علت تکثیر افلاک
دلیلی که به سوی تکثیر افلاک هادی است اختلافاتی است که در سیر کواکب رخ می دهد؛ زیرا هر حرکت خاصی که در کوکب دیده می شود بر وجود فلکی که کوکب را به آن نحو حرکت دهد دلالت دارد. پس وقتی در کوکبی چند نحو حرکت یافتیم ناچاریم به چند فلک قائل باشیم. مثلاً کوکب دارای اوج و حضیض است، یعنی گاهی از زمین دور و گاهی به زمین نزدیک است و یا مثلاً در کوکب گاهی رجعت و برگشت سریع به سوی ما و گاهی اقامت و یا استقامت دیده می شود؛ چنانکه هر یک از خمسۀ متحیره ـ یعنی غیر نیّرین (شمس و قمر) از کواکب سبعه ـ گاهی راجع و گاهی مقیم و گاهی مستقیم مشاهده می شوند و لذا مجبور شدیم برای آنها به تدویر قائل شده تا به واسطۀ آن رجوع و اقامت و استقامتی که به نظر ما می رسد تصحیح شود و همان گونه که قبلاً گفته شد: در حقیقت رجوع و اقامتی برای کوکب نیست، بلکه تدویر که در ثخن فلک است و هر دو در گردشند گاهی حرکت آن با حرکت فلک موافق می شود و در این صورت حرکت کوکب سریع گشته و می بینیم تند می رود و یا گمان می کنیم به طرف ما رجوع کرده است و گاهی دو حرکت متخالف می شود، مثل اینکه آن سطح فلک که به طرف ماست پایین آمده و آن سطح تدویر که به طرف ماست بالا رود، در این صورت به نظر ما کوکب ساکن و مقیم می آید.
و بالجمله: باید رجوع و اقامت و استقامت کوکب به این نحو تصحیح شود؛ زیرا با توجه به اینکه باید فعل فاعل واحد در قابل واحد علی وتیرة واحده باشد، فعل هر
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 561 فلک یا فلکی علی وتیرة واحده است و رجوع و اقامت و استقامت افعال متعدده و حرکات مختلفه ای است که در بسیط راه ندارد.
در عالم افلاک هیچ ناسکی از عمل و رفتار خود باز نمی ایستد و از عبادت خویش ساکن و واقف نیست. نوع هر فلک و فلکی منحصر در فرد است و این حکم را حکیم ذکی که عالم است به اینکه افراد طبیعت جسمیۀ واحده در صورت تقطیع نمودن آن طبیعت متکثر می شوند و خرق و التیام بر فلک ممتنع است می داند.
در افلاک قسر نیست چنانچه شر نیست و همۀ آنها مظاهر سلام و برّ و خیر محض می باشند.
در افلاک کون و فساد به معنای تکوّن از چیزی و فساد به سوی چیزی نیست. بلی کون به معنای انشاء از عدم محض، و فساد به معنای فنا، در افلاک هست؛ چون خدا آنها را ایجاد فرموده و فانی می نماید؛ «کُلُّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إلاَّ وَجْهَهُ».
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 2)صفحه 562