اشکال عدم انحفاظ ذات در حرکت جوهری و جواب آن
و آن این است که: حرکت در جوهر ممکن نیست؛ زیرا باید در حرکت جوهریه یک چیزی محفوظ باشد؛ چنانکه در حرکات مقولات اربع چنین است که باید یک چیزی ثابت باشد تا آن، موضوع حرکت باشد و به واسطۀ آن «هذیّت» «ما فی الحرکه» حفظ شود، چنانکه در حرکت اَینیه مثلاً زید که حرکت می کند ثابت است و آناً فآناً این امر واقع می شود که قدمش را از جایی برداشته و یک ذرع جلوتر می گذارد و همین طور دائماً تغیر و تبدل حاصل می شود و اگر در جوهر شی ء به حرکت قائل شدیم، دائماً ذات تبدل می یابد و بنابراین «هذیت» محفوظ نمی ماند؛ زیرا آن ذاتی که در آنِ
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 493 ثانی هست آن ذاتی که در آنِ اول بود نیست، چون در آن تغیر و تجدد فرض شده است، پس باید زید یک ساعت قبل بلکه زید یک آنِ قبل، در آنِ بعد نباشد و حال آنکه این حرف بالبداهه غلط است.
برای رفع این اشکال، که بزرگ ترین شبهه در حرکت جوهریه است، حاجی می فرماید: موضوع حرکت جوهریه، هیولای متحصله به صورتی از صور است که آن امری ثابت است، پس جایز است در هیولی به واسطۀ خصوصیات صور حالّۀ در آن، تبدل حاصل شود، ولیکن خود هیولی ثابت باشد و آن صور با بقای هیولی بشخصها به واسطۀ صورتی از صور «ما فیها الحرکه» می باشد و آن مستبعد نیست؛ چنانکه خود ایشان در کون و فساد به بقای هیولی قائل هستند، مثلاً درمرکبی که اجزاء آن انحلال پیدا می کند مثل بدن انسان یا حیوانی که خاک می شود قائل هستند به اینکه هیولی به واسطۀ صورتی از صور ثابت است.
صدر المتألهین در اسفار گفته است: گرچه واجب است موضوع حرکت بوجوده و تشخصه باقی باشد، لیکن در تشخص موضوع جسمانی کافی است که ماده ای باشد که به واسطۀ وجودِ صورتی از صور و کیفیتی از کیفیات و کمیتی از کمّیات متشخص می باشد، پس برای آن ماده تبدل در خصوصیات هر یک از آنها جایز است. آیا نمی بینی که تبدل صورت بر مادۀ واحده ای که وحدت آن از واحد بالعموم، یعنی صورتی از صور و واحد بالعدد، یعنی جوهر مفارق عقلی مستفاد است نزد شیخ و غیر او از حکما جایز می باشد؟
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 494