دلیل عقلی بر اثبات فلک
دلیل عقلی بر اثبات وجود فلک، این است که: تحقق ترکیب در ارکان، یعنی عناصر ـ ولو ترکیب مانند ترکیب در طین غیر حقیقی باشد ـ بر تحرک مکانی دلالت دارد و تحرک مکانی بر وجود جسم کروی دلالت می نماید.
شرح این مجمل از این قرار است که: به واسطۀ حکمت و عنایت الهی عناصر با یکدیگر ترکیب می شوند با اینکه هر یک از عناصر مقتضی بودن در مکان طبیعی خود می باشد، پس درموقع ترکیب باید از مکان طبیعی خود به وسیلۀ سببی غیر از طبیعت خویش حرکت نماید.
بنابراین: حرکت اَینیۀ آن از مشاهدۀ ترکیبات مسلم است و حرکت اَینیه باید از جهتی به جهتی باشد و جهات اضافیه در حقیقت به دو جهت حقیقی برمی گردند و قبلاً معلوم گشت که جهات حقیقیه مستلزم وجود جسم محدّد دارای وضع و شکل مستدیری است که بر ابعاد و جهات محیط باشد واین جسم محدّد صاحب حرکت دوری است و دلیل آن نیز حرکت اینیه است؛ زیرا باید حرکت اینیه مانند حرکت عنصر
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 544 به مکان اصلی خویش به طریق مستقیم انجام گیرد؛ چنانکه اگر سنگی از بالا رها شود به طریق مستقیم به طرف پایین می آید و یا اگر کوزه ای پر از هوا را به زیر آب برده و درب آن را باز نمایند هوا به طریق مستقیم از آن خارج می شود و چون حرکت مستقیم به واسطۀ تناهی ابعاد متناهی است و از مبدأی شروع شده و در نقطه ای ختم می گردد، پس باید حادث باشد و حدوث آن در زمان معین محتاج به مخصّص است و باید مخصّص آن چیزی باشد که واسطۀ ربط بین قدیم و حادث باشد و آن حرکت دوریۀ فلک است که دارای وجهۀ ثبات و وجهۀ حدوث می باشد.
از خواص جسم محدّد و فلک این است که از عنصریت و لوازم آن خالی است در حالی که محدّدِ جهات عنصر می باشد و مراد از عنصریت، مبدأیت میل مستقیم است و نفی میل مستقیم از فلک مستلزم نفی بسیاری از چیزهایی از اوست که جواز آنها بر فلک مساوق با جواز میل مستقیم بر اوست.
یکی از اشیاء منفیه از فلک این است که فلک، کون و فساد را قبول نمی کند، یعنی فلک از چیزی متبدل نشده است. به این معنی که صورت فلکیه بعد از زوال صورت آن چیز آمده باشد. و نیز چنین نیست که فلک از صورت فلکی خارج شده و به صورت دیگری درآید؛ اگرچه فلک، کون به معنای وجود بر سبیل ابداع را از جاعل، و فساد به معنای فنای بحت را قبول می کند.
و بالجمله: باید فلک را غیر از طبایع اربعه دانست، یعنی فلک دارای طبیعت خامسه است؛ لذا حار و بارد و رطب و یابس و خفیف و ثقیل و همچنین چیزهایی که جواز آنها بر فلک موجب قبول حرکت مستقیمه از سوی فلک می شود نیست؛ زیرا هرچه پذیرای حرکت مستقیمه باشد از جهتی به جهت دیگری رو می آورد ناچار باید جهات قبل از آن متحدّد باشد و این با محدودیت فلک نسبت به جهات منافی است.
از خواص دیگر فلک این است که دارای قوۀ فعّاله نسبت به حرکت وضعیۀ حافظ زمان است و برای این قوه انتهایی نیست؛ زیرا فلک دارای نفس مجرده است و دائماً از ناحیۀ عقل مفارق به او مدد می رسد. مقصود از جسم با صفات مذکور همان سماء است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 545