باب ششم تجرد نفس ناطقه انسانی
فصل اول در بیان جسم نبودن نفس ناطقه
حجت نهم بر تجرد نفس ناطقه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

حجت نهم بر تجرد نفس ناطقه

حجت نهم بر تجرد نفس ناطقه[1]

‏قوای بدنیه بر اثر کثرت افعال، کَلال پیدا می کنند و سست می شوند و بعد از ضعیف‏‎ ‎‏شدن، قوّت نمی گیرند و بعد از قوی شدن بر ضعیف قدرت ندارند، مثلاً وقتی که‏‎ ‎‏انسان به آفتاب نگاه می کند تا چشمش را به طرف یک شمع ده درجه برگرداند آن را‏‎ ‎‏نمی بیند. و اگر صدای مهیبِ قویِ رعد و برق را شنید، تا یک مدتی صدای ضعیف را‏‎ ‎‏نمی شنود، و اگر وارد جایی شد که صداهای قوی در آن باشد، مثلاً در بازار مسگرها‏‎ ‎‏باشد، نمی تواند صدای هَمسی را بشنود، وهمچنین اگر به چیز ضعیفی سرگرم شد،‏‎ ‎‏نمی تواند بلافاصله به قوی بپردازد. مثلاً وقتی که آدم از داخل زیرزمین که شمع ده‏‎ ‎‏درجه روشن است بیرون آید و چشمش را به آفتاب بدوزد، آن را نمی بیند. و شأن‏‎ ‎‏قوای جسمانیه چنین است و حال آنکه نفس این طور نیست؛ زیرا بعد از تصور چیز‏‎ ‎‏ضعیف، قادر بر تصور چیز قوی است و همچنین بعد از تصور چیز قوی، بر تصور‏‎ ‎‏چیز ضعیف هم قادر است.‏

‏ابن مِسْکویه‏‎[2]‎‏ در کتاب خود دلیلی را که تقریباً به ادراک سادۀ عقلی قریب است،‏‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 40

‏ذکر کرده و آن این است که: در قوای جسمانیه بدون وضع و محاذات، تأثیر محقق‏‎ ‎‏نمی شود، مثلاً سنگی که پرتاب می کنی آن حرکتی که در سنگ رخ می دهد تا به زمین‏‎ ‎‏بخورد، به خاطر این است که وقتی که وضعی با دست شما دارد یک قوه که مبدأ‏‎ ‎‏حرکت باشد ایجاد می شود و فعلاً حرکت مربوط به آن قوه است نه به دست شما که از‏‎ ‎‏محاذات خارج شده است. و هکذا جسم سنگینی که از بالا می آید، یا به جهت میل‏‎ ‎‏طبیعی آن است که در صورت وضع مخصوص به مرکزش میل می کند و یا به واسطۀ‏‎ ‎‏قوۀ جاذبه است که می تواند تا یک حدی که از وضع با چیزی پیدا می کند، جذبش‏‎ ‎‏نماید. و اگر از آن وضع خارج شد، دیگر قدرت جذب ندارد؛ مثلاً زمین نمی تواند‏‎ ‎‏اشیایی را از محیط و پیرامون قمر به خودش جذب کند. پس تأثیر در قوای جسمانی،‏‎ ‎‏محتاج به محاذات و وضع می باشد.‏

‏ولی نفس، در تأثیر، محتاج به وضع و محاذات نیست؛ لذا چیزی که معدوم است،‏‎ ‎‏نفس در آن تأثیر دارد و می تواند «عدم» را تصور کند و شریک الباری را درک کند و‏‎ ‎‏مجردات را ادراک نماید.‏‎[3]‎

‏ ‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 41

  • )) اسفار، ج 8، ص 297؛ مباحث مشرقیه، ج 2، ص 297.
  • )) ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه رازی، حکیم، طبیب و ادیب مشهور اسلامی و به گفتۀ عده ای از محققان، شیعی مذهب بوده است. وی معاصر با شیخ الرئیس بوعلی سینا و ابوریحان بیرونی و خازن بیت المال دیالمه بوده و تألیفات فراوانی در علوم گوناگون به رشتۀ تحریر در آورده که از جملۀ آنهاست: طهارة الاعراق، الفوز الاصغر، فوز السعاده، آداب العرب و الفرس و الهند، احوال الحکماء المتقدمین و صفات الانبیاء السالفین و احوالهم، ادب الدنیا و الدین، اقسام الحکمة و الریاضی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، جاویدان خرد.     وفات وی در سال 421 ق. واقع و در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.
  • )) تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ص 29.