بیان شیخ الرئیس در معنای عرض ذاتی و کلام حاجی
شیخ در پاسخ این اشکال گفته است: به واسطۀ هر تقسیمی که برای موضوع علم رخ می دهد یک «اِمّا» تولید می شود و عرض ذاتی همان امر مردّد بین این «اِمّا»ها می باشد.
مثلاً در: «الموجود إمّا ممکن و إمّا واجب و الممکن إمّا جوهر و إمّا عرض» عرض ذاتیه، مجموع محمولاتی است که به نحو قضیۀ منفصلۀ حقیقیه می باشند. و گویا مطالب و مسائل چنین می باشند که هرچه «إمّا»ها زیادتر شود و تردید زیادتر گردد، آنها بیشتر می شوند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 420 ولیکن حاجی گفته است: موضوع علم به نحو لابشرطیت اخذ شده است ولذا موضوع علم در موضوعات مسائل حاضر است. مثلاً موضوع علم نحو، کلمۀ مطلق و لابشرط است و آن در مقام فاعلیت هم هست.
ان قلت: چطور می شود جسم در علم الهی، برای موضوع، یعنی وجود، عرض ذاتی باشد در صورتی که مسأله در علم الهی این چنین است: «الجسم موجود» که جسم موضوع و موجود محمول است.
قلت: این عبارت به ویژه بر مبنای اصالت وجود و اعتباریت ماهیت از قبیل عکس الحمل است و گرنه مسأله این چنین است که «الموجود جسم» منتها چون در نظر عرف عام، ماهیات نمایان است و در نظر آنها جسم و انسان و حیوان دیده می شود، لذا عقلا در تلفظ به همان نظر عرف عام قناعت نموده و این چنین گفته اند که «الجسم موجود» و گرنه موجود موضوع و ماهیت برای او عرض است که بر او حمل می شود.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 421