مقصد چهارم طبیعیات
حرکت جوهری و بیان ادلّه آن
دلیل دوم: استحاله علوم
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

دلیل دوم: استحاله علوم

فریده دوم در لواحق جسم طبیعی / غرر فی أنّ المقولات التی تقع فیها الحرکة کم هی؟ / بیان مقولاتی که حرکت در آنها واقع می‌شود

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

دلیل دوم: استحاله علوم

دلیل دوم: استحالۀ علوم

‏ ‏

و فی استحالة العلوم ظاهر  ‎ ‎إذ صور الجواهر جواهر

‏ ‏

‏دلیل دوم بر حرکت جوهری استحالۀ علوم است. چنانکه در باب وجود ذهنی گفته‏‎ ‎‏شد: قوم، علم حصولی را کیف نفسانی می دانند؛ لذا ما هم لفظ استحاله را استعمال‏‎ ‎‏نمودیم.‏

‏حاصل دلیل این است که: در حرکت نفوس منطبعه، خصوصاً فلکیه در تصورات‏‎ ‎‏جزئیۀ جواهر، وقوع حرکت جوهری ظاهر است؛ زیرا سبب قریب برای حرکات‏‎ ‎‏افلاک تصورات نفوس منطبعۀ آنها نسبت به مبادی آنها به نحو جزئی است.‏

‏ناگفته نماند: نفوسی که برای افلاک قائل بوده اند، نفوس منطبعه است که بر فرض‏‎ ‎‏مفارقت باطل می شوند،‏‎[1]‎‏ نه نفوس مجرده مانند نفوس انسانی که بعد از مفارقت از‏‎ ‎‏ابدان باقی می مانند.‏

‏و بالجمله: چون نفوس منطبعۀ افلاک مبادی خود را دائم الفعل و فعال می بینند و‏‎ ‎‏معلول شوقی ندارد جز اینکه خود را به مرتبۀ علتش برساند؛ لذا حرکات افلاک به‏‎ ‎‏خاطر تشبّه به علل و مبادی آنهاست. پس نفوس منطبعۀ افلاک علل و مبادی خود را به‏‎ ‎‏نحو جزئی تصور می نمایند و تصور آنها از مبادی، مثل نفس حرکات وضعیۀ آنها،‏‎ ‎‏تجددی و اتصالی است و تصورات گرچه نزد حکما کیفیات نفسانیه می باشند ولیکن‏‎ ‎‏جواهری که تصور می شوند، جواهر ذهنیه اند چون در مبحث وجود ذهنی ثابت شد‏‎ ‎‏که صور جواهر در ذهن هم جواهر می باشند.‏‎[2]‎

‏والحاصل: به حکم انحفاظ ذاتیات در انحاء وجودات، تصورات نفوس افلاک،‏‎ ‎‏جواهرند و چون تصورات افلاک سیال و متجدد می باشند، پس حرکت در جوهر‏‎ ‎‏ثابت می شود.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 484

‏توضیح مقال این است که: در وجود ذهنی اختلاف واقع شده است:‏

‏بعضی وجود ذهنی را به نحو ارتسام می دانند، مثلاً صورتی که از فرس روی دیوار‏‎ ‎‏هست حقیقت فرس نیست، بلکه الوان و خطوطی است که با تناسب کشیده شده‏‎ ‎‏است. حال اگر این صورت به واسطۀ جلیدتین به حس مشترک و از آنجا به خیال‏‎ ‎‏تحویل شود، چون صورت فرس به نحو ارتسام در آنجا هست، انسان پی می برد که آن‏‎ ‎‏شکل فرس است و آن در حقیقت غیر از شبح چیزی نیست.‏‎[3]‎

‏گروهی می گویند: اشیاء بحقایقها در ذهن هستند، منتها فرق بین وجود ذهنی و‏‎ ‎‏وجود خارجی این است که اگر در وجودی تمام خواص و آثار ظاهر شود آن وجود‏‎ ‎‏خارجی است و اگر بیش از ماهیت چیزی روشن نشود آن وجود ذهنی است.‏‎[4]‎‏ مثلاً‏‎ ‎‏انسان در خارج که یک نقطۀ سفیدی از دور پیدا شد و بیش از این، ظهور و استناره ای‏‎ ‎‏نیست، وقتی به تدریج آن نقطۀ سفید نزدیک می شود برای انسان روشن می شود که آن‏‎ ‎‏جسمی متحرک است و کم کم می بیند دست و پا و دهان دارد، می خورد و می نوشد و‏‎ ‎‏تنفس می کند و با اراده حرکت می کند تا اینکه تمام آثار حیوانیت در آن ظاهر و هویدا‏‎ ‎‏می شود.‏

‏قضیۀ وجود ذهنی و خارجی نیز به همین منوال است که در ذهن بیش از روشنایی‏‎ ‎‏ذاتیات و ماهیت چیز دیگری از آثار و خواص ظاهر نمی شود، ولی اگر همین وجودی‏‎ ‎‏که ماهیت از آن طالع و روشن است، خواص و آثار و لوازم آن ماهیت هم از آن روشن‏‎ ‎‏شود، آن وجود خارجی است و در خارج حقیقةً ـ مثلاً ـ فلان حیوان می شود که‏‎ ‎‏ماهیت آن در ذهن جلوه می کرد.‏

‏پس وجود ذهنی و خارجی در اینکه در هر دو ماهیت، روشن و ظاهر است یکی‏‎ ‎‏هستند؛ لذا می گویند حقایق اشیاء به ذهن می آید و چنین نیست که اشباح و صور آنها‏‎ ‎‏به ذهن بیاید.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 485

  • )) رجوع کنید به: شرح اشارات، ج 3، ص 154 ـ 159؛ مباحث مشرقیه، ج 2، ص 451.
  • )) رجوع کنید به: شرح منظومه، بخش حکمت، ص 30 ـ 37.
  • )) رجوع کنید به: اسفار، ج 1، ص 314؛ شوارق الالهام، ص 51.
  • )) شرح اشارات، ج 2، ص 308؛ شوارق الالهام، ص 51.