مقصد سوم الهیات
اتحاد صفات با یکدیگر
توضیحی پیرامون بعض احادیث وارده در نفی صفات
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

توضیحی پیرامون بعض احادیث وارده در نفی صفات

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی أنّها متّحدة کلٌّ مع الاخری

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

توضیحی پیرامون بعض احادیث وارده در نفی صفات

توضیحی پیرامون بعض احادیث وارده در نفی صفات

‏و اما راجع به عباراتی از احادیث که در روایات صدوق‏‎[1]‎‏ نقل شده و غرور قاضی‏‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 137

‏سعید هم مستند به آنهاست، مثل اینکه از امام ‏‏علیه السلام‏‏ منقول است: أ نّه عالم ای لیس‏‎ ‎‏بجاهل، و أ نّه قادر ای لیس بعاجز‏‎[2]‎‏ می گوییم: نکتۀ تعبیر ائمه ‏‏علیهم السلام‏‏ از معارف به این‏‎ ‎‏الفاظ بدبختی ماست که اغلب محدثین هم به آن التفات ننموده و به بعضی از اخبار و‏‎ ‎‏احادیث مقید شده اند که بر موازین علمی منطبق نیست. و آن بدبختی عبارت است از‏‎ ‎‏اینکه در زمان ائمه ‏‏علیهم السلام‏‏ کسانی که هنوز احکام وضو و نماز را یاد نگرفته بودند‏‎ ‎‏می آمدند و بعضی از مسائل راجع به صفات احدیت را از حضرات سؤال می کردند و‏‎ ‎‏چون حقیقةً ممکن نبود معارف را کما هو حقه به آنها تفهیم نمود؛ زیرا طرف خطاب‏‎ ‎‏که ملا صدرا نبود تا بتواند معارف را از حضرات تحویل گرفته و قبول کند، لذا تا آن‏‎ ‎‏اندازه که ممکن بود حضرات سائلین را از خطر می رهانیدند و اگر می خواستند تمام‏‎ ‎‏مراتب توحید و معارف را کما هو حقه بیان نمایند، سائلین به واسطۀ قصور فهم در‏‎ ‎‏خطر می افتادند. حضرت صادق ‏‏علیه السلام‏‏ چه کند با اشخاصی که اگر به معنای حقیقی علم،‏‎ ‎‏می فرمود: «الله عالم» چون در ذهن سائلین سبق تحقق ذات بر وصف علم مرکوز‏‎ ‎‏بوده، از آن حدوث می فهمیدند و علم را حدوثاً، زاید بر ذات می دانستند. لذا حضرات‏‎ ‎‏به خاطر صون از این مرتبه به این اندازه که سائل بداند و معتقد باشد که «ا نّه لیس‏‎ ‎‏بجاهل» کفایت می فرمودند. و این مرتبۀ نازله از اعتقاد در توحید و معارف کفایت‏‎ ‎‏می کند.‏

‏از اینجاست که در بعضی از احادیث علم و حیات از اوصاف ذات گرفته شده‏‎[3]‎‏ و‏‎ ‎‏اراده از اوصاف زاید بر ذات دانسته شده،‏‎[4]‎‏ با اینکه اگر اراده از ذات متأخر باشد ما با‏‎ ‎‏طبیعیین چندان فرقی پیدا نمی کنیم، زیرا لازمۀ این حرف این است که اشیاء بلا اراده و‏‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 138

‏اختیار صادر شده باشند. پس اگر ما بخواهیم در مورد معارف بدانیم که ائمه ‏‏علیهم السلام‏‏ به چه‏‎ ‎‏نحوه حقایق را به طوری که واقعیت است بیان فرموده اند، بهترین لسان، ادعیۀ آنهاست‏‎ ‎‏که در بعضی از مناجاتها و دعاها معارف را کما هو حقه بیان نموده اند، البته سرّش هم‏‎ ‎‏معلوم است و آن این است که ادعیه مقام اظهار حقیقت بوده بدون اینکه سائل کوتاه‏‎ ‎‏فهمی در میان باشد.‏

‏باید در ذیل این مقام به این بحث توجه کرد که: «الارادة هی الرضا بالمراد و الوجود‏‎ ‎‏الصرف عین الرضا و العشق بذاته و بآثاره».‏

‏والحاصل: چون که حضرت احدیت عین العلم و الخیر و الطلب است، از این‏‎ ‎‏حیث عاشق و محب است و از حیث اینکه عین الخیر و محض الحُسن و البهاء است‏‎ ‎‏عین المعشوقیة و المطلوبیة است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 139

  • )) ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی یکی از بزرگ ترین محدثان و فقهای شیعه در قرن چهارم هجری و معروف به رئیس المحدثین است. او به دعای حضرت قائم  علیه السلاممتولد شد و از بیش از 1200 استاد ـ از جمله: پدرش، محمد بن حسن بن ولید، احمد بن محمد بن یحیی العطار قمی، حسین بن احمد بن ادریس اشعری قمی ـ نقل حدیث می نماید و کسانی مانند شیخ مفید و حسن بن حسین بن علی بن بابویه از او روایت می نمایند.     تألیفات وی در حدود 300 کتاب است که از جملۀ آنهاست: اعتقادات، معانی الاخبار، امالی، توحید، عیون اخبار الرضا  علیه السلام، کمال الدین و تمام النعمه، من لایحضره الفقیه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، المقنع، الهدایه، علل الشرائع و الخصال، که همۀ آنها به چاپ رسیده است.     وفات ایشان به سال 381 ق. واقع شد و مزارش در شهرری معروف خاص و عام است.
  • )) توحید صدوق، ص 188، حدیث 2 و ص 193، حدیث 7.
  • )) رجوع کنید به: توحید صدوق، ص 139 ـ 146، باب 11، احادیث 1 و 3 و 8 و 14.
  • )) رجوع کنید به: همان منبع، ص 336 ـ 339، باب 55، احادیث 1 و 5 و 8.