مقصد سوم الهیات
بیان اقوال مختلف در علم باری
نظریه اتصال و دو شعبه آن
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نظریه اتصال و دو شعبه آن

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی ذکر الأقوال فی العلم و وجه الضبط لها

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

نظریه اتصال و دو شعبه آن

نظریۀ اتصال و دو شعبۀ آن

‏و اما قول به اتصال: در اینجا هم دو دسته شده اند، گرچه هر یک باز به شعبی‏‎ ‎‏منشعب شده اند ولکن در خود این قول به اتصال دو رشته است: یکی اینکه علم غیر‏‎ ‎‏متحد با ذات است، و دیگر متحد با ذات است.‏

‏اما شعب قول اول: یک قول به بعضی از فلاسفه از قبیل ابی علی و ابی نصر نسبت‏‎ ‎‏داده شده‏‎[1]‎‏ که قائل شده اند علم خداوند ارتسامی است به این معنی که صور علمیه حق‏‎ ‎‏مرتسم در ذات و زاید بر او و متصل به اوست.‏

‏شیخ الرئیس گفته است: گاهی معنای معقول از شی ء موجود اخذ می شود، مثل‏‎ ‎‏اینکه ما از فلک با رصد و حس، صور معقوله را اخذ می کنیم، یعنی وجود بوده و ما‏‎ ‎‏صورت را از وجود تعقل می نماییم.‏

‏و گاهی صورت معقوله از موجود اخذ نمی شود، بلکه برعکس است، یعنی‏‎ ‎‏موجود خارجی از او تحقق یافته است، مثل معماری که عمارتی را تصویر می نماید و‏‎ ‎‏صورتی از آن در ذهنش مرتسم می شود، سپس طبق آن صورت وجود خارجی را‏‎ ‎‏ایجاد می کند.‏‎[2]‎

‏و الحاصل: یک دفعه چیزی وجود خارجی دارد و ما او را می بینیم فعقلناه، و یک‏‎ ‎‏دفعه عقلناه ثم اوجدناه.‏

‏بر این اساس می گوییم: تمام صور غیرمتناهی نظام عالم، ازلاً و ابداً به نحو قیام‏‎ ‎‏صدوری در خداوند متعال مرتسم بوده و آن صور متصل به ذات و زاید بر ذات‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 159

‏می باشد، سپس بر طبق آن صور نظام عالم به وجود خارجی تحقق می یابد.‏

‏و این قول با نظریۀ عموم و کأنّ جماعت موافق است؛ چون اگر از قائلین به این‏‎ ‎‏قول بپرسیم: علم خدا چگونه است؟ می گویند: عین ذات است ولی عینیت را تصور‏‎ ‎‏نکرده اند و چه بسا نتوانند تصور کنند؛ زیرا تصور آن از تصدیقش مشکل تر است‏‎ ‎‏ولکن ایشان بدون تصور تصدیق کرده اند. البته نظریۀ عموم ارتسام به نحو حلول است‏‎ ‎‏ولی در این قول ارتسام به نحو صدور است.‏

‏و بالجمله: عوام الناس، بلکه بعض العلما در مقام پاسخ به سؤال از کیفیت علم‏‎ ‎‏باری، بلاتصور می گویند: علم عین ذات اوست ولکن در مقام اعتقاد، به ارتسام حلولی‏‎ ‎‏قائل شده اند. منتها چیزی را بدون تصور تصدیق کرده اند و آن چیز زبانزد ایشان در‏‎ ‎‏تکلمات دینی است و آن اینکه علم حق عین ذات اوست.‏

‏و بالجمله: قائلین به اتصال علم حق تعالی دو شعبه شده اند:‏

‏یکی به نحو اتصال و زیادت بر ذات؛ چنانکه شیخ الرئیس و فارابی و انکسیمایس‏‎ ‎‏ملطی‏‎[3]‎‏ به ارتسام علم باری قائلند.‏‎[4]‎

‏و دیگر اینکه: علمِ حق غیر او نیست، بلکه عین اوست و صور معقولۀ علمیۀ حق با‏‎ ‎‏ذات او متحد است و به نحو انضمام نیست.‏

‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 160

  • )) رجوع کنید به: اسفار، ج 6، ص 180.
  • )) شفا، بخش الهیات، ص 502.
  • )) او از حکمای الهی و طبیبانی بود که در فترت میان فلاطن اول و اسقلبیوس دوم به سر می برد. وی از ملطیین معروف به حکمت بود و در میان آنان به خوبی یاد می شد. از عقاید وی آن است که خداوند متعال ازلی و مبدأ الاشیاء بوده و اول و آخر و جزء ندارد. ولادتش در 524 و درگذشتش در 588 قبل از میلاد بوده است.
  • )) شفا، بخش الهیات، ص 502؛ فصوص الحکم فارابی، ص 58 و 60؛ جمع بین رأی حکیمین، ص 106؛ ملل و نحل، ج 2، ص 71؛ اسفار، ج 6، ص 221 و 222 ـ 223.