دلیل چهارم بر عمومیت قدرت
دلیل چهارم بر عمومیت قدرت حق، دلیلی است که فارابی در فصوص آورده و آن این است که: این افعالی که از ما صادر می شود و شخص گمان می کند که آنها را به اختیار خود به عمل آورده است، آیا این اختیار، حادث یا قدیم یا از لوازم ذات است؟ اگر از لوازم ذات باشد لازم می آید از اول و از وقتی که ذات بوده اختیار هم باشد و حال آنکه چنین نیست. و اگر حادث باشد، مسلّم مُحدِثی لازم دارد؛ اگر آن محدث شخص باشد به طوری که با اختیار دیگری آن را احداث نموده باشد، به آن اختیار دیگر نقل کلام می کنیم و هکذا و تسلسل لازم می آید و لذا باید هر «ما بالعرض» به «ما بالذات» منتهی شود تا تسلسل لازم نیاید.
و اگر اختیار اوّلی به اختیار دیگری نبوده، بلکه شخص مجبول و مجبور به اختیار از
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 305 غیر باشد، در این صورت طبق قاعدۀ «کلّ ما بالعرض لابد و أن ینتهی الی ما بالذات» به اختیار ازلی منتهی می شود و این منافات ندارد با اینکه فعل شخص اختیاری باشد؛ زیرا در مختاریت فعل، کافی است که آن فعل از روی اختیار صادر شده باشد و دیگر لازم نیست خود اختیار هم اختیاری باشد. پس اگر اختیار جبلّی هم باشد، عیبی ندارد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 306