مقصد چهارم طبیعیات
فلکیات
دلیل عقلی بر اثبات فلک
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

دلیل عقلی بر اثبات فلک

فریده چهارم فلکیات

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : اردبیلی، سید عیدالغنی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

دلیل عقلی بر اثبات فلک

دلیل عقلی بر اثبات فلک

‏دلیل عقلی بر اثبات وجود فلک، این است که: تحقق ترکیب در ارکان، یعنی عناصر‏‎ ‎‏ـ ولو ترکیب مانند ترکیب در طین غیر حقیقی باشد ـ بر تحرک مکانی دلالت دارد و‏‎ ‎‏تحرک مکانی بر وجود جسم کروی دلالت می نماید.‏

‏شرح این مجمل از این قرار است که: به واسطۀ حکمت و عنایت الهی عناصر با‏‎ ‎‏یکدیگر ترکیب می شوند با اینکه هر یک از عناصر مقتضی بودن در مکان طبیعی خود‏‎ ‎‏می باشد، پس درموقع ترکیب باید از مکان طبیعی خود به وسیلۀ سببی غیر از طبیعت‏‎ ‎‏خویش حرکت نماید.‏

‏بنابراین: حرکت اَینیۀ آن از مشاهدۀ ترکیبات مسلم است و حرکت اَینیه باید از‏‎ ‎‏جهتی به جهتی باشد و جهات اضافیه در حقیقت به دو جهت حقیقی برمی گردند و‏‎ ‎‏قبلاً معلوم گشت که جهات حقیقیه مستلزم وجود جسم محدّد دارای وضع و شکل‏‎ ‎‏مستدیری است که بر ابعاد و جهات محیط باشد واین جسم محدّد صاحب حرکت‏‎ ‎‏دوری است و دلیل آن نیز حرکت اینیه است؛ زیرا باید حرکت اینیه مانند حرکت عنصر‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 544

‏به مکان اصلی خویش به طریق مستقیم انجام گیرد؛ چنانکه اگر سنگی از بالا رها شود‏‎ ‎‏به طریق مستقیم به طرف پایین می آید و یا اگر کوزه ای پر از هوا را به زیر آب برده و‏‎ ‎‏درب آن را باز نمایند هوا به طریق مستقیم از آن خارج می شود و چون حرکت مستقیم‏‎ ‎‏به واسطۀ تناهی ابعاد متناهی است و از مبدأی شروع شده و در نقطه ای ختم می گردد،‏‎ ‎‏پس باید حادث باشد و حدوث آن در زمان معین محتاج به مخصّص است و باید‏‎ ‎‏مخصّص آن چیزی باشد که واسطۀ ربط بین قدیم و حادث باشد و آن حرکت دوریۀ‏‎ ‎‏فلک است که دارای وجهۀ ثبات و وجهۀ حدوث می باشد.‏

‏از خواص جسم محدّد و فلک این است که از عنصریت و لوازم آن خالی است در‏‎ ‎‏حالی که محدّدِ جهات عنصر می باشد و مراد از عنصریت، مبدأیت میل مستقیم است و‏‎ ‎‏نفی میل مستقیم از فلک مستلزم نفی بسیاری از چیزهایی از اوست که جواز آنها بر‏‎ ‎‏فلک مساوق با جواز میل مستقیم بر اوست.‏

‏یکی از اشیاء منفیه از فلک این است که فلک، کون و فساد را قبول نمی کند، یعنی‏‎ ‎‏فلک از چیزی متبدل نشده است. به این معنی که صورت فلکیه بعد از زوال صورت‏‎ ‎‏آن چیز آمده باشد. و نیز چنین نیست که فلک از صورت فلکی خارج شده و به‏‎ ‎‏صورت دیگری درآید؛ اگرچه فلک، کون به معنای وجود بر سبیل ابداع را از جاعل، و‏‎ ‎‏فساد به معنای فنای بحت را قبول می کند.‏

‏و بالجمله: باید فلک را غیر از طبایع اربعه دانست، یعنی فلک دارای طبیعت‏‎ ‎‏خامسه است؛ لذا حار و بارد و رطب و یابس و خفیف و ثقیل و همچنین چیزهایی که‏‎ ‎‏جواز آنها بر فلک موجب قبول حرکت مستقیمه از سوی فلک می شود نیست؛ زیرا‏‎ ‎‏هرچه پذیرای حرکت مستقیمه باشد از جهتی به جهت دیگری رو می آورد ناچار باید‏‎ ‎‏جهات قبل از آن متحدّد باشد و این با محدودیت فلک نسبت به جهات منافی است.‏

‏از خواص دیگر فلک این است که دارای قوۀ فعّاله نسبت به حرکت وضعیۀ حافظ‏‎ ‎‏زمان است و برای این قوه انتهایی نیست؛ زیرا فلک دارای نفس مجرده است و دائماً از‏‎ ‎‏ناحیۀ عقل مفارق به او مدد می رسد. مقصود از جسم با صفات مذکور همان سماء است.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 545