ردّ کلام متکلمین
بعد از آنکه حقیقت قدرت، امکان صدور شد، اگر متکلمین قدرت را عین ذات بدانند، چنانکه ما می دانیم ـ که البته در این صورت معنای امکانی از وجوب وجود و شدت وجود با عدم تناهی آن انتزاع نمی شود ـ یا باید مراد ایشان از امکان، امکان در باب ماهیات یعنی امکان ذاتی یا امکان استعدادی باشد. اگر مراد امکان ذاتی باشد، چنین امکانی ماهیت لازم دارد و اگر ذات ماهیت داشته باشد لازم می آید از ماهیت و وجود مخلوط باشد و در نتیجه واجب نباشد، و این منافی با وجوب وجود ذات است.
و اگر مراد امکان استعدادی و امکان در وجود باشد در این صورت باید ذات علاوه بر ماهیت، ماده و هیولی هم داشته باشد، پس لازم می آید ذات جسم باشد و جسمیت ذات خداوند تبارک و تعالی مستحیل می باشد.
و اگر متکلمین بخواهند این محذورات لازم نیاید، باید قدرت را وصف زاید بر ذات و خارج از آن بدانند و در مرتبۀ ذات به قدرت قائل نباشند و حال آنکه این هم نمی شود.
بنابراین ما می گوییم: قدرت توانایی بر ایجاد است اگر کسی صد سال یا بیشتر و دیگری ده سال بر ایجاد کاری توانا باشد، آیا سزاوار است که بگوییم آنکه صد سال یا بیشتر توانایی بر ایجاد دارد، قدرت ندارد ولی آنکه ده سال توانایی دارد قدرت دارد؟ و آیا به آنکه بیشتر توانایی بر ایجاد داشته، بلکه هیچ زمانی نیست مگر اینکه او توانایی بر ایجاد دارد، قادر نگوییم و بر توانایی او قدرت اطلاق نکنیم؟ آنچه در مبادی قدرت دخالت دارد چیست؟ مگر جز این است که قدرت، وجود و علم و اراده و شعور لازم داشته و اینکه فعل و ایجاد با علم و اراده و مشیت از موجود صادر می گردد؟
حال که این مبادی روشن شد، ببینیم آیا اینکه فعل قدیم نباشد و برهه ای از زمان بگذرد و بعد موجود شود، در قدرت دخالت دارد؟ یا اینکه حدوث و قدم آن در حقیقت قدرت دخالت ندارد؟ آیا در قدرت شرط است که علم ازلی نبوده و بعد
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 291 حاصل شود یا چنین چیزی شرط نیست؟ البته ازلیت و حدوث علم در حقیقت قدرت دخالت ندارد، همچنین در قدرت شرط نیست که اول اراده نباشد و بعد پیدا شود، پس اگر وجود و علم و اراده ازلی باشند، ایجاد محقق می گردد و حقیقت قدرت این است که ایجاد از روی علم و اراده باشد و فاعل قوۀ «ان یفعل و ان لایفعل» داشته باشد.
بنابراین می توان قدرت را چنین تعریف نمود که: «کون الفاعل بحیث ان شاء فعل و ان لم یشأ لم یفعل» و این تعریف با اینکه و لکنّه شاء دائماً ففعل دائماً، منافات ندارد.
و بالجمله: قدرت، خواستنی از روی علم و اراده است، پس عالَم به صلاح دید مرید از روی علم و ارادۀ او ازلاً ایجاد شده است؛ زیرا واجب الوجود بالذات، واجب الوجود من جمیع الجهات است. پس ایجاد ازلی بوده و موجودی ازلی که مخلوق و مقدور خدا باشد نیز داریم، چنانکه ان شاء الله در مبحث افعال الله و اسماء الله خواهد آمد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 292