مقصد سوم الهیات
استدلال بر عمومیت قدرت بنا بر اصالت وجود
دلیل سوم بر عمومیت قدرت حق تعالی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

دلیل سوم بر عمومیت قدرت حق تعالی

فریده دوم احکام صفات واجب / غرر فی عموم قدرته تعالی لکلّ شی‌ء خلافاً للثنویة و المعتزلة / بیان عمومیت قدرت باری تعالی‌

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

دلیل سوم بر عمومیت قدرت حق تعالی

دلیل سوم بر عمومیت قدرت حق تعالی

‏ ‏

والشیء لم یوجد متی لم یوجدا  ‎ ‎و باختیار اختیار مابدا

‏ ‏

‏دلیل سوم بر عمومیت قدرت این است که شی ء مادامی که موجود نباشد، نمی تواند‏‎ ‎‏موجِد باشد و ایجاد، فرع وجود است؛ باید علت موجود باشد تا معلول را ایجاد نماید.‏

‏و از طرفی همۀ وجودات جز وجود واحد، ربط محض بوده و وجود آنها از غیر‏‎ ‎‏می باشد.‏

‏از طرف دیگر محال است مبدأ تأثیر، که وجود است از غیر باشد ولی تأثیر از خود‏‎ ‎‏شی ء باشد؛ زیرا وقتی مبدأ تأثیر و وجود چیزی، ولو عقل اول، از غیر باشد تأثیر و تأثر‏‎ ‎‏او نیز از غیر خواهد بود و محال است وجود ربطی و تعلقی اثر استقلالی داشته باشد و‏‎ ‎‏تأثیر از خود او باشد.‏

‏به عبارت دیگر: تمام تأثیرات از وجود است و مادامی که وجود نباشد، منشأ اثری‏‎ ‎‏نیست پس مبدأ تأثیر، وجود است. حال اگر جهت مؤثریت و مبدأ تأثیر از غیر باشد،‏‎ ‎‏محال است تأثیر و اثر از خود شی ء باشد؛ زیرا بعد از آنکه به حکم اصالت وجود،‏‎ ‎‏وجود در عالم متحقق است، وجود بسیط است و تأثیر و اثر آن، غیر از جهت مؤثریت‏‎ ‎‏آن ـ که خود همان وجود است ـ نیست و صفت مؤثریت زاید بر وجود نیست.‏‎ ‎‏بنابراین درصورتی که وجود ازغیر باشد، مؤثریت نیز از غیر بوده و یک حقیقت بسیطۀ‏‎ ‎‏مربوط و متعلق به غیر خواهد بود.‏

‏به بیان دیگر: برای موجودات ممکن در نظام وجود، دو جهت یکی جهت وجود و‏‎ ‎‏دیگری جهت ماهیت می باشد و این اثرها و تأثیرها و مؤثریتها یا از جهت وجودی و یا‏‎ ‎‏از جهت ماهوی است.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 304

‏البته واضح است که این اثرات و تأثیرات به وجود آنها مربوط است؛ زیرا امور متحققه‏‎ ‎‏و موجوده می باشند و اگر به ماهیات متعلق باشند، لازم می آید امور متحققه به امر اعتباری‏‎ ‎‏مربوط باشند و منشأ این امور متحققۀ اصیله، امر اعتباری باشد و این جایز نیست.‏

‏و اگر جهت مؤثریت، جهت وجود موجودات ممکنه است؛ چون وجود آنها‏‎ ‎‏صرف تعلق و صرف ربط به غیر بوده و حقیقت بسیطی می باشد که ورای آن، چیزی‏‎ ‎‏که مؤثریت به او مربوط باشد نیست، پس جهت مؤثریت آنها و مبدأ تأثیر در آنها نیز،‏‎ ‎‏غیر خواهد بود.‏

‏بنابراین: چیزی که از خود، خودی ندارد و از غیر است، اثر او نیز که از شؤون‏‎ ‎‏وجود است از غیر خواهد بود و اگر فرض شود که اثر از خود اوست مستلزم انقلاب‏‎ ‎‏خواهد بود که چیزی که ممکن و مرتبط و متعلق به غیر است واجب بشود؛ زیرا‏‎ ‎‏چنانکه گفتیم مبدأ تأثیر و جهت مؤثریت همان وجود است و مؤثریت امر زایدی بر‏‎ ‎‏اصل وجود نیست، بلکه مؤثر ذاتاً و حقیقةً عین همان وجود واحد و بسیط خارجی‏‎ ‎‏است، پس اگر بگوییم تأثیر و مؤثریت و اثر از خود موجود ممکن است، لازم می آید‏‎ ‎‏وجود او از خود او باشد و لازمۀ این فرض، انقلاب ممکن به واجب است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 305