بیان مقولاتی که حرکت در آنها واقع می شود
پنج مقوله است که در آنها حرکت واقع می شود و آن عبارت از کمّ و کیف و وضع و اَین و جوهر می باشد.
مرحوم حاجی رحمه الله حرکت را در این مقولات به تعبیر خود پسندیده دانسته است.
بعد می فرماید: در مقولات فعل و انفعال و متی و ملک و مضاف حرکت واقع نمی شود چون آنها یا دفعی و یا تبعی می باشند.
مقوله های فعل و انفعال، تأثیر بخشی و تأثر پذیری می باشند. و آن تدریجی الحصول می باشد و مقولۀ متی عبارت از نسبت شی ء به زمان است که به نحو تدریجی است. بنابراین در این سه مقوله چون تدریجی بودن، در مفاهیم آنها معتبر است، لذا آنها حرکت دیگری نخواهند داشت؛ زیرا در غیر این صورت اولاً حرکت در حرکت لازم می آید و ثانیاً برای حرکت ابتدا و انتها حقیقی نیست و نیز لازم می آید حرکت در موضوع غیر قارّ الذات حاصل شود.
در مقولۀ اضافه هم حرکت واقع نمی شود؛ چون اضافه عبارت از نسبت متکرره بین دو شی ء می باشد و وجود آن استقلال ندارد و تابع طرفین یعنی مضاف و مضاف الیه است.
مقولۀ جده هم چون احاطۀ جسمی به جسم دیگری است و وجود آن تابع محیط و محاط است، لذا در آن هم حرکت واقع نمی شود.
مقولاتی که در آنها حرکت واقع می شود عبارتند از:
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 479
الف) مقولۀ کمّ: در این مقوله حرکت با زیاده و نقصان پذیرفتن جسم همراه است و این دگرگونی کمّی دارای اقسامی است:
1ـ تخلخل حقیقی: یعنی افزایش حجم جسم بدون اینکه چیزی به اجزاء آن افزوده گردد، مانند انبساط آب هنگام حرارت یافتن آن.
2ـ تکاثف حقیقی: یعنی کاسته شدن حجم جسم بدون اینکه چیزی از اجزاء آن کاسته گردد، مانند انقباض آب هنگام برودت یافتن آن.
3ـ از اقسام حرکت در مقولۀ کمّ حرکت در نمو و ذبول می باشد: یعنی افزایش ابعاد سه گانۀ جسم با تناسب طبیعی که به سبب پیوستن اجزاء غذائیه به اجسام نباتیه و حیوانیه به وجود می آید و یا کاسته شدن ابعاد آن.
صاحب مطارحات و اشراقیون حرکت در نمو و ذبول را انکار نموده اند و می گویند: جسم عین مقدار و ابعاد سه گانه است و زیادت و نقصانهای حجمی به واسطۀ حرکت اَینی انجام می گیرد.
مرحوم حاجی می گوید: «و فی نموّ و ذبول استقرّ» و به حرکت در نمو و ذبول به شرحی که بعد خواهد آمد قائل است. و نیز ایشان حرکت در سمن و هزال ـ یعنی فربه شدن بدن در عرض و عمق و کاهش بدن از عرض و عمق ـ را از اقسام حرکت در کمّ می داند.
فرق نمو و ذبول و سمن و هزال در این است که نمو و ذبول در اجزاء اصلیه مانند استخوان و پی و شریان است، ولی سمن و هزال در اجزاء فرعیه مانند لحم و شحم می باشد.
ب) مقولۀ اَین: مانند حرکت تدریجی اجسام در جابه جا شدن آنها که
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 480
از این حرکت به حرکت انتقالی نیز تعبیر می نمایند، مثل حرکت صعودی و نزولی سنگ.
ج) حرکت در وضع: و آن به معنای جدا شدن تدریجی اجزاء اجسام از اجزاء مکان می باشد. و این حرکت یا وضعی دوری است، مانند حرکت فلک و سنگ آسیاب و یا وضعی غیر دوری است، مانند نشستن و برخاستن و یا وضعی انتقالی است، مانند حرکت گوی غلطان و حرکت زمین.
د) مقولۀ کیف: که مانند کمّ حرکت در آن جایز می باشد و به آن استحاله هم می گویند چنانکه حرکت در اَین را، نقله نیز می نامند. مثال حرکت در کیف، حرکت در نمو است که حرکت در نمو هم کمّی و هم کیفی است.
برخی از حکما حرکت در کیفیات محسوسه را منکر گشته و گفته اند: حرکت در کیف، مانند گرم شدن آب، عبارت از بروز اجزاء ناریه است.
و بعضی دیگر در مقام انکار گفته اند: تغییر کیفی آب ـ مثلاً ـ عبارت از نفوذ اجزاء ناریه در آن است و به اصحاب این قول اصحاب نشور و نفوذ گفته می شود. بنابراین دیگر حرکت کیفی باقی نمی ماند.
مرحوم حاجی می گوید: محال بودن این دو قول واضح است.
به حرکت در کمّیت اگر بدون افزایش اجزاء جسم باشد تخلخل حقیقی و اگر بدون نقصان اجزاء باشد تکاثف حقیقی گویند.
هر کدام از تخلخل و تکاثف یا حقیقی و یا مشهوری می باشند: تخلخل حقیقی، یعنی زیاد شدن حجم جسم بدون اینکه به اجزاء آن افزوده گردد، مانند انبساط آب گرم. تخلخل مشهوری، یعنی فزونی یافتن حجم جسم به واسطۀ افزایش اجزاء آن با ضمیمه شدن اجزاء خارجی.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 481