالة الوجود ماهیات اعتباری است، بنابراین ثانیِ از دو واجب فرضی یا باید عدم باشد و یا ماهیت.
و باز ما اگر از قول تحقیق صرف نظر نموده و بگوییم ماهیت اصالت دارد گرچه از فرمایش حاجی چنین استفاده می شود که بنابراین چاره ای از شبهه ابن کمونه غیر از جوابی که بعد خود ایشان خواهند داد نیست، ولیکن می توان از آن چنین جواب داد که بر فرض قول به اصالة الماهیه و اینکه ماهیت علم و ماهیت قدرت و ماهیت انسان و ماهیت اراده موجود است، اگر قائل شویم که واجب عالم، قادر، مرید، مدرک و حیّ است چنانکه سابقاً اثبات کردیم که واجب باید به اوصاف کمالیه متصف بوده و من
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 71 جمیع الجهات کامل باشد چون طبق مفروض شبهه باید واجب دیگر من جمیع الجهات با واجب اوّلی متباین باشد، پس باید آن واجب دیگر عاجز، جاهل، غیر مدرک، مائت، کاذب، غیر متکلم و غیر مرید باشد.
والحاصل: این ماهیات باید در واجب دیگر موجود باشد و حال آنکه گفتیم باید واجب کامل باشد. اگر مردم چنین خدایی و واجبی را از ما قبول کنند، عیب ندارد که ما از ابن کمونه دو واجب متباین بالذات را قبول نماییم.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 72