مقصد سوم الهیات
رد مختار مشائین در علم باری
جواب ما به استدلال مشائین
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

جواب ما به استدلال مشائین

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی ردّ حجّة المشائین علی کون علمه تعالی بالارتسام

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

جواب ما به استدلال مشائین

جواب ما به استدلال مشائین

‏ما با حفظ معنای اضافی و تضایفی در علم، قادر به جواب هستیم به این بیان که‏‎ ‎‏چون ذات، علت تامۀ اشیاء و وجود صرف است، علم به آن مستلزم کشف تمام اشیاء‏‎ ‎‏است بدون اینکه اشیاء ازلی باشند، کشف ذات برای ذات سبب کشف تمام اشیاء برای‏‎ ‎‏ذات است، پس چون کشف هست منکشف هم هست. کشف و علم ذات عین ذات‏‎ ‎‏است و منکشف نیز خود ذات است و منکشف تمام فعلیات را به نحو اعلی و اتمّ و‏‎ ‎‏اشد داراست بنابراین کشف که علم است، هست و منکشف هم که معلوم است، فعلاً‏‎ ‎‏هست.‏

‏البته اشیاء بوجوداتها العینیه معلوم نیستند، بلکه معلوم وجود اعلی و اتمّ صرف‏‎ ‎‏است ولیکن کشف ذات، کشف تمام اشیاء است؛ زیرا ذات سبب تمام اشیاء است.‏

‏برای ما نیز بسیاری از علمها هست که فعلیت دارد گرچه معلوم در آینده است و‏‎ ‎‏فعلاً وجود ندارد. مثلاً ما علم داریم که فردا و پس فردا در این موقع آفتاب در آسمان‏‎ ‎‏است. و یا علم داریم که قیامت قیام خواهد کرد و می دانیم که قیامتی هست ولو الآن‏‎ ‎‏قیامت و حشر واقع نشده است.‏

‏و اگر منجمی در رصدخانه بنشیند و از روی علم حکم کند که هزار سال بعد برای‏‎ ‎‏قمر انخساف و برای شمس انکساف رخ خواهد داد، این طور نیست که او بر مفهوم‏‎ ‎‏حکم کرده باشد، بلکه حکم وی بر همین مصداق خارجی حقیقی شمس و بر قمر به‏‎ ‎‏حمل شایع صناعی است.‏

‏و بالجمله: چنانکه سابقاً گذشت، مجد و شرف حضرت حق به عین ذات اوست و‏‎ ‎‏ذات او عین علم به ذات است و علم او به ماسوی در علم به ذات منطوی است.‏

‏پس غیر، در تتمیم ذات و صفات او مدخلیت ندارد تا بگوییم هر وقت اشیاء‏‎ ‎‏موجود شوند خدا عالم می شود. آیا از ما نشنیدی که علم فعلی که همان اضافۀ اشراقیه‏‎ ‎‏است مستدعی متعلق نیست، فإنّ ذلک العلم بما هو مضاف الی الله، علمه و هو بما هو‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 280

‏مضاف الی الماهیات، معلومه، پس ظن تو به علم ذاتی چگونه است؟‏

‏والحاصل: در این گونه صفات، یعنی در مثل علم و قدرت و اراده، حقیقت آنها، آن‏‎ ‎‏مبدأ و معنایی است که معنای انتزاعی و عرضی و اعتباری از آن به ظهور می رسد‏‎ ‎‏چنانکه در اخبار ائمه  ‏‏علیهم السلام‏‏ شاهد بر این معنی هست.‏‎[1]‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 281

  • )) رجوع کنید به: توحید صدوق، ص 38، حدیث 2؛ عیون اخبار الرضا  علیه السلام، ج 1، ص 152، حدیث 51؛ امالی طوسی، ص 23، حدیث 28.