دو اشکال صعب العلاج
شبهۀ اول اینکه: ما حوادثی را در عالم می بینیم و خیلی از موجودات حادث می باشند، اگر علت آنها قدیم است چطور بین قدیم و حادث ربط درست می شود؟ چرا که اگر علت قدیم باشد، معلول آن هم باید قدیم باشد و گرنه انفکاک معلول از علت لازم می آید و آن محال است.
اگر علت آن حادث است به آن نقل کلام می کنیم و پیوسته لازم می آید که یک رشته و سلسله حوادث غیر متناهی بالفعل که مترتب بر یکدیگرند باشد و این همان تسلسل است و اگر به یک قدیمی منتهی شوند، دوباره اشکال ربط حادث به قدیم زنده می شود، پس یا باید همۀ اینها قدیم باشند و یا باید سبب اینها حادث باشند و گرنه ربط حادث به قدیم ممکن نیست.
شبهۀ دوم این است که: اگر مبدأ ثابت است چگونه تغیر در معلول حاصل می شود؟ پس یا باید مبدأ هم متغیر باشد و یا باید معلول متغیر نباشد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 383 و بالجمله: در مسألۀ ربط حادث به قدیم دچار دو اشکال نزدیک به هم هستیم.
توضیح شبهۀ اول این است که: چنانکه متکلم در معنای حدوث می گوید: حادث چیزی است که بعد از سبق عدم، موجود شود، پس اگر بگوییم حوادث و موجودات حادثه به علت قدیم مربوط هستند انفکاک معلول از علت تامه لازم می آید و آن محال است و اگر بگوییم: حادث به قدیم مربوط نیست و قدیم، مربوط الیه برای حادث نیست، خلاف فرض است و اگر بگوییم: علت این حوادث و موجودات حادثه، یک سلسله از علل حادث دیگری است، این هم باطل است؛ زیرا این فرض موجب تسلسل است و گرچه بطلان تسلسل هم ثابت نشود ـ چنانکه بر هر دلیلی که بر بطلان تسلسل اقامه شده، کسی ایرادی نموده است، البته اثبات صانع به بطلان تسلسل محتاج نیست، مگر در دلیلی که برای متکلمین بسیار خوب است ـ لیکن چون ثبوت علت قدیم و واجب الوجود برای اشیاء مفروغ منه است و ثابت شده که علة العلل قدیم است؛ لذا نمی توانیم این حوادث را به علت قدیم ربط دهیم. پس چگونه باید به این اشکال که علت قدیم معلول حادث داشته باشد پاسخ داد؟ در صورتی که ارادۀ خدا، که عین وجود اوست، ازلی و قدیم است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 384